شعر


شعر و ادب |

 

تو عطر بهاری/از تبار عشق

از پی شکوفه ای بنفش/که مانده بر شاخه

در ستایش نور/تو آن نسیم دل انگیز

در هجوم گرمای تابستانی/و خنکای وجودت

آرام می کند آتش دلم را/تو نوای خش خش برگی هستی

طلایی و خشکیده/که روزی سایبان تنهایی ام بود

یخ رقصان سقفی/در چله ی زمستان

پر نور و رخشان/تو همه چیزی

هرچه که هست/هرچه که نیست

■ فاطمه سادات بنی فاطمی.

کلاس دوازدهم