شهر من ، شهر انتظار 


یادداشت |

 

■  محمددیلم کتولی

 

یکی از مسائل بسیار مهم اجتماعی جهان اسلام « مسئله انتظار » است ، با عنایت به نامگذاري سوم تا هشتم ربيع الثاني ( سالروز ورود حضرت امام حسن عسگری (ع) به شهر گرگان)با عنوان هفته فرهنگي گرگان با شعار « شهر من شهر انتظار » شایسته است قدری درباره این موضوع تأمل و تفکر کنیم .  عاشقان دیدن « یار غائب از نظر » در وهله ي نخست ، نيازمند ارائه‌ی خود به امام عصر (عج) بوده ، سپس تسليم اوامر و نواهي ايشان و در مراحل بعد مطيع ، مبلغ و مدافع حضرت هستند . این جماعت « عاشق پیشه » برای وصال حضرت دوست راهی طولانی در پیش دارند ، منتظران حضرت حجت (عج) از نطفه حلال بوجود می آیند ، در محیط سالمی رشد کرده ، با پاکیزگان معاشرت نموده و در محیطی سالم و پاک تحصیل می کنند که يكي از اين محيط هاي آموزشي پاک مي تواند « شهر » باشد.

اگرمي خواهيم از فضاهاي عمومي شهر هايمان نسيم انتظار بوزد ، بايد فضاي فكري ما مملو از« فرهنگ انتظار » بوده و در عين حال ، مبلًغ و مدافع آن باشيم. 

تنیدن مفهوم « عشق » در جغرافیای وجود ، یعنی شهری که از آن« شمیم انتظار » به مشام می رسد . جوانان شهر انتظار اهل مراقبه و محاسبه اند ، اینان می دانند که ، منتظر یعنی کسی که در انتظار « امام حاضر » است، بنابر این ، هر شب ، هر جمعه ، هر نیمه شعبان ، پرونده خویش را باز نموده ، تا ببینند چه قدر برای رضای « محبوب حاضر خویش» که شاهد و ناظر اعمال آنهاست ،  قدم برداشته اند. « شهر من ، شهر انتظار » است و ساکنین شهر انتظار مسلمان اند و تسلیم باید ها و نباید های او ، منتظر واقعی تابع احکام دین مبین اسلام است و  مسلمان کسی است که بر واجبات خداوند اصرار داشته و از حرام خدا چشم می پوشد. انتظار فرج ، عمل است و با پویایی و تلاش گره خورده و فقط نشستن و دعا کردن نیست.بنابر این« شهر منتظر »شهر عمل به فرمان های خداوند و بیزاری از خمودی و خستگی و بی حالی است .مردم « گرگان شهر من » برای زمینه سازی ظهور کار می کنند و نخستین کارشان « عبادت خدا و خدمت به خلق » است . اگر اُمّت ، همراه امام نباشد ، داستان کربلا ، دوباره تکرار می شود. انتظار فرج ، بالاترین و برترین اعمال است و هیچ چیز به مقام و رتبه آن نمی رسد. بنابراین اهالی « شهر منتظران گرگان » ، با وفاداری به مولایشان برای زمینه سازی ظهور کار می کنند ، که بهترین کار ها « خدمت به خلق خدا ست »  « شهر من ، شهر انتظار » است ، شهری که در آن « کینه و دشمنی و رشک و حسد و ... » جایی ندارد ، ساکنین شهر انتظار ، در کوچه پس کوچه های شهر « درخت دوستی نشانده اند » تا کام دلشان بر آید و برای اینکه رنج بی شمار نبینند «درخت دشمنی ها را از بیخ و بن کنده اند . دوستی و محبت و عشق در رگ های این شهر می جوشد و اهالی شهر انتظار ، عاشق یکدیگرند. 

مسئولین شهر انتظار هم ، شیفته خدمتند نه تشنه ی قدرت ، در این شهر نبض حیات با کار و پشتکار مسئولان و مردم می زند ، رقابت اصلی مسئولان« شهر انتظار»بر سر کیفیت و کمیت تلاش و خدمت است ، نه دستیابی به جایگاه و مقام و منزلت و... چون مسئولان « شهر انتظار » هم می دانند « الشًاهِد هو القاضی » همین امام حاضر و شاهد ، فردای قیامت قاضی دادگاه الهی است. 

در جهاد ، مطیع امر فرمانده بودن ، ضروری است همه تابع امر ولایتند و فرمانده جهت تأمین اهدافش ، نیاز به یار دارد ؛ اما نه یارانی که در نیمه راه ، خوارج شوند و قرآن ناطق را تشخیص ندهند. این مسیر ، کسی را می خواهد که اهداف امام را بشناسد و درست تحلیل سیاسی و اجتماعی کند ؛ دشمن را خوب بشناسد و مصداق هایش را در جهان امروز تشخیص دهد و بداند که علت بیزاری شیعه از آمریکا و اسرائیل چیست ؟ و اگر چنین بصیرتی نباشد، آقا ظهور نخواهد کرد؛ زیرا قرار نیست که صلح امام حسن ( علیه السلام ) دوباره تکرار شود.

« گرگان شهر من ، شهر انتظار » و شهر « ولایت مداری » است ، در این شهر « ردپای » امامی است که از هزاران کیلومتر دور تر برای دیدن دوستانش ، به گرگان آمده ، تا بر جان عاشقانش تا قرنهای متمادی اثر بگذارد و نسل ها به او و فرزند غائبش وفادار باشند. 

سبک زندگی ، مردم شهر انتظار ، اسلامی است ، آنان سراپا مطیع به امر مولایند ؛ سفیران سبز انتظارند و همه را به سمت خدا دعوت می کنند ؛ تا ستاره هدایت شوند. آنان ، اهل سکوتند و سالم از ریا ؛ به افراد خویش سخت می گیرند و می کوشند جزء سیصد و سیزده نفر باشند؛ برای رضای خدا ، سر به دار می دهند ؛ تا بوی سیب سرخ کربلا را استشمام کنند ؛ سرودشان یا مهدی ادرکنی و سرورشان ، هنگامه ظهور است.

« گرگان شهر من ، شهر انتظار » است و مردم و مسئولین شهری اش تلاش می کنند که « برغم مدعیانی که منع عشق کنند ، جمال چهره ی آن یار غائب از نظر همچنان « حجًت موجًه » باشد .

 

■  فعال رسانه ای گلستان