مامان من ماه




 

■ ماتیسا حسینی. کلاس اول

داستانی بر اساس حروف الفبایی که تا کنون یاد گرفته اند.مامانم خیلی مهربان است. او در دانشگاه هنر درس می دهد. من دوست دارم خیلی بزرگ شوم و به کلاس هنر مامان بروم. روزهایی که نیست خانه سوت و کور است. من با عروسک هایم بازی می کنم تا او برگردد. یک روز برایم گل زیبایی خرید. ما با هم آن گل را کاشتیم. مامان برایم آب پاش زردرنگی آورد و به گل آب دادیم. مامانم خندید. گل هم خندید. وقتی خنده مامانم را دیدم، شاد شدم و مثل پروانه روی دامنش نشستم و لپش را بوسیدم. در دلم گفتم: «ای خدای مهربان! کاری کن همیشه پیش مامانم بمانم»!