مخالفان جدی سبک زندگی مدرن


یادداشت |

 

برخی از والدین بازی را ضرورت زندگی کودک نمی‌دانند. آن‌ها از آثاری که بازی در زندگی کودک دارد، بی‌خبرند. بسیاری از قابلیت‌های کودک در بازی بروز می‌کند. همچنین ترس کودک بسیاری از کارها را از بین برده و به او می‌آموزد بدون کمک دیگران و با اتکا به توان خویش می‌تواند بسیاری از کارها را انجام دهد. بازی، کودک را به استفاده از هوش و حافظه خویش وا می‌دارد و در بازی با استفاده از تجربیاتی که برایش اتفاق می‌افتد، بسیاری از مسائل مورد نیازش را یاد می‌گیرد. همچنین افزایش توان جسمانی کودک در گرو بازی است. برخی از والدین تنها فلسفه بازی را سرگرمی می‌دانند و با این تفکر، تلویزیون اصلی‌ترین سرگرمی کودک می‌شود. این سرگرمی برای پدر و مادرها به‌ظاهر دردسری ندارد؛ به‌همین دلیل به‌شدت از سوی آنان مورد استقبال قرار می‌گیرد. برخی دیگر از والدین با انواع و اقسام بازی‌هایی که می‌توان در سنین نوزادی و کودکی یا نوجوانی انجام داد آشنایی ندارند. اندک بازی موجود در ذهن این والدین هم برای پر کردن وقت فرزند در طول روز، به‌هیچ‌وجه کافی نیست. از طرفی سبک زندگی امروز دچار تغییرات جدی شده‌است. این تغییرات با تربیت کودک رابطه مستقیم داشته و یکی از ابعاد آن تأثیری است که در بازی‌های کودکانه دارد. 

رکود در زندگی مدرن 

زندگی مدرن با حرکت، سر سازگاری ندارد. در این زندگی انسان می‌ایستد و دنیا حرکت می‌کند. سبک زندگی مدرن کمترین تحرک را دارد. کمی به اطرافتان دقت کنید و ببینید حرکت در دهه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، نسبت‌به دهه‌های گذشته چه اندازه کم شده‌است. اگر به دو مثال ذیل دقت کنیم، راکد شدن سبک زندگی مدرن برایمان ملموس‌تر می‌شود. بسیاری از ما در گذشته ماشین شخصی نداشتیم. برای سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی تا سر کوچه یا خیابان اصلی باید پیاده ‌راه می‌رفتیم. وقتی از وسیله نقلیه عمومی پیاده می‌شدیم، باز هم تا مقصد موردنظر خود مسافتی را پیاده طی می‌کردیم. اما امروز بسیاری از ما وسیله نقلیه شخصی داشته و از دم در خانه تا مقصد سوار هستیم. در همین‌جا کمی متوقف‌شده و ریزتر به این مسئله نگاه کنید. ما که در گذشته مسافت زیادی را برای سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی پیاده طی می‌کردیم، الان برای پارک کردن وسیله شخصی خود چه اندازه وسواس داریم؟ وسیله ما حتما در نزدیک‌ترین مسافت تا محل مورد نظرمان باید پارک شود. گاهی چند متر نزدیک‌تر را هم غنیمت دانسته و حاضریم زمان زیادی را برای پیدا کردن جای پارک نزدیک‌تر صرف کنیم. اما این چند متر را پیاده نرویم. انسان مدرن حتی حال پیاده شدن و بازکردن در حیاط را ندارد. از داخل ماشین بدون آنکه پیاده شود با یک دکمه در خانه را باز می‌کند. در گذشته فاصله میان ما و تلویزیون مسافت قابل‌توجهی به حساب نمی‌آمد. به‌همین دلیل هم، کم و زیاد کردن و تعویض شبکه تلویزیون برای ما کار سختی نبود. آیا تابه‌حال به این مسئله فکر کرده‌اید که امروز اگر کنترل تلویزیون در دسترس‌مان نباشد، چه اندازه بلند شدن و به سمت تلویزیون رفتن برای ما سخت است؟ یکی از دلایل اصلی بی‌حوصلگی که در نکته پیشین به آن پرداختیم، همین رکود در زندگی مدرن است. بچه‌ها یکی از مخالفان جدی سبک زندگی مدرن هستند. زیرا آفرینش کودک با رکود سازگار نیست. بسیاری از بازی‌های کودک به‌صورت فعال است.

شما فکر می‌کنید در جنگ میان رکود والدین و روحیه فعال کودک چه کسی پیروز می‌شود؟ به‌نظر می‌رسد هر دو طرف این مبارزه در این جنگ شکست می‌خورند. والدین راکد، بچه‌ها را به سمت سرگرمی‌های راکد می‌برند. به‌همین دلیل هم برخی گمان می‌کنند والدین، پیروز این میدان هستند. غافل از این‌که بسیاری از لجاجت‌ها و ناسازگاری‌های کودک ریشه در رکودی دارد که والدین بر او تحمیل کرده‌اند. بچه‌ها به‌صورت ناخودآگاه با لجاجت، بهانه‌گیری، گوش ندادن به حرف پدر و مادر و… انتقام خود را از والدین راکد می‌گیرند. کودکان با دور شدن از روحیه‌ای که خداوند در نوع آفرینش آن‌ها تعبیه کرده و والدین هم با محروم شدن از آرامشی که باید در کنار کودک داشته باشند، شکست می‌خورند. حتی اگر کودک در برابر رکود تحمیلی، راه لجاجت و بهانه‌گیری را هم انتخاب نکند، این مبارزه تک برنده نیست. به قول معروف شب دراز است و قلندر بیدار. باید صبر کرد و جوجه را آخر پاییز شمرد. کودک اگر دوران زیر هفت سال خود را با بازی طی نکند، در دوران نوجوانی به‌شدت دچار مشکلات تربیتی خواهد شد. در تنگنای مشکلات تربیتی هم پدر و مادر بازنده ترین افراد هستند. زیرا هر کدام از ناهنجاری‌های تربیتی در کودک آرامش را از زندگی پدر و مادر حذف خواهد کرد. والدین اگر می‌خواهند خودشان و بچه‌ها برنده میدان تربیت باشند، باید رکود را از زندگی خود دور کنند. کسانی که گمان می‌کنند نمی‌توان بر رکود در زندگی مدرن غلبه کرد، اشتباه می‌کنند. به بهانه‌های مختلف تحرک را وارد زندگی کنید تا روحیه‌تان راکد نشود.

نظم

رکود تنها ویژگی زندگی مدرن نیست. نظم هم در سبک زندگی مدرن به‌جای این‌که انسان را آرام کند، موجب حساسیت‌های بی‌جا شده‌است. این حساسیت‌ها هر چیزی را که با نظم ظاهری در تعارض باشد، کنار می‌گذارد. بسیاری از بازی‌های کودکانه با نظم خشک در زندگی مدرن سازگار نیست. پس به‌طور طبیعی در زندگی کودک کنار گذاشته می شوند.

مکان زندگی

یکی از ویژگی‌های سبک زندگی در دنیای امروز، مکان زندگی است. در گذشته نوع بافت شهری، محلی و خانگی زندگی، امکانات زیادی را برای بازی کودکان فراهم می‌کرد. همین امروز هم کودکان روستایی ازنظر امکانات بازی، وضع بسیار مناسب‌تری نسبت‌به کودکان شهری دارند. مثلاً همین زندگی آپارتمانی موجب شده فضا برای بازی کودکان به حداقل ممکن برسد. در گذشته ابزار و امکانات بسیار خوبی وجود داشت که به‌راحتی در اختیار کودکان قرار می‌گرفت. این امکانات زمینه بازی برای کودکان را به‌شدت آسان می‌کرد. بیشتر مردم در گذشته در خانه‌های حیاط‌دار زندگی می‌کردند. حیاط یکی از امکانات ویژه برای بازی بچه‌هاست. اما در زندگی آپارتمانی، بچه‌ها از این فضای بسیار مهم و جذاب محروم هستند والدین اگر بخواهند زمینه بازی را برای کودک فراهم کرده یا این‌که خودشان با او بازی کنند، باید برای این کار وقت صرف کنند. مشارکت پدر و مادر در بازی موجب می‌شود کودک احساس امنیت کند. زیرا یکی از اصلی‌ترین عوامل احساس امنیت کودک در خانه، شاد بودن و رابطه عاطفی همه اعضای خانواده است. این گونه پدر و مادرها را باید یک مربی هوشمند و زرنگ نامید که از فرصت بازی با کودک نهایت استفاده را کرده هم شادابی را به کودک تزریق می‌کنند و هم دل او را بنام خود ثبت می‌کنند.

رسانه

یکی از اصلی ترین ویژگی های زندگی مدرن حضور رسانه است.برخی از ویژگی‌هایی که پیش‌از این درباره زندگی مدرن نام بردیم، حاصل زندگی رسانه‌ای است. پدر و مادری که مدیریت زندگی خود را به دست رسانه سپرده‌اند، اولویت‌های زندگی‌شان را هم رسانه تعیین می‌کند. تماشای سریال مهم‌تر است یا بازی با کودک؟ فوتبال ارزش بیشتری دارد یا وقت گذاشتن برای کودک؟ هیجان قسمت آخر سریال بیشتر است یا خنده‌های مستانه کودک به‌هنگام بازی؟ اشک بازیگر نقش اول سریال غم‌انگیزتر است یا گریه کودک در هنگام دور افتادن از بازی؟ تماشای تکرار سریال جذاب‌تر است یا دیدن چندباره بازی کودک؟ شما فکر می‌کنید والدین رسانه‌ای اگر بخواهند حقیقت را بگویند، چه پاسخی به این پرسش‌ها خواهند داد؟

 

 کتاب  من دیگر ما

محسن عباسی ولدی