فرهنگ ایرانی ازساسی مانکن تا  شهید آوینی


اجتماعی |

 

■ حسین پایین محلی

چند روزی است درفضای مجازی و شبکه های اجتماعی موضوعی ذهن بسیاری از اصحاب فرهنگ ،قلم وشهروندان کشورمان را به خود مشغول کرده است و آن کلیپی منتسب به ساسی مانکن با نقش آفرینی زن امریکایی است. حقیر قصد پرداخت به این موضوع را نداشت تا اینکه شدت این رویداد را به حدی دید که ورود به این موضوع را ضرورت دید.

اینکه ساسی مانکن کیست و الکسیس تگزاس کیست با یک سرچ ساده در فضای مجازی میتوان فهمید که اینان متولد چه سالی هستند و درچه حوزه ای فعال هستند وچه اثاری تولید کردند. اما اینکه چرا چنین اثر مبتذلی تولید ودرفضای رسانه ای موج ایجاد میکند جای تحلیل دارد. به عبارتی از سویی باید به واکاوی علل تولید این هرزه نگاری توجه کرد وتحلیل نمود وازسوی علل بازخورد ان جا دارد که بررسی بایسته گردد. موسیقی های تند رپ وجاز وهوی متال درغرب عمدتا توسط سیاه پوستها ومعترضان به مدرنیته وغرب سرمایه داری شکل گرفت. در اعتراض به نژاد گرایی سفید پوستها وسیاستهای جنگ طلبانه امریکا وغرب درجهان.اما این موسیقی اولا چه نسبتی با فرهنگ ما میتواند داشته باشد؟طبیعتا هنر مظروفی است که باید درظرف مناسب قرار بگیرد. اثار چون حامد زمانی و مجتبی الله وردی و...که با استقبال عموم مواجه شدند واثاری داخلی وبومی اند. اما هنرمندان وادیبان صرف نظر از دیدگاه های شخصی و اعتقادات سیاسی ملزم هستند اصول انسانی را رعایت کنند وارزشها، هنجارها، بایدها ونبایدهای فرهنگی، تاریخی واجتماعی خود را ملاحظه نمایند. درهمه جای جهان کشورها قوانین داخلی دارند که همه ملزم به رعایت آن هستند. از فرانسه و امریکا تا چین وروسیه وهند. اما گویی جریان نظام سلطه با مدیریت فرهنگی در استعمار فرانو(بعداز استعمار کلاسیک، مدرن و تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی واکنون استعمار فرانو) که جنگی ترکیبی است با یک مهندسی تمام عیار درصدد تسخیر سنگرهای فرهنگی ماست. چندین دهه پیش نئومارکسیستها از تبدیل فرهنگ به صنعت توسط سرمایه داری خبر دادند و امریکا نیز پس از جنگ جهانی دوم رسما اعلام کرد که برعلیه شوروی ناتوی فرهنگی را آغاز کرده و نتیجه آن را دیدم. امروز دشمن درجه یک سرمایه داری جهانی اسلام ناب محمدی و جمهوری اسلامی است که امپریالیسم جهانی با هدف یکسان سازی جهانی سازی یا گلوبالیزیشن در صدد فریز واستحاله ایرانی است که به تعبیر فیدل کاسترو قلب معنوی جهان است. بدون شک این افراد و اثار واین جهتگیری واین شبکه ها را باید در حوزه جنگ اداراک شناختی،جنگ نرم وجنگ ترکیبی در حوزه رسانه وفضای مجازی واز جنس فرهنگی وهنری انالیز کرد چنانکه پیشتر رابرت مورداک رسمااعلام کرد. از ریحانه پارسا تا نیلوفر وپیمان وارش، ازگلشیفته ومهناز افشار تا ساسی مانکن وتتلو تا اخرین مهره شان الکسیس تگزاس.هریک در پازلی ودر پروژه ای باایفای نقشی دریک نقشه فرهنگی. شاید بسیاری نتوانند رابطه جریانی این افراد را که ظاهرا مستقل هستند وگاه در تقابل قرار میگیرند را بپذیرند ولی برای تحلیلگر حوزه رسانه مدیریت فرهنگی ونقشه راه ونقش افرینی ها وپروژه ها کاملا روشن است. اما جدای از نگاه سیاسی وایدئولوژیک که پیشتر اشاره شد اثار رپ بازتاب معکوس درجامعه ما داشته تحلیل پدیدار شناختی اثر وتحلیل بازتاب آن از دریچه تفکر وفرهنگی نیز ضرورت است. ما در این نوشتار در چند سطح به بیان برخی پرسشها و تلاش جهت بررسی آن میپردازیم.

اینکه اولا سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی چیست وکجاست؟

مقام معظم رهبری سالها بحث مهندسی فرهنگی ومهندسی فرهنگ وضرورت نقشه راه فرهنگی وامثال لباس ملی را طرح کردند اما خبری نشد!

قدم اول تعریف،تبیین وتدوین سیاستهای کلی فرهنگی درکشور است. قدم دوم ضمانت اجراست که متاسفانه اولا درکشور دراین ۴دهه شاهد دونوع نگاه متضاد به حوزه فرهنگ بودیم.نگاه کلان انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی. در انقلاب اسلامی حرکت معطوف به "اراده معطوف به حق"بودیم ولی درحوزه اجرا دولتها ومدیران تکنوکرات وغربزده فرهنگ را اولویت ندادند ومستقل ندیدند لذا بعدازجنگ ذیل سیاستهای سرمایه داری وسیاست بردند و ارزشها کم کم به سمت غرب تغییر کرد وبه قول معروف وقتی ارزشها عوض شدند، عوضیها ارزش شدند! وبه قول سید حسن حسینی در مجموعه ابها ومردابها: ماجرا این است،کم کم کمیت بالاگرفت/جای ارزشهای ما را عرضه کالاگرفت!!!

دولتها باید ملزم به اجرای سیاستهای فرهنگی باشند نه اینکه سیاست جدای از منافع ملی ونظام درپیش بگیرند وبه اصطلاح سند ۲۰۳۰ را اجراکنند. سند ۲۰۳۰بخشی از جنگ ترکیبی برعلیه ماست درحالیکه درخود غرب خطوط قرمز وجود دارد. طبیعی است کمیسیون فرهنگی مجلس،شورای عالی انقلاب فرهنگی،نخبگان دانشگاه وحوزه،رسانه ها واصحاب قلم اعم از نویسندگان وهنرمندان دراین حوزه باید نگاه تمدنی داشته باشند و صداو سیما،وزارت علوم،وزارت ارشاد،وزارت ارتباطات، وزارت آموزش وپرورش و...نیز باید بازیگران اصلی نهادینه سازی ارزشها باشند وپیداست که باتوجه به اهمیت فرهنگ وحیات نظام اجتماعی باید زمینه واکسینه کردن جامعه را باتوجه به تغییر سبک زیست جهان به فضای مجازی و اینترنت وشبکه های مجازی با تدابیری چون شبکه ملی اطلاعات،اینترنت ملی،نرم افزارهای داخلی وتدوین قوانین دراین خصوص لحاظ کرد چرا که امنیت ملی ایجاب میکند چنانچه سایر کشورها نیز چنین میکنند. وقتی فرهنگ سرمایه داری جای فرهنگ اسلامی را گرفت درسیاستگزاریهای دولت سازندگی بعداز جنگ،طبیعتا اقتصاد ربوی وسود محور نیز به تبع ان خواهد امد واقتصاد سرمایه داری نظام اجتماعی جدیدی ایجاد میکند چرا که تمدن سه ضلع مهم فرهنگ واقتصاد ونیروی نظامی دارد که انسان ان تمدن راخواهد ساخت. انسانی که در نظام اجتماعی بعد از جنگ ساخته شد انسان توسعه محور بود.انسان مادی.به تعبیر شهید اوینی ما بعد از جنگ با ان انسان اسمانی خداحافظی کردیم.به قول استاد احمد عزیزی : مابه سوی مرگ لادن می رویم/مابه سمت عصر آهن می رویم!حوادث امروز علت نیست.معلول است.وقتی ذائقه اجتماعی اینقدر سریع تغییر میکند باید به ریشه یابی تاریخی پرداخت.چگونه آیت ا...حائری شیرازی حکم بر تحریم تنباکو داد و در ادامه فداییان اسلام حکم بر ارتداد احمد کسروی دادند وچگونه در دهه ۶۰ امام (ره)درحکم تاریخی حکم ارتداد سلمان رشدی را اعلام کرد. اما امروز نه تنها جامعه در حالت رخوت وانفعال قرار گرفته بلکه فقها نیز سکوت پیشه کردند و از موضع گیری درباب هرزه نگاری در حوزه سینماکه زنای محصنه را قبح زدایی میکنند تاحوزه موسیقی که برعلیه اهل بیت موضع گرفتند اثار شاهین نجفی وامروز حوزه اخلاق عمومی را نشانه گرفتند؟!صامتند!

مسئله مهم این است که نباید منفعل بود. ما باید اثار فاخر بسازیم. نباید واکنشی باشیم. دشمن درصدد تست فرهنگی ورسانه ای ما وتغییر ذائقه ماست. چرا دستگاه های فرهنگی ما با بودجه های کلان امروز نتیجه مد نظر را به همراه ندارند؟ایا این جز این است که تحقق اهداف فرهنگی ما نیازمند ضمانت اجرایی است؟واینکه ما باید بدانیم در کدام معبر تاریخی ایستاده ایم و شناخت خود و دشمن را دقیق تر کنیم؟

شهید اوینی مصداق بارز یک جهادگر فرهنگی بود. ایشان میگفت انقلاب اسلامی تهاجم فرهنگی ما برعلیه غرب است. لذا ما باید اگاهانه و فعالانه باغرب مواجه بشویم وصرف نادیده انگاشتن جبهه دشمن یا نفی ظاهری ویا برخورد سلبی با برخی پدیده ها راه حل درست نیست.

ِلذا باید با برنامه و با استفاده از ظرفیت هنر به گشایش معبرهای تاریخی پرداخت. شهید در مقاله به ما می آموزد که نباید هراسید بلکه باید به قول نیچه بر فراز اتشفشان اشیانه ساخت و به پیشوازی خطر رفت. 

اما درباب ساسی مانکن! او درجنگ امپریالیسم با کشورش در نقش یک مهره جنگی درحوزه رسانه وفرهنگ وهنر درفضای مجازی را بازی میکند تا حقیقت را به ضد حقیقت بدل کند وانتی کرایس وار تاریخ راتحریف کند درحالیکه ما خرمشهرهای فرهنگی را پس میگیریم. سلبرتیهایی چون او بابحران معنا مواجه اند. لذا پس از اعلام وجود واستمرار روزمرگی وگم شدن درانواع مدها ومود ها ومدلها وبحران معنا ومصرف کردن انچه مصرف کردنی نیست با عدم مواجه میشوند. عدمی که حتی" بود" انها درفضای رسانه ومجازی رااشبا نمیکند وبه مانند سامورایی های شکست خورده دست به انتحار(سپوکو) میزنند.او بی انکه بداند روح خود را در مقابله انچه حقیقت میدانست کشت وبه مانند برخی فیلمها(چون موتور سوار)ویا اثار فاخر چون فاوست گوته روح خود رابه شیطان فروخته است.

 

فعال فرهنگی