اخلاق و سیاست تقابل با تعامل ؟


یادداشت |

 

■ محمددیلم کتولی

 

آنچه این روزهای پایانی سال، در روزهای نزدیک به همه گیر شدن فضای انتخابات شاهد آن هستیم «امکان پذیر شدن رقابت های غیر اخلاقی» است. این سوال اساسی است که آیا اخلاق و سیاست در تقابل با یکدیگر قرار دارند یا  در تعامل و تکامل یکدیگر؟ 

آیا سپهر سیاسی بواسطه ذات سیاست الزاما غیر اخلاقی است؟ 

آیا اخلاق در دستان سیاست مداران فروکاسته شده یا اساساً ابزاری است برای رسیدن به مقصود؟  چرا همواره در ایران، با وجود نظام اسلامی و مردمی دارای اخلاق تمدنی و معتقد به اصول و مبانی شرعی و عرفی، با نزدیک شدن به ایام انتخابات شاهد انواع بداخلاقی ها در بین سیاستمدارها هستیم؟بسیاری از سیاست ورزان معتقدند که این دو؛ دشمن قدیمی یکدیگرند؛ آنها اصولا اخلاق را مغایر با سیاست ورزی می دانند و معتقدند سیاستمداران باید به( تدبیر مدن )بیندیشند؛ مشهورترین نظریه پرداز این نوع برداشت «نیکولو ماکیاولی» است تا آنجا که صریحا می گفت:«بهترین شیوه وخط مشی زندگی «بی شرافتی» است. به شهادت تاریخ، از مهمترین اهداف امام (علیه‌السلام) از ورود به عرصه سیاست و حاکمیت «اجرای اخلاقی سیاست» بوده است. رویکرد امام علی(ع) به سیاست از نوع اخلاقی آن هم از نوع اخلاق دینی است؛ زیرا امام علی (ع) سیاستی را مورد توجه قرار می دهد که در آن رستگاری و پرهیزگاری توسعه یافته و راه هدایت انسان ها تسهیل شود و بنیان آن بر عدالت استوار باشد. ازاین رو، سیاستی که عبارت از تشخیص هدف و تحصیل هر نوع وسیله ای برای وصول به آن باشد به هیچ وجه مورد نظر امام علی(ع) نبوده است. هدف فرزند ابی طالب  (ع) در سیاست و حکومت فراتر از دستیابی به قدرت سیاسی بود. او با پایبندی عمیق به اصول و ارزش های اخلاقی، تنها به اجرای صحیح و پایدار تعلیمات و دستورارت الهی اسلام می اندیشید  (درخشه 1382: 10 ) و سیاست را در معنای فریب کاری و ستم پیشگی آن هیچ گاه نپذیرفت.تعریف سیاست از دیدگاه وی را می توان در این کلام حضرت به خوبی دریافت. وی می فرماید: « به خداوند سوگند معاویه از من زیرک تر نیست ولی حیله گر و ستم پیشه است و اگر نبود بیزاری من به فریبکاری، بی شک از زیرک ترین انسان ها بودم (نهج البلاغه 1351: 648 کلام 191).» 

نگرش زاهدانه امام علی (ع) به قدرت سیاسی به روش های سیاسی ایشان نیز جنبه اخلاقی و انسانی بخشیده و از این روست که وی همواره وفای به عهد و پرهیز از پیمان شکنی، دوری از خدعه و نیرنگ، بی زاری از دروغ و فریبکاری را سرلوحه اصول سیاسی خود قرار داده و هیچ مصلحتی را بالاتر از سیاست دین گرا، حق طلبانه و عدالت گستر قلمداد نمی کرد.  درهمین راستا امام خمینی (ره) درابتدای نهضت ، در پاسخ به حسن پاک روان « ریس ساواک و از نزدیکان شاه » که به عنوان پند دلسوزانه به ایشان گفت :« سیاست یعنی دروغ »این را برای ما بگذارید » گفت :« سیاست من سیاست سید حسن مدرس است که عین دیانت است » . اخلاق در اندیشه امام(ره) صرفاً در آرمان‌ها و شعار‌ها حضور ندارد، بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در یکایک تصمیم‌سازی‌ها و اقدامات سیاسی امام(ره) چه در عرصه سیاست داخلی و چه در روابط دیپلماتیک« اخلاق‌محوری» حضور مستمر و حیاتی دارد. ظهور انقلاب اسلامی نیز در واقع پاسخی به بحران اخلاق و سیاست و گسست میان این دو در جامعه بود؛ در واقع انقلاب امام ، انقلاب اخلاق و دین بر ضد بی‌عدالتی و بی‌اخلاقی بود و شخصیت مذهبی و روحیات اخلاقی امام در پیشبرد اهداف انقلاب نقش بسزایی داشت. در واقع ثمره مشارکت فعالانه امام(ره) در صحنه‌های سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی کشور در راستای اخلاقی‌سازی سیاست بود.

همان گونه که امیرمؤمنان(ع) به اخلاق سیاسی زمامداران توجه داشتند و اصلاح رفتار و اخلاق کارگزاران را زمینه‌ساز اصلاح رفتار شهروندان و اعضای جامعه اسلامی می‌دانستند، امام(ره) نیز هدف از اخلاقی کردن سیاست و اصلاح سیاستمداران را هدایت مردم به سعادت جمعی و پیروی از احکام عقلی و الهی و دوری از هوای نفس ذکر می‌کنند؛ بنابراین تا رهبران جامعه از نظر اخلاقی و رفتاری اصلاح نشوند، زمینه برای تربیت و هدایت شهروندان جامعه فراهم نمی‎شود. از جمله رهاورد‌های کاربست اخلاق در محدوده سیاست، تقویت حس مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی کارگزاران و ایجاد حس اعتماد در مردم است. همچنین اخلاق از محوری‌ترین عوامل ایجاد وحدت اسلامی است. اما اینکه چرا در بحبوحه انتخابات، همه از اخلاق عدول کرده و به مسائل غیر اخلاقی مانند دروغ ، افترا ، تهمت ، تطمیع ، پول پراکنی و... متمسک می شوند را شاید بتوان از عوامل زیر دانست: 

_ ضعف قوانین وفقدان نظارت بر رفتارهای انتخاباتی که متاسفانه نظام انتخاباتی به گونه ایست که رقابت های غیراخلاقی و وعده های نادرست را امکان پذیر ساخته است.

_ رای دهندگان دراین امر موثر هستند چون اگر بلوغ انتخاب کنندگان چنان باشد که رفتار تبلیغاتی را فارغ از هیجانات مقطعی ارزیابی کنند ؛ اگر وعده های بزرگ ؛ ناشدنی وبی ارتباط را نشانه ای از « عدم صداقت » تلقی کنند دیگر کسی به خود اجازه نخواهد داد با چنین اقداماتی به فرهنگ ملی و دینی اهانت کند.

_ تشبه به فرهنگ و نماد های فرهنگی غرب ، آنچه در مغرب زمین فراخور ساختار سیاسی و اجتماعی و ... آنهاست و معیارهای حسن و قبح آنان با ما کاملا متفاوت است و اگر انتظار باشد که آن دانه در این خاک هم بروید ، انتظاری بیهوده است .  نهایتاً این که اگر می خواهیم ، جامعه ای پیشرو ، تمدنی و آرمان گرا داشته باشیم باید بیاموزیم که : 

_ رذائل اخلاقی زشت و ناپسند هستند و از سیاست مداران و فرهیختگان زشت تر 

_ تمامی مسند ها و مناصب عاریتی و زودگذر هستند و آنچه ماندگار و جاوید است ، تعهد ،  پارسایی ، نجابت ، پاکدستی و حسنات فردی و اجتماعی است. 

_ « عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم » و این حرف های حسابی و قشنگ ، پیش از آنکه برای مردم باشد از سیاست مداران و فرهیختگان است. 

 

■ فعال رسانه ای