فرهنگ عمومی ■ با مسوولیت سر دبیر .یادداشت اول




فرهنگ عمومی عبارت است از آنچه اکثریت یک جامعه به آن خلق و خوی رفتار می کنند و آن شیوه را یه مثابه سبک زندگی پذیرفته اند ،بدیهی است فرهنگ عمومی هر جامعه ای بسته به تربیت آن شهروندان دارای عادات و خصائل خوب و یا بر عکس دارای رفتارهای ناپسند است و  البته گاه ممکن است  شهروندان تلفیقی از عادتهای خوب یا ناپسند را بعنوان شیوه ای از زندگی پذیرفته باشند،اتفاقی که دربسیاری از جوامع افتاده است و مردم در ازدحامی از خلق و خوهای ناپسند و پسندیده زندگی می کنند.در این باره شاید بتوان روش رانندگی شهروندان ،سبک لباس پوشیدن و چگونگی غذا خوردن و یا سخن گفتن و موارد بسیاری از این دست را  در زندگی نام برد که نشانه های فرهنگی یک جامعه محسوب می شوند.

جهانگردان و مهمانان همواره در طول سفرهایشان به مناطق مختلف از خلق و خوهای متفاوت سخن گفته اند که می توان از آن بعنوان شاخصی از فرهنگ عمومی و سبک زندگی جوامع مختلف نام برد نحوه ی خوراک،چگونگی احترام گذاشتن به دیگران ،جایگاه بزرگسالان در میان جامعه و...شاخص هایی هستند که هر بیننده ی عاقل را به عمق شعور و تربیت هر جامعه ای راهنمایی می کنند.

به این خاطر نمی توان به جامعه ای که شهروندان آن در رانندگی رعایت قانون را نمی کنند ،به بزرگسالان احترام نمی گذارند و ادبیات عامیانه اشان از هویت تهی شده باشد جامعه ای پیشرو و عاقل نام نهاد و گمان کرد می توان باچنین جامعه ای در رقابت سنگین ملتها گلیم خود را از آب کشید.     به این جهت به نظر می رسد با هر شعار و ادعا آنچه از ملتها و فرهنگهای مختلف به یاد مخاطبان می ماند چیزی جز شاخص های فرهنگ عمومی نیست،نیازی نیست به دیگران بگوییم ما اهل فرهنگیم و یا  ما انسانهای متمدنی هستیم که حتی اگر هم بگویید وقتی  در میان صحبت گوینده میدوید گوهر فرهنگیتان را آشکار کرده اید ،ضرورتی به دعوت دیگران به آرامش نیست اگر شما خود در هنگام تلخیها آرام باشید و..  اینها یادگارهایی است که از من و شما و در نهایت از خانواده و جامعه  ی ما به ارمغان می ماند و باید برای آن اهمیت قائل شد و گام اول برای حرکت به آن سو نیز تربیت خردمندانه شهروندان است .