زندان کوچک اما عمیق


خبر |

 

■  اسما نصیری پور پایه نهم

من یک دانش آموز هستم. بنابراین از خودم شروع خواهم کرد. در زندگی کنونی بسیاری از ما به فضای مجازی و تلفن همراه وابسته هستیم به طوری که من نگرانم! نگران روزهای بعد، نسل‌های بعد که آیا آنها می‌توانند رنگ و روح کلاس را شاداب نگه دارند؟ می‌توانند رنگ‌های شاداب و هیجان انگیزی را به کلاس درس هدیه دهند؟ آیا می‌توانند بدون استفاده از هرگونه نرم افزار و بدون استفاده از تلفن همراه با دستان ظریف و مداد رنگی‌های ریز و درشت و رنگارنگ خود نقشه‌ی ایران جاودان را رنگ آمیزی کنند؟ آیا می‌توانند صفا و صمیمیت بین نیمکت‌ها را بازگردانند؟ من از این نگرانم! نگران آینده‌ی آینده‌سازان کشورم که در این زندان کوچک اما عمیق گیر نکنند. البته میدانی؟ حال که حرف خود را نوشتم، امیدم خیلی بیشتر شد؛ من به آینده‌سازان کشورم ایمان و اعتماد دارم. می‌دانم بعد مدتی کوتاه و شاید بلند دوباره به کلاس‌هایمان باز خواهیم گشت. دوباره همان صمیمیت و شور و اشتیاق بین معلمان و دانش آموزان باز خواهد گشت. همان بحث و گفتگوهای از جنس قهوه؛ که گاهی تلخ و گاهی با یک شکلات، بسیار لذت بخش تر می شد. همه و همه باز خواهند گشت. زندگی شاید سخت بگیرد اما چیزی را سخت نمی‌سازد. شاید زندگی کنونی ما کاملا به فضای مجازی و رسانه‌ها وابستگی دارد، اما باید بدانیم روزی همه چیز بسیار خوب  خواهد شد و من به شخصه با شما باید زندگی جهانیان را از این زندان کوچک اما عمیق نجات دهیم و دنیای بیرون از تلفن همراه و فضای مجازی را زنده بسازیم. گاهی اوقات حتی میتوان با خواندن ابیاتی از غزلیات حافظ، مهر و صمیمیت را مهمان قلب های خود و دیگران کرد. دنیا را زیبا ببین، زیبا رو باش تا زیبا زندگی کنی!