شادی ناشاد!


کودک و نوجوان |

 

■  شمیم شاه‌دادی. پایه نهم.

شاد عزیز چرا بیشتر اوقات ناشادی؟! چرا گاهی موجب عصبانیتم می‌شوی؟! چرا گاهی مرا از هرچه درس است بیزار می‌سازی؟! و هزاران چرای دیگر!

با وجود تمام این چراها، من همیشه با امید به سراغت می‌آیم و به اتاق پیام‌هایم سر می‌زنم، تا که شاید خبری آمده باشد. خبری خوش، خبر بازگشایی مدارس! خبری که تصورش هم ما را غرق در شادی می‌سازد. شاید با خودت بگویی چرا آنقدر از من نفرت دارید که حتی تصور بازگشایی مدارس هم اینچنین شما را شادمان می‌سازد؟ آخر تو نمی‌دانی که چه بلایی بر سرمان آورده‌ای! گوشی ‌ام دیگر گنجایش ندارد که مبحث جدیدی را ذخیره کند، غذای زیادی به خوردش دادند و روزهای آخر عمرش را پشت سر می‌گذارد، گردنم هر روز بیش از روز قبل زار می‌زند که به سراغت نیایم، اما نمی شود، تکالیف بسیار است و زمان اندک؛ چشمانم اشک می‌ریزند که نیایم پیشت؛ ولی چه کنم که این توفیقی است اجباری! درست است که تعطیلی مدارس تقصیر تو نبوده، اما آموزش آنلاین در وجود تو شکل گرفته است. سال ‌های قبل موقع مدارس گوشی ‌ها را کنار می‌گذاشتیم تا روی درسمان تمرکز کنیم، اما امسال برای درس‌خواندن باید گوشی به دست بگیری نمی‌دانی آنلاین درس‌خواندن چقدر سخت است. سخت تر از آن چیزی است که فکرش را بکنی. کاملا خسته کننده است؛ اما میدانی سخت تر از آموزش آنلاین. امتحان حضوری با وجود آموزش آنلاین است؟! ما در مدرسه آموزش می‌دیدیم و بدون هیچ استرسی در شرایط امتحان قرار می‌گرفتیم؛ اما کرونا آمد و باعث شد در بستر تو آموزش ببینیم اما حضوری امتحان دهیم، امتحان حضوری‌ که تمامی دانش‌آموزان را سرشار از استرس کرده است.  شاید ناراحت شوی اما باید اعتراف کنم که آموزش حضوری را با هزاران سختی‌ اش به آموزش در بستر تو که اکثر اوقات ناشادی ترجیح می‌دهم. ببخشید طولانی شد، درد دل ‌هایم با تو آنقدر زیاد است که حالا حالاها تمامی نمی‌یابد.