خشونت زیر پوست شهر پنهان است


گزارش |

 

■ پریسا مسعودی

روزگاری که نزاع، درگیری وخشونت جزء جدایی‌ناپذیر خیابان‌های شهرهای مختلف شده است، دیگر خیلی نمی توان آینده‌ای مهربان و عاری از خشونت برای این شهرهای افسارگسیخته متصور شد.  متاسفانه چند مدتی است اخبار تلخی می شنویم.خشونت از جمله مشکلات عمده جامعه میباشد که امروزه درحال افزایش است. نـزاع و درگیـری یکـی از مصادیـق خشونت  در جوامـع بـوده و پدیـده ای اجتماعـی اسـت کـه در تمــام دوره هــا کم و بیــش دیــده می شــود. امــروزه نــزاع و درگیــری یکــی از شــاخص های مهــم وجـــود خشـونت در جامعـه تلقـی می شـود کـه بیـن افـراد بـه وقـوع می پیونـدد و همه سـاله بـر اسـاس آمـار و اخبــار، تعــدادی قربانــی می گیــرد. طبق آمار ارائه شده توسط سازمان پزشکی قانونی کشور در سه ماهه نخست سال  گذشته، 146 هزار و 353 مورد مراجعه به پزشکی قانونی در پی نزاع به ثبت رسیده است.این‌روزها پدیده نزاع و درگیری‌های خیابانی ازجمله شایع‌ترین جرایمی است که به‌طورطبیعی و روزمره هر شهروندی در کوچه و خیابان و اماکن‌عمومی با آن مواجه می‌شود. درگیری‌هایی که با بهانه‌هایی کودکانه همچون خیره‌شدن در چهره یکی از طرفین تخاصم تا کشمکش بر سر پارک خودرو یا تصادفات جزیی رانندگی شروع شده و بعضا پایان تلخ و غم‌انگیزی را رقم خواهد زد.

نزاع هایـی کـه در هـر جامعـه اتفاق می افتد بستگی  بـه شـرایط اقتصـادی، فرهنگـی و اجتماعـی آن جامعـه دارد و میـزان زیـاد بـودن یـا کـم بـودن آن در گـرو  عوامـل مختلفـی اسـت. مثلا در منطقه‌ای که دعوا پدیده‌ای عادی تلقی می‌شود و جزو فرهنگ آن منطقه محسوب می‌شود، زمینه بروز خشونت بیشتر است. مردم بر حسب تجربه دریافته‌اند که هرجا دست به خشونت بزنند به هدفشان دست پیدا می‌کنند و زبان خشونت تبدیل به ابزاری برای رسیدن به خواسته‌ها و نظرات شده است. دعواهایــی کــه گاه عـلـاوه بــر ناســزا گفتــن و داد وفریــاد طرفیــن، بــه  زد وخـورد هـم منجـر شـده اسـت.  امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس؛ معتقد است که خشونت ذاتی و ارثی نیست و این جامعه است که فرد را خشن می‌کند. خشونت فرآیند ذهنی است و جنبه‌های بیرونی و درونی در بروز آن موثر است و دلایل زیادی از جمله مشکلات اقتصادی، تعصبات فکری، نوع تربیت خانوادگی، تک سرپرست و بی سرپرست بودن خانواده، بیکاری، فقر، رشد و گسترش خشونت در رسانه‌های جمعی و گروهی، اختلالات روانی، عقده‌های فکری، قدرت‌طلبی، کاهش آستانه تحمل، استفاده از مواد مخدر و روانگردان از مهم‌ترین عوامل موثر بر افزایش نزاع و خشونت در جامعه است. همچنین روانشناسان ۶۰ مولفه همچون اعتياد، بحران اجتماعی، طلاق عاطفی، بحران شادی، آلودگی محيط زيست، بيکاری، کرامت پايين را به عنوان متغيرهای سلامت اجتماعی برشمرده‌اند. هرچه استانداردهای سلامت اجتماعی در جامعه کاهش يابد، ميزان عصبانيت اجتماعی بالا می‌رود و  بــا ایجــاد اخـلـال در روابـط اجتماعـی، فضایـی آكنـده از بغـض، كینـه و دشـمنی را در میـان افـراد بـه وجـود مـی آورد كـه ایـن امـر بـا زمینه سـازی بـرای ایجـاد نـزاع و تنش هـای بعـدی، جامعـه را از نظـر مـادی معنـوی متضـرر میسـازد. طبــق نظریــه جرم شناســی فرهنگــی، می‌تــوان گفـت شـرایط یـک جامعـه از نظر سـاختار فرهنگـی، مـدرن یـا سـنتی بـودن در قضیه خشونت موثر است. به‌طور مثال قتل‌های ناموسی و یا طایفه ای بیش‌تر در جوامــع ســنتی رواج دارد. ایـن پدیـده در كشـور مـا و خصوصا  استان گلستان كـه دارای بافـت جمعیتـی چنـد قومیتـی می باشــد، به عنــوان پدیــده ای مسئله ســاز ظاهــر می شــود. پدیــده نزاع هــای فــردی در مناطقــی از كشــور كــه به شــدت متأثــر از ارزش هــای ســنتی و طایفــه ای خــود می باشــند و گرایــش و پایبنــدی كمتــری نســبت بــه قانــون دارنــد، بیشــتر مشــهود اســت. از ســوی دیگــر، متأســفانه  هنـوز خشـونت و نـزاع از جملـه موضوعاتـی اسـت كـه درفرهنـگ بعضـی از هموطنـان، شاخص قــدرت و یــا دفــاع از منزلــت اجتماعــی و فرهنگــی و حیثیــت خانوادگــی محســوب می شــود.  از شاخص هاي عوامل محيطي هم مي توان به زندگي در مناطق حاشيه اي و جرم خيز، وجود گروه هاي خشونت طلب در قالب اراذل و اوباش در منطقه و آشنايي و ورود برخي جوانان به اين گروه ها، زندگي در مناطق بد آب و هوا اشاره كرد.سن، تجربه عینی نزاع، رضایت از زندگی و دسترسی به امکانات رفاهی از  ابعاد دیگر  نزاع می‌باشد. از سوی دیگر نتایج نشان داده که افراد با تحصیلات پایین‏تر تمایل بیشتری نسبت به نزاع دارند و افراد متأهل و افراد مجرد از نظر میزان گرایش و تمایل به نزاع متفاوت هستند.

برای مثال زمانی‌که یک فرد بخواهد بر فرد دیگری اعمال قدرت کند، اما منابع او نظیر تحصیلات، شغل، درآمد و مهارت در سطح پایینی قرار دارد، از خشونت برای تداوم موقعیت خویش استفاده می‌کنــد. تئــوری فشــار ســاختاری عمومــی، فشارهای روانی ـ اجتماعی از عمده‌تریــن عوامل در باب تبیین خشونت محسوب می‌شــوند که توجه به آن‌هــا ســابقه ای دیرپا در ادبیات علوم اجتماعی دارد. به دلیل این که نزاع ها ازجمله مسائلی است که ذهـن و وقـت مسـئولین امنیتـی وسیاسی  استان را به خود مشغول کرده است، قطعا ً ریشــه یابی ایــن معضــل و شناســایی مکانیســمها و عوامــل زمینه ســاز آن، چارچــوب الزم را بــرای برنامه ریــزی و تســهیل کنتــرل آن فراهــم مــی آورد. به طوریکــه بــا شــناخت عوامــل مؤثــر بــر نزاع هــا می تــوان در جهــت رفــع مکانیســم های آن، فرهنگ ســازی و نظــارت بــه عمـل اورد و بسترهای لازم ومناسب را به منظور کاهش آن فراهم کرد.افزایش برنامه های آموزشی مهارت های فردی ، خانوادگی واجتماعی، برجسته ساختن نهادهای اجتماعی و تقویت احساسات عاطفی و روانی مشترک میان شهروندان، ترویج،تقویت و نهادینه سازی آموزه ها،باورها و رفتارهای خاص و مطلوب در جامعه، آموزش مهارت مدیریت خشم، ایجاد فرصت اشتغال برای جوانان، توجه بیشتر به حاشیه شهرها و گسترش عدالت اجتماعی و فقرزدایی از جمیع‌جهات اعم از مادی و معنوی و مدنظر قراردادن آموزه‌های دینی و اخلاقی می‌تواند تأثیر بسزایی در پیشگیری از این قبیل رفتارها داشته باشد. 

 

روزنامه نگار