نقد و نقادی


یادداشت |

 

■ عظیم  قرنجیک

مدتی است که بازار نقد و نقادی در مطبوعات و رسانه های گروهی و نیز نشست های محفلی و یا در فضاهای مجازی داغ و داغتر گشته است. بدین مناسبت این یادداشت مختصر تدارک دیده شده. باشد که مفید واقع گردد.

نقادی و بویژه نقد علمی و روشمند ، کوره ای است که همه در آن از خامی و خام باوری، به پهنه پخته گی اندیشه می رسند .در واقع  هماوردی در عرصه نقد، مبارزه ای است که در آن  همه طرف های درگیر اگر بر اصول و ظرافت های آن آگاه باشند، پیروز میدان خواهند بود و بر پیشانی کسی از بابت نقد آثار و نوشته هایشان، مهر و نشانِ شکست نخواهد خورد. مشروط بر آن که ناقدان محترم  پایبند روش علمی در نقد ، در عین حفظ شان و منزلت و قدر و منزلت موضوع نقد و شخصیت نقد شونده بوده باشند و دلبستگی شخصی و جناحی به یکی از شخصیت های مورد بحث و یا مخالف بودن با شخص یا جناحی دیگر، ناقد را به همدلی و یا مخالفت با آنان وا ندارد ، بلکه حقیقت و انصاف و عدالت همیشه مد نظر ناقدین محترم قرار گیرد.

در عرصه نقد است که باب اندیشه و تفکر باز و چه بسا در موضوع مورد نقد، نکات تامل برانگیز و تحرک آفرینی یافت شود که راه برای تعالی اندیشه ای و اندوخته ی بینشی نسل حاضر و آتی گشوده شود و در این بستر بلکه هم، جریان فکری و فرهنگی و سرمایه های اجتماعی- انسانی ما، به درختی تناور بدل شده که از باد و باران گزندی برآن نرسد. خود را در معرض نقد قرار دادن و یا این که موضوع نقد قرار گرفتن نوشتجات و یادداشت ها و آثار قلمی، نیاز جدایی ناپذیر تعالی و تکامل بخش هر اندیشه و تفکری است و نباید در این مورد هراسی بدل کسی راه یابد.

حوزه نقد، عرصه بازنگریستن در دلبستگی هاست. از این منظر و در این بازنگری، نه دنبال رد و یا قبول اشخاصی که دلبسته و یا سابقاً مورد قبولمان بوده باشیم و نه در پی اصرار بر مخالفت با مخالفان فکری قبلی مان. بلکه بیشتر درگیر مباحثه و درک موضوع نقد بوده و ناقدان نیز در پروژه فکری خود  بیشتر در صدد آن باشند که، صحت و سقم گزاره های موضوعات مورد نقد  سنجیده شود، چرا که هر فردی که در این عرصه ورود می کند، خود به تنهایی نمی تواند نظام اجتماعی - سیاسی خاصی را برای جامعه پی افکند، چرا که هر پروژه فکری بدون بازنگری و نقادی چندان عمرش به درازا نخواهد کشید و راه به حقیقت و حق جویی  نخواهد برد.متفکران همانقدر که زاده زمانه اند، زاینده زمانه خویش نیز هستند. هر اندیشه و فکری که در عرصه عمومی بر زبان اندیشمندی رانده و یا بر زبان قلم اش، مایسطرونی بر لوح سپیدی نشیند و در معرض افکار عمومی قرار گیرد، دیگر ملک شخصی آن فرد نبوده، بلکه در ملکیت مشاع مردم اند، لذا نه تنها پروا و واهمه ای از نقد و بررسی فکر و اندیشه نباید داشت، بلکه باید از آن استقبال کرد. جهان امروز، عرصه ای برای عرضه اندیشه های انسانی و کارزار رخدادها و رویدادها و مبارزات سیاسی و ...است، در این عرصه و کارزار، چه بسا یک اندیشه و رویداد سیاسی، سرنوشت ملتی را به سمت پس افتادگی و قهقرا رقم زده و یا طرحی نو در انداخته، موجد پیشرفت وتغییری تعالی بخش گردد. به همین اعتبار، خیر و صلاح مردم است که به کم و کیف اندیشه ها و رویدادهای سیاسی و ..، آشنا شده و از این شناخت و آشنایی ها، در طراحی و برنامه های سیاسی و اجتماعی خود و جامعه اش، بهره ها برگیرند.حقیقت، موضوع حاضر و آماده در کشو و کیف هیچ شخص اندیشمندی به تنهایی نیست، قصد ما بایستی اطلاع رسانی و اگاهی بخشی به جامعه در مورد مباحث اجتماعی، سیاسی و ... باشد. چرا که جامعه، مدت هاست که در تمنای کسب و وقوف به واقعیت و حقیقت موضوعات مورد علاقه مردم است. پس آنچه که از نقد ناقدان انتظار است، پاسخ گویی به جدالی دیرینه بین حال و آینده ، بین " آنچه که هست" به عنوان " امر واقع " و " آنچه که باید باشد" بمثابه " امری ایده آل" است. لذا در این برهه از زمان که مردم ما، به لحاظ بحران های اقتصادی و سیاسی و ... و یا مشکلات معیشتی - "آنچه هست " را بر نتافته،  مطالبات و خواست هایشان رو به سمت و سوی " آنچه باید باشد" نهاده، شایسته است دیدگاهها و نقدهای نظری و یا پیشنهادهای عملی صاحب نظران، ناظر به این امور و محورها و منظر ها نیز باشد.از این منظر، مطبوعات، رسانه های گروهی و فضاهای مجازی، مکانی است  برای معرفی عقاید و برداشت ها و یادداشت ها، و به تبع آن عرصه ای برای نقد و نقادی هاست. طرح عقاید گوناگون و معرفی دیدگاههای مختلف و متعارض، ابزاری است مناسب بالندگی سطح آگاهی و اندیشه و داوری سنجیده و منصفانه، که رسانه های گروهی و ... به مثابه تریبونی آزاد برای تعامل و تعاطی افکار و اندیشه ها، در اختیار علاقمندان و صاحب نظران، بویژه نسل جوان و آتیه دار جامعه قرار داده شده است. برای نهادینه شدن نقد و نقادیِ افکار و تعالیِ اندیشه ها، این فرصت را مغتنم بداریم.

 

■ روزنامه نگار