خانه پوشالي و مطالب آموزنده!




 

■ دکتر حسین میقانی 

نام سريال : خانه پوشالي

House of Cards ! 

بازيگزان اصلي : کوين اسپيسي ( نام سريالي : فرانسيس آندروود) – دانا برونتي ( کلير ) 

کارگردان : روبين رايت  

تابستان است و فصل تعطيلات و فصل کم کاري و مخصوصا که دانشگاه ما کل مرداد را تعطيل است و ما بايد بالاجبار برگه مرخصي يک ماهه پر وامضا کنيم حتي اگر براي ادامه کارهاي آزمايشگاهيمان مجبور باشيم به دانشگاه سر بزنيم !. در اين تعطيلات فرصتي هست که اگر کتاب نخوانده اي وجود دارد و يا فيلم و سريالهايي را که براي ديدن کنار گذاشته ايم ميتوانيم ببينيم يکي از اين سريالها که سالهاي سال در مورد ان شنيده بودم ، فرصتي شد تا ببينم و مطالب زير در توضيح و نقد و بررسي اين سريال است که به صورت چند پاراگراف نگاشته ميشود.

1 – اين سريال  75  قسمتي که هر قسمت آن حدودا  50  دقيقه است در مورد سياستهاي پشت پرده کاخ سفيد و افراد درگير با سياستهاي داخلي و خارجي آمريکا بوده و حتي اگر  10  درصد آن واقعيت داشته باشد بايد هر سياستمدار و يا دوست دار مسائل سياسي آن را ديده و با دقت آن را موشکافي کرده که به فهم درست سياستهاي آمريکا کمک شياني مي کند و ديدن آن را شخصا توصيه مي کنم.

2 – قسمت اصلي سريال بر روي شخصيت فرانسيس ( فرانک ) دور ميزند که اين شخص با چه جديت و پشتکاري به دنبال اهداف خود هست و حتي حاضر ميشود از همراهي همسرش که با او سي سال زندگي کرده است ، بگذرد و در راه رسيدن به هدف از ارتکاب هر گونه جنايتي صرف نظر نکرده و حتي قتل انسانها هم برايش مهم نيست و به راحتي آب خوردن افراد را به قتل ميرساند ولي سريال طوري ساخته ميشود که فرد بيننده هميشه دنبال اين است که پيروزي و حرکت رو به جلو او را ببيند و براي موفقيت او در اين راه حتي دست به دعا برميدارد و واقعا زماني که در انتخابات درون حزبي بر خانم دانوال پيروز ميشود انگار که خود شخص در اين انتخابات به پيروزي رسيده است !. 

3 – سريال به خوبي روابط بين کنگره و کاخ سفيد و سياستمداران رده بالاي امريکا را به نمايش گذاشته و زماني که منافع ملي آمريکا در ميان است ديده ميشود که تمامي اختلافات درون حزبي و... کنار گذاشته شده و رقباي به خون هم تشنه، در دراين مورد منافع ملي به تفاهم رسيده و حتي براي نمايش بين المللي امريکا دروغهاي همديگر را پوشش داه و انها را عين واقعيت اعلام مي کنند. در سريال کاملا نشان داده ميشود که دخالتهاي بيمورد و نفرت انگيز آمريکا در جاي جاي دنيا ، بر اساس حمايت از صلح جهاني و براي ساختن دنيايي خالي از ترور و وحشت بوده و به بيننده القا مي کند که تمامي اين اقدامات در جهت نيل به صلح جهاني است و اگر غير از اين حرکتي صورت گيرد صلح جهاني به خطر خواهد افتاد و البته در اين راه سعي بر آن است که روسيه را نيز به همراهي بخواند و اگر روسيه همراهي نکند حتي روابط دو ابر قدرت براي تصميم گيرندگان آمريکايي پشيزي نمي ارزد و سريال اين مطلب را در مذاکرات " آندروود – پتروف " بارها نشان ميدهد.

4 – مشخص نيست که مناظرات انتخاباتي از کي و به مشورت و پيشنهاد چه نهاد و يا چه کساني وارد مبارزات انتخاباتي ايران شده که با اولين مناظرات در سال 1388 باعث اون مسائل حاشيه اي گرديد و با بگم بگمهاي اقاي احمدي نژاد براي هميشه در تاريخ ايران ماندگار شد و البته در سال 1392 که خيلي نا مناسب تر برگزار شد و سه نفري که بعدها روساي قواي سه گانه شدند ( آقايان : روحاني – رييس جمهور ، قاليباف - رييس مجلس ، رييسي –ريس قوه قضائيه ) و ديدن آن مناظرات و متهم کردن اين سه نفر به مسائل ناهنجار اقتصادي و ... يک چهره نا مناسب از هر سه نفر در ديدگان بينندگان ايجاد کرد که يکي از دلايل ايجاد شکاف عميق ملت - حاکميت به نظر بنده در طول ساليان بعد از انقلاب بوده است. مناظرات انتخاباتي در ايالات متحده امريکا نقشي پر رنگ را بازي کرده و البته کانديداها از هر وسيله اي براي برنده شدن در اين مبارزات استفاده مي کنند و سياست ماکياولي ( هدف وسيله را توجيه مي کند ) را در حد نهايت به اجرا در اورده و از گفتن هيچ دروغ و زدن هيچ تهمتي فروگذار نمي کنند.

5 – بايد خدا رو شکر کرد که در مبارزات انتخاباتي در ايران هنوز از شراکت بانوها و سوء استفاده ابزاري از نقش آنها خبري نيست و در اين راه البته ما هنوز به اخلاقيات ملي و اسلامي خودمان پايبند هستيم در حالي که در انتخابات غرب و مخصوصا امريکا اين مطلب نقش بزرگي را بازي کردن و البه در اين راه ظاهر و جنتلمن بودن کانديداها هم خيلي نقش دارد که خوشبختانه اين فاکتور هم هنوز وارد مبارزات انتخاباتي ما نشده و شکل وقيافه فرد نقش پر رنگي را در حذب راي دهندگان بازي نمي کند!.

6 – مطلب قابل اشاره و مهم سريال اين است که روابط امريکا و روسيه هميشه روي يک لبه است و هر لحظه وبا هر تلنگري امکان بر هم خوردن ان وجود دارد و در اين بين مخالفين مسکو ميتوانند نقشي داشته باشند و البته امريکا تا جايي از مخالفين مسکو حکايت خواهد کرد که منافع خودش در خطر نباشد و بايد همين جا به تمامي افراد و گروههايي که اميدشان را به غرب و امپرياليسم امريکا بسته اند و انتظار حمايت در برابر حاکميت جمهوري اسلامي را از آنها دارند بايد ياداوري کرد که اين خيال ، خيالي عبث و بيهوده است و سردمداران خارجي ( اعم از غرب و امريکا و روسيه و ...) فقط و فقط به منافع ملي خودشان مي انديشند و به قول معروف : هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نگرفته و نبايد به اين حمايتهاي لحظه اي چشم دوخت و هر چه زودتر بايد به اين نوع تفکرات خاتمه داد و به آغوش ملن برگشت و اگر قرار است تغييري صورت بگيرد بايد اين تغييرات از داخل شروع شود و در اينجا ذکر جمله معروف امام خميني کبير خالي از لطف نيست : شرق و غرب سر وته يک کرباسند. 

7 – شايد خالي از لطف نباشد که مقداري هم در مورد وسايل ارتباط جمعي صحبت شود. البته در ان سالها (2015 ) هنوز فضاي مجازي جاي خود را در ميان انتشار اخبار و رويدادها باز نکرده بود و روزنامه ها هنوز در تيراژي قابل قبول منتشر مي شدند. 

اگر در يک جامعه اي مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي آزاد باشند در رديابي و گزارش موارد خلاف و ارائه گزارشات به مراحع قضايي ان سيستم خيلي مفيد خواند بود و بايد به سياستمداران هر کشوري توصيه نمود که از ازاد بودن وسايل ارتباط جمعي نبايد نگران باشند اگر انها به فکر مصالح ملي کشور خود هستند. در خود آمريکا اين وسايل ارتباط جمعي بودند که از مواردي چون "ماجراي واترگيت" که باعث برکناري نيکسون شد ، پرده بر داشته و يا اينکه با مخالفتهاي خود در زمان جنگ ويتنام از ادامه خونبار آن جنگ جلو گيري کردند. در همين ماجراي "آندروود" و مسئله کانديداتوري ايشان ، هر کجا که بويي از زد و بندهاي سياسي که توسط خبر نگاري به مشام عامه مي رسيد بلافاصله باعث حذف فيزيکي آن خبر نگار ميشد و اين کار چنان با مهارت انجام ميشد که هيچ کس نتواند با پيگيري آن باعث مفتضح شدن کانديد مورد نظر در جامعه شود و پيگيري اينگونه جنايتها توسط خانم "دانبار" ، باعث حذف خود خواسته از کانديداتوري خوش گرديد.

8 – مطلب مهم بعدي مصاحبه و سوال و جوابهاي وسايل ارتباط جمعي با مسئوولين و کانديداهاي رياست جمهوري در غرب و آمريکاست که متاسفانه ما اين مطلب را در کشورمان نداريم. مصاحبه هاي اين چنيني و به قولي ضربتي ، و چگونگي جواب دادن افراد به آنها ، نشان از ضريب هوشي و عکس العمل سريع افراد در برابر حوادث و اتفاقات ممکن در حين رياست آنها است و البته قرار گرفتن افراد سياسي در برابر دوربين و مسئول و پاسخگو دانستن خودشان در برابر عملکردشان ، بايد يکي از شاخصهاي مهم افراد در قبول مسئوليت باشد که متاسفانه ما در ايران با اين موضع درست برخورد نکرده و افراد هر چقدر مسئوليت بالاتري دارند اين احساس به انها دست مي دهد که بادي کمتر پاسخگو بوده و نبايد افراد زير دست و مخصوصا خبر نگاران و وسايل ارتباط جمعي پاپيچ آنها شوند. مسئوليني در جمهوري اسلامي پيدا مي شوند که شايد سالها در برابر افکار عمومي قرار نگرفته و به هيچ وجه من الوجود ، پاسخي از انها در برابر عملکردشان شنيده نشده است!. 

در پايان بايد اذعان کرد که پخش سريالهايي چون " خانه پوشالي " و " ليست سياه" و " لبه تاريکي " و سريالهايي از اين دست ، و با حذف صحنه هاي غير اخلاقي آنها ميتواند به درک بهتر و عميق تر جامعه از مسائل سياسي منجر گشته و جامعه را با واقعيات سياستهاي جامعه غربي و بخصوص آمريکا آشنا ساخته و از اين همه تبليغات و شعارهاي هيجاني موثر تر باشد. کلا سريال خانه پوشالي" صرف نظر از نکات منفي آن ، خيلي در شناخت جامعه غرب و بخصوص آمريکا موثر بوده و ما را با چم و خم سياستهاي حاکم بر حاکميت امپرياليسم آشنا مي کند و نقش وسايل ارتباط جمعي را در بر ملا کردن حقه هاي سياست ماکياوليستي اين جوامع نشان ميدهد و در اخر اينکه نمونه بارز آين نقش را بادي در کنار زدن فردي چون " ترامپ"  و روي کار آمدن سياستمدار ميانه رويي چون "بايدن "را رقم زده ، اگر چه سياستهاي دو حزب حاکمه آمريکا در کل اخلافي با هم نداشته و فقط روشهاي اجراي آن سياستها توسط اين دو حزب متفاوت است وبه قول معروف يکي با شمشير و ديگري با شاخه زيتون سر ملتها را ميبرند باشد که مسئولين ما مخصوصا مسئولين وزارت خارجه با اين سياستها اشنا بوده که البته حتما هستند؟!.

 

■ نویسنده واستاد دانشگاه

 

پوشالي

و مطالب آموزنده!

■ دکتر حسین میقانی 

نام سريال : خانه پوشالي

House of Cards ! 

بازيگزان اصلي : کوين اسپيسي ( نام سريالي : فرانسيس آندروود) – دانا برونتي ( کلير ) 

کارگردان : روبين رايت  

تابستان است و فصل تعطيلات و فصل کم کاري و مخصوصا که دانشگاه ما کل مرداد را تعطيل است و ما بايد بالاجبار برگه مرخصي يک ماهه پر وامضا کنيم حتي اگر براي ادامه کارهاي آزمايشگاهيمان مجبور باشيم به دانشگاه سر بزنيم !. در اين تعطيلات فرصتي هست که اگر کتاب نخوانده اي وجود دارد و يا فيلم و سريالهايي را که براي ديدن کنار گذاشته ايم ميتوانيم ببينيم يکي از اين سريالها که سالهاي سال در مورد ان شنيده بودم ، فرصتي شد تا ببينم و مطالب زير در توضيح و نقد و بررسي اين سريال است که به صورت چند پاراگراف نگاشته ميشود.

1 – اين سريال  75  قسمتي که هر قسمت آن حدودا  50  دقيقه است در مورد سياستهاي پشت پرده کاخ سفيد و افراد درگير با سياستهاي داخلي و خارجي آمريکا بوده و حتي اگر  10  درصد آن واقعيت داشته باشد بايد هر سياستمدار و يا دوست دار مسائل سياسي آن را ديده و با دقت آن را موشکافي کرده که به فهم درست سياستهاي آمريکا کمک شياني مي کند و ديدن آن را شخصا توصيه مي کنم.

2 – قسمت اصلي سريال بر روي شخصيت فرانسيس ( فرانک ) دور ميزند که اين شخص با چه جديت و پشتکاري به دنبال اهداف خود هست و حتي حاضر ميشود از همراهي همسرش که با او سي سال زندگي کرده است ، بگذرد و در راه رسيدن به هدف از ارتکاب هر گونه جنايتي صرف نظر نکرده و حتي قتل انسانها هم برايش مهم نيست و به راحتي آب خوردن افراد را به قتل ميرساند ولي سريال طوري ساخته ميشود که فرد بيننده هميشه دنبال اين است که پيروزي و حرکت رو به جلو او را ببيند و براي موفقيت او در اين راه حتي دست به دعا برميدارد و واقعا زماني که در انتخابات درون حزبي بر خانم دانوال پيروز ميشود انگار که خود شخص در اين انتخابات به پيروزي رسيده است !. 

3 – سريال به خوبي روابط بين کنگره و کاخ سفيد و سياستمداران رده بالاي امريکا را به نمايش گذاشته و زماني که منافع ملي آمريکا در ميان است ديده ميشود که تمامي اختلافات درون حزبي و... کنار گذاشته شده و رقباي به خون هم تشنه، در دراين مورد منافع ملي به تفاهم رسيده و حتي براي نمايش بين المللي امريکا دروغهاي همديگر را پوشش داه و انها را عين واقعيت اعلام مي کنند. در سريال کاملا نشان داده ميشود که دخالتهاي بيمورد و نفرت انگيز آمريکا در جاي جاي دنيا ، بر اساس حمايت از صلح جهاني و براي ساختن دنيايي خالي از ترور و وحشت بوده و به بيننده القا مي کند که تمامي اين اقدامات در جهت نيل به صلح جهاني است و اگر غير از اين حرکتي صورت گيرد صلح جهاني به خطر خواهد افتاد و البته در اين راه سعي بر آن است که روسيه را نيز به همراهي بخواند و اگر روسيه همراهي نکند حتي روابط دو ابر قدرت براي تصميم گيرندگان آمريکايي پشيزي نمي ارزد و سريال اين مطلب را در مذاکرات " آندروود – پتروف " بارها نشان ميدهد.

4 – مشخص نيست که مناظرات انتخاباتي از کي و به مشورت و پيشنهاد چه نهاد و يا چه کساني وارد مبارزات انتخاباتي ايران شده که با اولين مناظرات در سال 1388 باعث اون مسائل حاشيه اي گرديد و با بگم بگمهاي اقاي احمدي نژاد براي هميشه در تاريخ ايران ماندگار شد و البته در سال 1392 که خيلي نا مناسب تر برگزار شد و سه نفري که بعدها روساي قواي سه گانه شدند ( آقايان : روحاني – رييس جمهور ، قاليباف - رييس مجلس ، رييسي –ريس قوه قضائيه ) و ديدن آن مناظرات و متهم کردن اين سه نفر به مسائل ناهنجار اقتصادي و ... يک چهره نا مناسب از هر سه نفر در ديدگان بينندگان ايجاد کرد که يکي از دلايل ايجاد شکاف عميق ملت - حاکميت به نظر بنده در طول ساليان بعد از انقلاب بوده است. مناظرات انتخاباتي در ايالات متحده امريکا نقشي پر رنگ را بازي کرده و البته کانديداها از هر وسيله اي براي برنده شدن در اين مبارزات استفاده مي کنند و سياست ماکياولي ( هدف وسيله را توجيه مي کند ) را در حد نهايت به اجرا در اورده و از گفتن هيچ دروغ و زدن هيچ تهمتي فروگذار نمي کنند.

5 – بايد خدا رو شکر کرد که در مبارزات انتخاباتي در ايران هنوز از شراکت بانوها و سوء استفاده ابزاري از نقش آنها خبري نيست و در اين راه البته ما هنوز به اخلاقيات ملي و اسلامي خودمان پايبند هستيم در حالي که در انتخابات غرب و مخصوصا امريکا اين مطلب نقش بزرگي را بازي کردن و البه در اين راه ظاهر و جنتلمن بودن کانديداها هم خيلي نقش دارد که خوشبختانه اين فاکتور هم هنوز وارد مبارزات انتخاباتي ما نشده و شکل وقيافه فرد نقش پر رنگي را در حذب راي دهندگان بازي نمي کند!.

6 – مطلب قابل اشاره و مهم سريال اين است که روابط امريکا و روسيه هميشه روي يک لبه است و هر لحظه وبا هر تلنگري امکان بر هم خوردن ان وجود دارد و در اين بين مخالفين مسکو ميتوانند نقشي داشته باشند و البته امريکا تا جايي از مخالفين مسکو حکايت خواهد کرد که منافع خودش در خطر نباشد و بايد همين جا به تمامي افراد و گروههايي که اميدشان را به غرب و امپرياليسم امريکا بسته اند و انتظار حمايت در برابر حاکميت جمهوري اسلامي را از آنها دارند بايد ياداوري کرد که اين خيال ، خيالي عبث و بيهوده است و سردمداران خارجي ( اعم از غرب و امريکا و روسيه و ...) فقط و فقط به منافع ملي خودشان مي انديشند و به قول معروف : هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نگرفته و نبايد به اين حمايتهاي لحظه اي چشم دوخت و هر چه زودتر بايد به اين نوع تفکرات خاتمه داد و به آغوش ملن برگشت و اگر قرار است تغييري صورت بگيرد بايد اين تغييرات از داخل شروع شود و در اينجا ذکر جمله معروف امام خميني کبير خالي از لطف نيست : شرق و غرب سر وته يک کرباسند. 

7 – شايد خالي از لطف نباشد که مقداري هم در مورد وسايل ارتباط جمعي صحبت شود. البته در ان سالها (2015 ) هنوز فضاي مجازي جاي خود را در ميان انتشار اخبار و رويدادها باز نکرده بود و روزنامه ها هنوز در تيراژي قابل قبول منتشر مي شدند. 

اگر در يک جامعه اي مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي آزاد باشند در رديابي و گزارش موارد خلاف و ارائه گزارشات به مراحع قضايي ان سيستم خيلي مفيد خواند بود و بايد به سياستمداران هر کشوري توصيه نمود که از ازاد بودن وسايل ارتباط جمعي نبايد نگران باشند اگر انها به فکر مصالح ملي کشور خود هستند. در خود آمريکا اين وسايل ارتباط جمعي بودند که از مواردي چون "ماجراي واترگيت" که باعث برکناري نيکسون شد ، پرده بر داشته و يا اينکه با مخالفتهاي خود در زمان جنگ ويتنام از ادامه خونبار آن جنگ جلو گيري کردند. در همين ماجراي "آندروود" و مسئله کانديداتوري ايشان ، هر کجا که بويي از زد و بندهاي سياسي که توسط خبر نگاري به مشام عامه مي رسيد بلافاصله باعث حذف فيزيکي آن خبر نگار ميشد و اين کار چنان با مهارت انجام ميشد که هيچ کس نتواند با پيگيري آن باعث مفتضح شدن کانديد مورد نظر در جامعه شود و پيگيري اينگونه جنايتها توسط خانم "دانبار" ، باعث حذف خود خواسته از کانديداتوري خوش گرديد.

8 – مطلب مهم بعدي مصاحبه و سوال و جوابهاي وسايل ارتباط جمعي با مسئوولين و کانديداهاي رياست جمهوري در غرب و آمريکاست که متاسفانه ما اين مطلب را در کشورمان نداريم. مصاحبه هاي اين چنيني و به قولي ضربتي ، و چگونگي جواب دادن افراد به آنها ، نشان از ضريب هوشي و عکس العمل سريع افراد در برابر حوادث و اتفاقات ممکن در حين رياست آنها است و البته قرار گرفتن افراد سياسي در برابر دوربين و مسئول و پاسخگو دانستن خودشان در برابر عملکردشان ، بايد يکي از شاخصهاي مهم افراد در قبول مسئوليت باشد که متاسفانه ما در ايران با اين موضع درست برخورد نکرده و افراد هر چقدر مسئوليت بالاتري دارند اين احساس به انها دست مي دهد که بادي کمتر پاسخگو بوده و نبايد افراد زير دست و مخصوصا خبر نگاران و وسايل ارتباط جمعي پاپيچ آنها شوند. مسئوليني در جمهوري اسلامي پيدا مي شوند که شايد سالها در برابر افکار عمومي قرار نگرفته و به هيچ وجه من الوجود ، پاسخي از انها در برابر عملکردشان شنيده نشده است!. 

در پايان بايد اذعان کرد که پخش سريالهايي چون " خانه پوشالي " و " ليست سياه" و " لبه تاريکي " و سريالهايي از اين دست ، و با حذف صحنه هاي غير اخلاقي آنها ميتواند به درک بهتر و عميق تر جامعه از مسائل سياسي منجر گشته و جامعه را با واقعيات سياستهاي جامعه غربي و بخصوص آمريکا آشنا ساخته و از اين همه تبليغات و شعارهاي هيجاني موثر تر باشد. کلا سريال خانه پوشالي" صرف نظر از نکات منفي آن ، خيلي در شناخت جامعه غرب و بخصوص آمريکا موثر بوده و ما را با چم و خم سياستهاي حاکم بر حاکميت امپرياليسم آشنا مي کند و نقش وسايل ارتباط جمعي را در بر ملا کردن حقه هاي سياست ماکياوليستي اين جوامع نشان ميدهد و در اخر اينکه نمونه بارز آين نقش را بادي در کنار زدن فردي چون " ترامپ"  و روي کار آمدن سياستمدار ميانه رويي چون "بايدن "را رقم زده ، اگر چه سياستهاي دو حزب حاکمه آمريکا در کل اخلافي با هم نداشته و فقط روشهاي اجراي آن سياستها توسط اين دو حزب متفاوت است وبه قول معروف يکي با شمشير و ديگري با شاخه زيتون سر ملتها را ميبرند باشد که مسئولين ما مخصوصا مسئولين وزارت خارجه با اين سياستها اشنا بوده که البته حتما هستند؟!.

 

■ نویسنده واستاد دانشگاه