حماسه جاری


شعر و ادب |

 

 

هوای دوست فضای معطر آورده

محرم آمده، دنیای دیگر آورده

یکی به گفتن عباس عشق می ورزد

فدای دست وفادار او، سر آورده

یکی برای علی اکبرش ندارد تاب

مگر به خیمه، حسین(ع) نعش اکبرآورده

غزل سروده یکی در حماسه ی قاسم

عسل به شهد شهادت برابر آورده

در اقتدای به زینب، ببین که آن مادر

برای یاری او، عون و جعفر آورده

برای یاوری مادری دراین مجلس

به روی دست خود هر مادر اصغر آورده

تهاجم است و حقیقت دفاع می خواهد

حسین(ع)آمده و باز یاور آورده

کبوتر دل ما باز، در فراز و فرود

از آسمان حسینیه سر درآورده

 

■  سید ابراهیم سجادی زاده

من ز صحرایی روایت می کنم 

داغ عالم را حکایت می کنم 

در محرم لشکری خونخوار شد 

کاروان با ساربانش یار شد

قتلگاه کربلا دارد چنین 

داستانی از امام سومین 

نیزه بر اندام عاشق می زدند 

طفلکان در خیمه هق هق می زدند 

العطش می زد صغیران حسین 

جان فدایش تن به قربان حسین 

آسمان هم آبروداری نکرد 

چشمه های رحمتش جاری نکرد 

ظالمی بر پیکرش شمشیر زد

دیگری بر دخترش زنجیر زد

یک عَلَم عباس را پاینده کرد 

دست و پایش را ز خون آکنده کرد

مشک عاشق پر شقایق توی دشت 

جام ذلت دست دشمن گشت و گشت 

در قیامش اهل خود ایثار کرد

با شهادت دشمنش را خار کرد

تا رمق بودش به جان، جنگیده است 

با علی اصغرش خندیده است 

با علی اصغرش آمد به جنگ 

شد حنای دشمنش بی رنگ ِ رنگ 

خطبه ها می خواند زینب در بلا

تا بگوید رازو رمز کربلا 

صبر زینب قلب عالم کرده خون 

شیعیان! تا کی بریزیم در درون؟ 

شیعیان هر جا ز یادش در عزا 

تا به محشر " کلُّ ارضُ کربلا "

مردنش را مرگ دنیایی نبین 

خون سرخش آیه ی "فتح المبین "

خصم سُم کوبید بر "شمس الضحی "

نهضت سرخش بود "نورالهدی"

کوثر او شد مسیحای نماز 

تشنه لب ماییم در سوز و گداز 

جان احمد، جان حیدر، جان ما،

غرق خون غلطیده یا خیرالنّسا!

داستانش هر جگر سوزانده است 

مکتبش تا شیعه مانَد زنده است 

تا ابد اسلام در پیکارِ جور 

چون شهیدان، اکبر و عباس و حُرّ.

 

■  محبوبه طاری دشتی