تغییرات سیاسی  در افغانستان، تبعات اجتماعی در گلستان


یادداشت |

 

■  سیامک دُربیکی

 

با تغییرات سیاسی و حاکم شدن طالبان در افغانستان، موج جدیدی از مهاجرت ها از این کشور به ایران و سایر کشورها آغاز شده و روندی که در دهه اخیر معکوس شده بود، حالا بازگشته و تشدید شده است. شواهد این روزها، گویای حضور مهمانان و پناهجویان افغانستانی است که خود را به منازل اقوامشان در ایران می رسانند. برخی قصد سکنا در ایران و برخی قصد رفتن به کشور و قاره دیگری را دارند.

به دلایلی، مقصد و سکونت بیشتر پناهجویان افغانستانی تازه وارد، محلات کم برخوردار شهری است. از جمله:

- سکونت بسیاری از افغانستانی ها در این محلات و احساس نیاز به پشتیبانی نزد خانواده های تازه وارد

- وجود زمینه فعالیت های اقتصادی در مشاغل غیر رسمی برای مهاجران غیرقانونی در این مناطق

- محدودیت و ممنوعیت استقرار اتباع افغانستان در برخی از شهرها و روستاها ( برای نمونه در استان گلستان افراد مذکور تنها در دو شهر گرگان و گنبد می توانند ساکن شوند).

قوانین مهاجرتی ایران نیز مزید بر علت است. این قوانین که به نسبت برخی از کشورهای دیگر سختگیرانه تر محسوب می شود، به ویژه در خصوص  تملکات منقول و غیرمنقول برای مهاجران، عملاً فعالیت آنان را در بسیاری از مشاغل رسمی مشکل می سازد. بنابراین، استقرار مهاجران و پناهجویان جدید افغانستانی در مناطق کم برخوردار شهری و فعالیت آنان در مشاغل غیررسمی در آینده ای نزدیک، دور از انتظار نیست. استقراری که خواه یا ناخواه با خود تبعات اجتماعی هم به همراه خواهد داشت. مردانی که خانه خود را ترک کرده اند و زنان و کودکانی که با روحیه ای نامناسب نیازمند احیای روحی و روانی هستند. شوربختانه بسیاری از اینان در مناطقی استقرار می یابند که امکانات شهری در حداقل ها قرار دارد. آنها در کمپ نیستند و در میان مردم و در همسایگی شهروندان ایرانی زندگی و فعالیت می کنند و از امکانات و شهری موجود بهره می برند. جدای از فضای روانی مهاجرت و تغییر سرزمینی، دغدغه های معیشتی، آینده ای مبهم، تداخلات فرهنگی، جمعیت زیاد خانوار، باورها و تعصبات قومی و سبک متفاوت زندگی می تواند تبعات اجتماعی و فرهنگی برای چنین محلاتی را در پی داشته باشد.  سؤال این جاست که آیا مدیریت شهری و سایر نهادهای مسؤول در شهرهایی چون گرگان و گنبد برای چنین مواردی تمهیدی اندیشیده اند؟ یا چنین موضوعاتی اساساٌ تنها در حوزه رسمی اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی معنی پیدا می کند؟.

فرزندان این مهاجران (مجاز و غیرمجاز) به تحصیل نیاز دارند و در این جامعه رشد خواهند کرد و خانواده ها نیازمند بهره مندی از مراقبت های بهداشتی و درمان. مشخص نیست که حضور این مهاجران در ایران تا چه زمانی طول بکشد. به تجربه ی پیشین، شاید این استقرار تا چند نسل هم طول بکشد. به هر حال تا زمان حضور در هر بازه ی زمانی، حاکمیت موظف به برنامه ریزی برای تامین نیازهای آنان در سطوح مختلف با کمک های مادی و تشکیلاتی نهادهای رسمی بین‌المللی است. بنابراین  مدیریت شهری نیز نباید به چنین مسایلی بی توجه باشد.نگارنده آرزومند فرارسیدن روزی است که افغانستان به صلح واقعی و مردمسالاری دست یابد و مردمان مظلوم این مهد کهن در فرهنگ و تمدن ایران زمین، به آرامش زیست کنند. امید که آن روز زودتر فرا رسد.

 

■  کارشناس ارشد مدیریت شهری