اختلال احتکار


اجتماعی |

 

■  کوثر قندهاری

 

آقای جوادی به بخش مراقبت های ویژه یکی از بیمارستان ها مراجعه کرد و از کسالت، تب، سرفه شکایت داشت. تشخیص عفونت قسمت های فوقانی دستگاه تنفسی داده شد و وقتی پزشک مشغول نوشتن نسخه بود، آقای جوادی با چشمان گریان گفت: بی خانمان و افسرده است و احساس می کند که زندگی ارزشی ندارد. یکی از دستیاران روانپزشکی به اتاق او آمد و اطلاعات اضافی زیر را با دست آورد.ماه گذشته آقای جوادی در زیر زمین آپارتمانش زندگی کرده، در رستوران ها غذا خورده و از حمام منزل یکی از دوستانش استفاده کرده است. وضعیت خواب و خوراک او خوب نبود. آپارتمانش به اندازه ای پر از کتاب، روزنامه و مجله شده است که دیگر وارد شدن به آنجا امکان پذیر نیست، اما نمی تواند خود را متقاعد کند که از شر این اشیا خلاص شود. وقتی ۱۳ ساله بود شروع به گردآوری کارت های بازی و سپس کتاب ها و مجلات کرد. والدینش فقیر بودند و با این امید که روزی ممکن است اشیا ارزشی شوند اقدام به جمع آوری آنها می کرد. به هر حال سرانجام آپارتمان آنها به اندازه ای شلوغ شد که مجبور شدند بخش زیادی از مجموعه هایی که گردآوری کرده بود، بیرون بریزند. او آن اشیا را مجدد از درون سطل زباله ها جمع آوری کرد و از آن زمان به بعد جمع آوری اشیا همواره موضوع کشمکش او با اعضای خانواده و کارفرمایانش شده است. او از جمع آوری اشیا دست بر نمیدارد و هروقت روزنامه، مجله یا کتابی به دست می آورد، نمی تواند آنها را دور بریزد زیرا "ممکن است چیز باارزشی در آنها نوشته شده باشد." فکر دور انداختن اشیا موجب اضطراب شدید او می شود و به هیچ وجه نمی تواند این کار را انجام دهد و ....

مثال فوق روایتی واقعی از اختلال احتکار است، آقای جوادی علاوه بر افسردگی مبتلا به اختلال احتکار نیز هست.

افراد مبتلا به اختلال احتکار به طور افراطی اشیا و اموال را جمع آوری می کنند و نمی توانند یا نمی خواهند انبوهی از اشیا را که ظاهرا بی فایده یا بی ارزش هستند را دور بیندازند. این اختلال باعث می شود که فرد در معرض بیماری های جسمی، پایین آمدن کیفیت عملکرد در جنبه های مهم زندگی، فشار مالی و اقتصادی قرار گیرد و همچنین در روابط میان فردی با اعضای خانواده و دوستان تاثیر می گذارد.

انگیزه پشت پرده احتکارِ اشیای بی ارزش می تواند تنوع زیادی داشته باشد. بعضی افراد فکر می کنند اشیای آنها ارزشمند هستند در حالی که چنین نیست. بعضی دیگر ممکن است در حال تقلید کردن رفتاری باشند که در سایر اعضای خانواده مشاهده کرده اند. بعضی افراد به اشیایی که سالهاست با آنها زندگی کرده عادت کردند و در حضور آنها احساس آرامش می کنند و بعضی دیگر فکر می کنند اشیا روز مبادا به دردشان خواهد خورد. انگیزه پشت پرده احتکار هرچه باشد، نتیجه آن یکسان است: خانه فرد محتکر آنقدر شلوغ می شود که نهایتا ارتفاع تلنبارهای اشیا به سقف می رسد.اختلال احتکار چند نوع فرعی دارد؛ احتکار کتاب، احتکار حیوانات و احتکار اطلاعات.

در احتکار کتاب جمع آوری کتاب تا حدی است که روابط اجتماعی یا سلامت فرد به خطر بیفتد. افراد مبتلا به این اختلال کتاب هایی را نگه می دارند که اصلا به دردشان نمی خورد. یکی از علامت های این اختلال این است که فرد از یک کتاب چندین نسخه می خرد یا تعداد کتاب هایی که می خرد بیشتر از آن است که بتواند بخواند.در احتکار حیوانات فرد تعداد زیادی حیوان در خانه خود نگه می‌دارد بدون آنکه بتواند خانه خود را تمیز نگه دارد یا به حیوانات به خوبی برسد و نمی تواند قبول کند که عدم رسیدگی به حیوانات باعث آسیب به آنها می شود.

همچنین در اختلال احتکار اطلاعات فرد می تواند مقادیر زیادی اطلاعات از اینترنت دانلود و سیو کند، این افراد هرچه به دستشان می رسد می‌خواهند نگه دارند. از دوستان و آشنایان خود مدام فایل های مختلف می گیرند و آنها را در هارد دیسک می ریزند. اطلاعاتی را سیو می کنند که شاید هرگز به آنها رجوع نخواهند کرد و گاهی یادشان می رود چنین اطلاعاتی در هاردشان وجود دارد اما اگر یک قطعه اطلاعات به طور شانسی حذف شود به شدت ناراحت و مضطرب می شوند.

به نظر می رسد علت این بیماری ژنتیک است زیرا تقریبا ۵۰ درصد مبتلایان می گویند که یکی از خویشاوندان درجه اول آنها به احتکار اشیا می پردازد و مطالعات دو قلوها نیز نشان می دهد که تقریبا ۵۰ درصد تفاوت ها در احتکار کردن قابل انتساب به ژنتیک است.افراد مبتلا به اختلال احتکار احتمالا به هیجانات و احساسات خودشان و دیگران حساس نیستند و برعکس برای ایجاد پیوند با دنیای اطراف خود به جای مردم با اشیا پیوند عاطفی و دلبستگی ایجاد می کند. هوش هیجانی این افراد معمولا کمتر از سطح عادی است که در نتیجه توانایی دور ریختن و مرتب کردن اشیا را تحت تاثیر قرار می دهد. با در نظر گرفتن همه این موارد اکثر تحقیقات نشان داده اند که فقط یک سوم این افراد به دارو درمانی و سایر انواع مداخلات روانی واکنش مساعد نشان می دهند.

بعضی از روانشناسان معتقدند بهترین روش درمانی برای کنترل اختلال احتکار، روان درمانی شناختی رفتاری است. در این درمان، ابتدا درمانگر به کمک خود درمانجو یا مراجع علت نیاز شدید درمانجو به جمع آوری اشیا را کشف می کند و سپس به او یاد می دهد اشیا را چگونه منظم و مرتب کند تا بتواند تصمیم بگیرد کدام ها را دور بیندازد، پس از آن مهارت های تصمیم گیری و ریلکسیشن را به درمانجو یاد می‌دهد، در این بین جلسات گروه درمانی یا خانواده درمانی با حضور او برگزار می شود و در صورت خطرناک شدن اوضاع او را برای بستری شدن به مقامات ذی ربط ارجاع می دهد.

روش دیگری که برای درمان اختلال احتکار روان درمانی استفاده می‌شود درمان ERP است،در این درمان فرد را در معرض محرک ها قرار می دهند و بر روی ممانعت از پاسخ تمرکز می کنند، اما بسیاری از مبتلایان حاضر نیستند در این درمان شرکت کنند.

و در نهایت باید گفت: بهترین روش درمان اختلال احتکار تلفیقی از سه رویکرد دارو درمانی، شناختی رفتاری و اجتماعی است. مقصود از درمان اجتماعی درگیر کردن اطرافیان بیمار در پروسه درمان است. به این رویکرد تلفیقی، رویکرد زیستیروانی- اجتماعی می گویند.

 

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی