حافظ بخوانیم


شعر و ادب |

 

آزاده حسینی

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

روز وصل دوستداران؛ روز به هم رسیدن مردمی که یکدیگر را دوست دارند و به هم عشق می ورزند، یاد باد و یادش گرامی باد. حافظ در این بیت شادی را تنها برای خود نمی خواهد؛ بلکه از شاد بودن دوستانی شاد می شود که به دیدار هم رسیده اند. چه زیباست رسیدن به درجه ای از شادی که از خوشحالی دیگران حاصل شود. برای آنها که اهل ذوق و حال هستند شادی بخواهیم و از یاد خوشی آنها خوشوقت شویم. اگر چه به قول حافظ «کامم از تلخی غم چون زهر گشت/ بانگ نوش شادخواران یاد باد»؛ حافظ می گوید غم و اندوه مانند زهر، ذائقه و دهانم را تلخ کرده است. (کام در اینجا به معنی دهان)؛ صدای «نوشانوش» آنها که به شادی یکدیگر بدون ترس و دلهره می نوشند، یاد باد. شاید تجربه کرده باشید که اگر دهان آدمی تلخ شود بعد از آن تا مدتی همه مزه ها به تلخی می گراید، در حالی که در مورد سایر مزه ها چنین نیست. غم و اندوه نیز اینگونه است مانند مزه تلخ تمام وجود آدم را فرا می گیرد و تا مدتی تمام وقایع زندگی متاثر از آن تلخ به نظر می رسند و چه سعادتمند و نیکخواه است فردی که حتی در اوج اندوه باز هم از یاد شادی دوستانش شاد شود و به آن وقت خود را خوش کند. شاید دوستان آنقدر خوش و شاد هستند که یادی هم از ما نمی کنند، اما جای گله و شکایت نیست و من یاد خود را هزاران بار تازه نگه می دارم. «گرچه یاران فارغند از یاد من/ از من ایشان را هزاران یاد باد»