شعرادب


شعر و ادب |

صدای تو عشق را نشان داد

 

 

 زهرا خطیری. پایه دهم. گرگان

استاد بزرگ، میدانم که از آسمان به ایران می‌نگری. نمی خواهم غمگین بنویسم، نمیخواهم از مرگ بگویم، از نبودت بگویم. نبود که نه، تو کبوتری نبودی که با مرگ دست از پرواز بکشد. تو آوایی نبودی که به سکوت تبدیل شوی! صدایت مال امروز نبود، صدایت از ازل تا ابد در گوش جهان زمزمه میشود. تو مرد صلح بودی آنجا که گفتی: تفنگت را زمین بگذار! چه آدم هایی که با صدای تو پرورش نیافته و بزرگ نشده اند. چه خاطره ها که با شنیدن صدای دلنوازت تکرار نمی شود. موسیقی با صدای تو معنا پیدا می‌کند. مگر می شود جایی حرف از ترانه باشد و تو بخاطر نیایی؟  صدای تو عشق را نشان داد. صدای تو دوستی را نشان داد. صدای تو شعرهای بزرگ پارسیان را زنده کرد! صدایت مرزهای زیبایی کلام را جا به جا کرد! صدایت چشمه ای جاری در طول تاریخ است که همه از آن مینوشند. چه ماه رمضان هایی که پدرانمان با صدای تو از آن یاد نمی کنند! میدانم که در بام ملکوت نیز این تویی که ربنا خواهی خواند! تو مرغ سحری بودی که موسیقی را با صدایت بیدار کردی! تو حالا بخشی از تاریخ ایران هستی! کسی که ایران با صدای او جان میگیرد تویی‌! قلبمان بعد از تو بی قرارت  است و این بی قراری، این عشق، با هیچ کلمه ای قابل توصیف نیست! دلبرا، برفتی و دلشدگانت را خبر نکردی!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استاد شجریان، کسی که چندی پیش از میان ما پرکشید و رفت. ای خسروِ آواز ایران، امسال اولین سالیست که در میانمان نیستی، بسیار خوشنود میشدیم حال که داریم از کرونا خلاص میشویم در روز زادروزت در کنارمان بودی. هرکس برای رسالتی پا به این جهان می گشاید و رسالت تو خواندن بود. خواندن آوازی که شاید خیلی طرفدار ندارد اما همین تک بودن میان اینهمه خواننده ی مطرح پاپ و رپ تو را در دلهایمان ماندگار کرده است. زبانم قاصر است از افتخاراتت همچون: جایزه پیکاسو، مدال خلاقیت، نشان عالی هنر و افتخاراتی دیگر از این قبیل. خسروِ آواز ایران نمیتوانم راجع به تولدت حرفی بزنم زیرا نیستی، اما همین را میگویم که برای ما ایرانیان افتخار بزرگی بود حضور چنین خواننده ی  مطرحی که از آوازه های بین المللی نیز برخوردار بود. افتخار بزرگی بود به زبان پارسی حرف زدنت. زادروزت مبارک استاد آواز ایران.

 

سارا مقصودلو.گرگان

 

 

ترانه محمدی

کشورم ایران، هنرها داشته/رازها در سینه اش انباشته

هر هنرمندی، از ایام قدیم/خانه کرده در دلش، چون زرّ و سیم

دارد او، موسیقی فاخر زیاد/نازنین ایران من، پاینده باد

گوش ِجانم بر همه آوازها

جمله استادان، صدای سازها

هفت دستگاه است و هر یک مثل رود

 می شود دریایی از عشق و وجود

در همایون و نوا و چاگاه

شور و ماهور، راست پنجگاه و سه گاه

یادم آمد خواندن ِاستاد ِجان

مثل دریایی ست، خود، شجریان

شجریان در صدای ربّناست

بَه، چه احوال خوشی، در این صداست