مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن


گفت وگو |

 

گفت و گو:کوثر قندهاری

 

به عنوان اولین سوال بفرمایید دریافت شما از اشعار حافظ چگونه است؟

یعنی احسان مکتبی وقتی دیوان اشعار حافظ را در دست می گیرد و تورق می کند به دنبال چیست؟ آنچه در سالیان دراز از انس و الفت با دیوان اشعار حافظ شیرین سخن دریافته ام جز عشق و امید و مهرورزی نبوده است. حافظ درخت دوستی می نشاند و نهال دشمنی بر می کند و این مدارا و عشق و محبت در همه جای دیوان حافظ و در تمام غزلیات آشکار است. اندیشه ی حافظ به طور کلی بر مبنای صلح و مهرورزی و انسان دوستی است. با تامل بیشتر در اشعار حافظ و اندیشه در معانی بلند آن عاشقانه زیستن را می آموزم و مهرورزیدن را با صفای دل تمرین می کنم. ذهن و ضمیرم از پریشانى و نابسامانى رها می شود و بر ساحلی امن آرام می گیرد. شما بگویید کیست که این آرامش را تجربه کند و به آن بازنگردد؟گویی که در دنیای او اثرى از نفاق و دورویى نبوده است که اینگونه جهانش زیباست و رشک برانگیز.

 

به نظر شما دریافت و آموزه های ما از حافظ چه می تواند باشد؟

با وجود همه کوشش‌هایی که در حوزه حافظ‌ شناسی انجام ‌شده و با توجه به شرح‌ها، تحلیل‌ها و ترجمه‌های بسیاری که  تا امروز به زبان‌های گوناگون از شعرحافظ شیرازی که مشهورترین غزل‌سرای فارسی است انجام شده اما هنوز هم جای کار دارد و هنوز هم  هرگاه سراغ شعر او می رویم چه در ساحت لفظ چه در ساحت معنا و محتوا، می توانیم نکات ارزشمندی استخراج کنیم.اگر درهای جهان حافظ به روی ما باز شود از گلگشت و تماشا در این دنیا  و چیدن زیباترین معانی هستی هرگز سیر نخواهیم شد. 

می دانیم که حافظ در قرن هشتم می زیسته است و قرنها از دوران زندگی او می گذرد به نظر شما راز ماندگاری حافظ در چیست؟

باور دارم که نگاه جهان شمول حافظ راز ماندگاری این شاعر است او شاعری است که حافظ قرآن است و درشریعتش در پی آزار بودن گناهی بزرگ است آنجا که می گوید: مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن 

که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

چگونه می‌توان از اندیشه‌های حافظ برای زندگی بهتر بهره‌ برد؟جهان حافظ جهان امید است و به  باور او عشق ورزى فلسفه بودن انسان در این جهان است

او معتقد است که ما روز نخست دم رندى زدیم و عشق.

حافظ رسالت و تکلیف انسان را در جهان این می داند که بار امانت عشق را به سلامت به سرمنزل مقصود برساند و هشدار می دهد که:

عاشق شو ارنه روزى کار جهان سر آید

او عشق را فنی شریف می داند که انسان را از نا امیدی و حرمان می رهاند و موجب زنده دلی و جوانی است. در جای جای دیوان اشعار او جستجو و تحصیل عشق و کسب فضیلت سفارش شده است.اصلا او راز آفرینش انسان را در این می داند که زاده شده تا عاشقی کند و مهر بورزد.  و عشق را برای دستیابی به کمال رفعت انسانیت لازم می داند. زندگی مطلوب حضرت حافظ زیستی است به دور از نفاق و دورویی و آیا آموزه ای بهتر از این؟خوشدلی و آرامش خیال امروز متاع نایابی است اما با تامل در اشعار حافظ می توان شیوه زندگى و منش و روش او را آموخت و به کار بست.

خدای حافظ عطابخش و خطاپوش و مهربان است و پوزش پذیر. و جهان حافظ جهانی زیباست چرا ساکن جهان او نباشیم وقتی این چنین از غم رهایمان می کند  و موجب حصول آرامش خاطراست.با دقت در اشعار حافظ و تامل و تدبر در اندیشه ی او زنگار از دل بزداییم و صفای درون را تجربه کنیم که رستگاری و سعادت دنیا و عقبی جز این نیست و اینگونه مجموعه ی مراد را به کف آورده ایم.

حافظ در اشعارش به پرهیز از حرص و طمع، دانستن قدر وقت، پرهیز از صحبت مصاحب ناجنس ومعاشرت با دوستان شفیق بسیار تاکید کرده است و آیا اینها در نزد هر خردمندی ممد حیات و مفرح ذات نیست؟ پس چرا به گوش هوش ننیوشیم و به کار نبندیم؟حافظ بی التفات است به کار جهان و عشق و شادی طلب می کند برای زندگی بهتر. ما نیز پند عاشقان را بشنویم و چون او از در طلب بازآییم که زندگى با غم و اندوه ارزشی ندارد و دمى با غم به سر بردن جهان یکسر نمى ارزد.