کودک نوجوان


کودک و نوجوان |

سگ حق شناس، به از ...

■ شمیم شاه‌ دادی. پایه دهم. 16 سالهبارها و بارها انسان‌هایی وارد زندگی ‌مان شدند که هر چه لطف و محبت خود را نثارشان کردیم قدر ندانستند و به ما ضربه زدند؛ چنین انسان‌هایی ما را نسبت به سایر همنوعان ‌مان بدبین ساختند و باعث شدند که ما دیگر نتوانیم با اطمینان، به کسی محبت کنیم؛ چرا که هر دم، در این انتظاریم که شخصی قدرِ بودن و محبت ‌مان را نداند و آن را وظیفۀ ما تلقی کند. به همین دلیل است که این روزها، انسان‌ها به حیواناتی چون سگ روی آوردند و به آن محبت می‌کنند؛ زیرا بر این باورند که انسان، وفایش آنچنان کاهش یافته که حتی از وفاداری سگ هم کمتر شده است. انسان‌ها موجوداتی عاطفی هستند و در اغلب موارد، دوست دارند به هم جنسان خود یاری برسانند و در مقابلش یاری ببینند؛ اما گاهی، برخی از آنان خودخواهانه عمل کرده و فقط یاری می‌بینند و یاری نمی‌رسانند، این می‌شود که انسان‌ها نسبت به هم سرد شده و محبتشان را از هم دریغ می‌کنند. تمامی این رویدادها باعث شده انسان‌ ها با خود بگویند که ما با خوبی کردن به شخصی نباید انتظار داشته باشیم که او برایمان جبران کند، پس همچنان خوبی کنیم. این تعبیر تا حدودی درست است، باید در قبال خوبی انتظاری از طرف مقابل خویش نداشته باشیم اما محبت کردن دائمی و یک طرفه، انسان را بی‌ارزش جلوه می‌دهد و شخص باید تا حدودی جواب محبت خویش را بگیرد تا انرژی‌اش برای نیکی کردن افزایش یابد. حق شناسی آنقدر از اهمیت بالایی برخوردار است که در اشعار شاعران پر آوازه هم بارها به آن اشاره شده؛ به قول سعدی بزرگ: «سگ حق شناس به از آدمی ناسپاس». پس بیاییم قدرِ همدیگر را بدانیم و حق نشناس نباشیم؛ حتی یک تشکر کوچک هم سبب دلخوشی انسان ‌ها برای ادامه خوبی‌ هاست. خوبی‌‌هایتان پایدار!

 

 

 

 

 

 

 

 

■ نگین نورمحمدی. 12 ساله. تهران

 

دخترکی زیبا در جنگل در حال بازی بود و به یک گل رسید که پژمرده شده بود. او با گل در حال درد و دل بودند و دخترک میگفت: «خداوند جهان را زیبا آفرید و بدون هیچ منتی تمام زیبایی های جهان را در اختیار ما گذاشت تا از آن لذت ببریم و از آنها استفاده کنیم. جنگل، دریا، صحرا، آسمان، کوه ها، صخره ها. خدا تمام چیز ها را به ما داده که ما خوب از آنها نگهداری کنیم اما چه کنیم که انسان های ناآگاه در جهان ما هنوز وجود دارند  که باعث میشوند زیبایی هایی که خدا به ما داده از بین بروند و در جنگ آتش به پا میکنند و آنها را خاموش نمیکنند یا آشغال ها را در خیابان ها و جنگل ها رها میکنند و این کارها باعث از بین رفتن زیبایی های جهان میشوند. دختر پیش مادر و پدر خود رفت. مادر به دخترش گفت که حرف های او را شنید و به او گفت: «در گلستان یک روستای ییلاقی هست که نام آن درازنو است انسان هایی که در جنگل آتش به پا میکنند و دیگر آنها را خاموش نمی کنند. و حالا جنگلی به آن زیبایی دارد میسوزد و زیبایی های آن از بین میرود و با سوختن این زیبایی ها ما هم در حال نابودی هستیم. 

 

       

 

غول و 

پسر ماجرا جو

 

 

 

 

 

 

 

■ سید امیرعلی عقیلی. پایه اول

روزی روزگاری پسر کوچکی بود که با قایق در رودخانه گشت میزد، ناگهان در بالای کوه یک انسان غول پیکری دید، و گفت:‌ «نکند آن انسان نباشد، نکند آن غول باشد»! و کنجکاو شد که آن چیست و برای اینکه بفهمد، قایق را نگه داشت و به بالای کوه رفت، و چه شد؟ آن واقعا انسان نبود، آن همان غول بود که پسر فکر میکرد، با شلوار سبز و لباس قرمز و موهای قهوه ایی تیره و کفش های طوسی. آن پسر فکری به ذهنش رسید و به غول گفت: «سلام من پسر ماجراجو هستم. تو چی هستی»؟ غول گفت: «من یک غول هستم، چی میخواهی»؟ پسر ماجراجو صبر نکرد و به سرعت گفت: «من دنبال گنج می گردم، میخواهی تو هم کمک کنی»؟ غول با تعجب گفت: «معمولا شصت و چهار ساله ها هم از من می‌ترسیدند، اما جواب من بله است». خلاصه چند ساعتی گذشت، و آن ها فلزیابی پیدا کردند و با همان کار را شروع کردند. اول چنگال، و دوم میله، و سوم گنج، و بالاخره با یک‌ چوب در گنج را باز کردند توی گنج به جای طلا، داروی پیشرفته ی ویروس و کرونا بود. 

 

 

 

 

تلفن چه

فایده ای دارد؟!

 

 

 

 

 

 

 

■ محمد جواد یزدانی

تلفن یکی از فایده هایش آن است که از راه دور می توان حرف زد که این یک نکته ی خوب تلفن است چون قبل اینکه تلفن اختراع شود تنها می شد از نزدیک رو در رو حرف زد و از مشهد تا تهران اگر می خواستند پیام بدهند تا پیام به دست کسی که نامه را برایش نوشته اند برسد حدود دو سه روز طول می کشید. اما یک نکته ی بد آن این است که اگر خانه ی فامیل برویم همه سرشان در گوشی است و یا یک نکته ی بد دیگر ان این است که وقتی یک غذایی می خورند از آن عکس می گیرند و همه جا منتشر می کنند. خب مگر فقط شما غذا می خورید. از نکته های بد بگذریم تلفن همراه فایده های خوب هم دارد که با دسترسی به نت مطالب علمی را به راحتی می توان پیدا کرد. کلا از نکته های خوب و بد تلفن بگذریم یک مطلب اساسی هست و این که توی جمع گوشی را کنار بگذاریم. چون شاید آن گوشی آخرش یک روز خراب شود.  اما خانواده و فامیل هیچوقت خراب نمی شود.

 

 

نامه ای برای هر آنچه

که در ذهنم میجوشد

 

 

 

 

 

رویای دیرینه من خواهم رسید. چیزی نمانده دستان شمارا لمس کنم. چیزی نمانده بویتان را بشنوم و در چشمان بی کران افق آینده ایی روشن غرق شوم. خاطرات تلخ و بیهوده مرا رها کنید. مرا سوق دهید به سوی مهتاب! مرا سوق دهید به سوی شوق! تیرگی ها و نفرت ها! چشم هایم را به سوی راه نبندید. آنرا به روی تمام موانع ببندید تا هیچ پرتوی از آن را نبینم. و خیالات شگفت انگیزم مرا سرشار کنید از احساس تغییر! از احساس ادامه دادن. از حس دویدن! جملات بی پایان. حرف های نا نوشته به سویم بیایید و خود را در قلم بی خاموشی من جاری کنید. هر آنچه که در فکرم میجوشی! هر آنچه که قلبم را ذهنم را زندگی ام را پر میکنی! دوستت دارم! تویی معنای زندگی تویی قدرت پیروزی و ضربه شکست. تو همانی که وقتی خسته ام باز هم همراه من در پی راه بی کران دانش میدوی و همراهم مینویسی. هر آنچه که در رگ هایم جاری هستی هر آنچه که با تو در وجودم زندگی میکنم. هر آنچه که نمی گذاری احساس تنهایی کنم همراهم تا افق های تاریکی بیا! و فریاد بزن: «اندکی صبر سحر نزدیک است». همراهم بیا تا در این تاریکی اولین پرتو های روشنایی را ببینیم و به اوج روشنایی موفقیت برسیم. 

 

■ زهرا خطیری پایه دهم. گرگان