در گفتگویی به مناسبت جشن آذر مطرح شد هویت ملی و مذهبی در تعارض نیستند


گفت وگو |

 

پارسا امامی _استاد دانشگاه گلستان، به مناسبت جشن روز آذر، به اهمیت هویت ملی در ایران باستان اشاره کرد و گفت: اگر هویت ملی تضعیف شود، همبستگی اجتماعی کاهش یافته و در نتیجه ما با طوفان جرائم و شرایط بی هنجاری روبه رو می شویم.

نهمین روز نهمین ماه سال در تقویم زرتشتی، مصادف است با جشن آذرگان که آن را به آذرخش و روز آذر نیز نامگذاری کرده اند. در این روز، ماه آذر (آتش) و روز آذر (آتش) همزمان می شود و در ایران باستان، آتش را  به این مناسبت جشن می گرفتند. تاریخ زرتشت و باستانی ایران، مناسبت ها و جشن های بسیاری در خود دارد. امروزه و پس از طی کردن سرگذشت های گوناگون بر کشور ایران، چگونگی برخورد با این مناسبت ها محل بحث فراوان شده است. عده ای اعتقاد دارند که بایستی این جشن ها را گرامی-داشت و عده ای نیز آن را در تضاد با فرهنگ اسلامی جامعه، می دانند. اما نکته قابل توجهی که در این میان وجود دارد، این است که رویداد ها و مناسبت های ملی، بخشی از هویت ایرانی ما را تشکیل می دهد. در همین باره و اهمیت هویت ملی، گفتگویی انجام دادیم با دکتر کوروش غلامی، دکترای جامعه شناسی و مدرس دانشگاه گلستان، که در ادامه مشروحی از این گفتگو را می خوانید.

 

جناب دکتر غلامی با سلام خدمت شما و تشکر از حضور در این گفتگو هویت ملی را برای خوانندگان  ما تعریف کنید؟  سلام عرض میکنم خدمت خوانندگان روزنامه گلشن مهر. درباره سوال شما باید بگویم اگر آدم های یک جامعه را مانند آجرهای ساختمان در نظر بگیریم، زمانی که آجرها را به تنهایی بر روی هم بچینیم، شاید در ظاهر سازه ای را تشکیل بدهند، اما مشخص است که با کوچکترین تلنگری این سازه فرو می ریزد. در این جا، آجرها به همدیگر کمک نمی کنند و اتفاقا باعث تخریب یکدیگر می شوند. برای همین موضوع باید وصل کننده ای مانند سیمان و یا تیرآهن، در بین این آجرها باشد تا از ریزش این سازه جلوگیری کند. در جامعه نیز همین شرایط وجود دارد. مجموعه ای از افراد و انسان ها یک کشور و یک جامعه را تشکیل نمی دهند. باید وصل کننده ای میان آن ها باشد تا جامعه ای شکل بگیرد. این وصل کننده را هویت ملی تعریف می کنیم. هر کشوری به گونه ای منحصر به خود، تلاش می کند هویت ملی اش را حفظ کند تا مردم را به هم وصل کند و در جامعه، انسجام و یکپارچگی بوجود آورد تا در نهایت مفهوم جامعه و کشور شکل گیرد. این هویت به گونه های متفاوتی تعریف می شود. به طور مثال در یک کشور می تواند ریشه قومی را مبنای هویت قرار داد و بر همین اساس هر کس که اهل آن قومیت خاص باشد را وارد این هویت کرد. مشکلی که در این مثال بوجود می آید آن است که تمامی افراد حاضر در یک سرزمین  را که اهل قومیت مدنظر نیستند، باید از دایره هویت خارج کرد. اگر در کشور ایران، نژاد آریایی و یا فارس را مبنا قرار دهیم، بسیاری دیگر از اقوام و نژاد های ترک و لر و فارس و ترکمن و عرب و ...، را از دایره هویت ایرانی خارج کرده ایم. این مثال برای تمام جهان صادق است. هویت مذهبی نیز نوعی دیگر از دسته بندی های ساخت هویت است که بسیار هم عملکرد قدرتمندی دارد. اما به طور مثال اگر ما در ایران هویت شیعی را مدنظر قرار دهیم، باید مذاهب و ادیان دیگر مانند سنی و مسیحی و زرتشتی و ...، را حذف کنیم. بر همین اساس، هویت باید احساس تعلق خاطر را برای اکثریت مردم یک کشور فراهم کند. به دنبال این اتفاق، یک حمایت متقابل بوجود می آید. مانند حمایتی که در خانواده سراغ داریم. هنگامی که بخشی از جامعه را از چتر هویتی آن کشور خارج کنیم، دیگر دلیلی وجود ندارد تا آنها برای کشور ما تلاش کنند و یا فداکاری انجام دهند.  برای همین موضوع ما ناگزیریم که کشوری به نام ایران تعریف کنیم تا بر اساس آن هویت ملی را تعریف کنیم. هرکس که ایرانی باشد، در این هویت جای می گیرد. البته شکل گیری هویت در کشور هایی مانند ایران و هند و سویس و آمریکا که از اقوام و نژاد های گوناگون شکل گرفته است، بسیار سخت تر می باشد.

 

وجود و یا عدم وجود هویت ملی چه تاثیراتی دارد؟اگر هویت ملی ضعیف شود و یا از بین برود، همبستگی اجتماعی نیز کمرنگ می شود و کشور در برابر تهدید های داخلی و خارجی، ناتوان می شود. به طور مثال یکی از فایده های همبستگی اجتماعی، جلوگیری و کاهش جرم است. در ادامه همان تشابه حس تعلق فرد به خانواده خود و فرد به جامعه، کسی که در جامعه احساس همبستگی با اطرافیان خود داشته باشد، به دنبال اعمال جرم بر دیگران نیست و یا کمتر این اتفاق می افتد. اگر تمامی افراد جامعه خود را به یکدیگر وصل بدانند و احساس همبستگی کنند، مطمئنا آمار جرم و جنایت نیز کاهش می یابد. زمانی که همبستگی در جامعه به شدت کاهش می یابد، به اصطلاح میگوییم که در شرایط آنومی قرار داریم. آنومی به معنای بی هنجاری و بی قانونی بسیار عجیبی است که در این حالت شاهد طوفان جرائم هستیم  و هرکس هر ظلمی را به دیگری تحمیل می کند و اثری از هویت ملی باقی نمی ماند. مثل همان ساختمان بی سیمانی که به راحتی فرو می ریزد و آجرها بر روی یکدیگر فرود می آیند. هویت ملی بسیار از تهدیدهای یک جامعه را برطرف می کند و حتی می تواند منجر به توسعه شود. بحث بسیار دقیق و حساسی که در این زمینه وجود دارد، بحث سرمایه اجتماعی است. در قدیم سرمایه مادی را علت توسعه یک کشور می-شناختند و پس از آن جوامع به مفهوم سرمایه انسانی و افراد باسواد و متخصص رسیدند اما باز هم توسعه مورد نظر محقق نشد. در نتیجه مفهوم سرمایه اجتماعی شکل گرفت. در این تعریف، جامعه به عنوان یک شبکه از یکدیگر حمایت کنند.

 

برای ایجاد هویت ملی چه کار هایی می توان انجام داد؟یکی از کار هایی که در این زمینه می توان انجام داد، برگزاری مراسم ها و جشن های های گروهی است. مراسم ها و جشن گرفتن های فردی، افراد را به هم مربوط نمی کند. بلکه باید جشنی باشد که تمام مردم با همدیگر مراسمی را برگزار کنند. در ایران باستان، به این موضوع رسیده بودند و برای همین مناسبت های گوناگونی را ترتیب می دادند. به طور مثال اگر ماه آذر در روز آذر قرار می-گرفت، جشن بزرگی می گرفتند. زیرا که در عقاید ایران باستان به سلامت روحی انسان بسیار توجه می شد و با برگزاری جشن های ملی، باور های ملی و مذهبی را ترویج می دادند. بر این اساس که ما دشمن هایی داریم مانند اهریمن و برای مقابله با آن نیازمند لشگری سالم و قدرتمند هستیم.

 

با توجه به مفهوم های مانند  جهان وطنی و ارزش انسان ها، آیا دیگر نیازی به هویت ملی هست؟عقیده ای وجود دارد که می گوید تنها به خاطر انسان بودن دیگری و ارزش های انسانی، افراد باید هوای همدیگر را داشته باشند، بدون توجه به همشهری بودن و ریشه های ملی. اما آیا واقعا در جهان امروز، مردم به این مرحله رسیده اند؟ در حقیقت این باور بسیار در مرحله آرزو است. برای همین موضوع هنوز هم هویت ملی بسیار ارزشمند است. کشور های متعددی مانند آمریکا، سوییس، آلمان و ...، هنوز بر مفهوم ملی گرایی تاکید می کنند و به پرچم خود احترام می گذارند. شاید هویت انسانی در جهان ارزشمندتر شده باشد اما هنوز هم این ملی گرایی مهم بوده و اگر به درستی تقویت شود، در نهایت به هویت انسانی می رسد.

 

آیا در کشور ما تعارض عمیقی میان هویت ملی و مذهبی مردم وجود دارد؟به عقیده من این گونه نیست. تفاوت های ملی و مذهبی به برداشت های مردم و حکومت باز می گردد. یکی از علت هایی که اقلیت های مذهبی در ایران به سمت نواحی مرزی رفتند، همین رفتار های نامهربانانه ای است که که توسط حکومت ها اتفاق افتاده است. به طور مثال در دوره از قاجار، زرتشتیان حتی در روزهای بارانی حق خروج از منزل نداشتند و این رفتار ها به تنش های ملی و مذهبی دامن زده است. هویت ملی و مذهبی می توانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند اما اگر این دو را در مقابل یکدیگر قرار دهیم، به دلیل قدرت هر دو هویت، باعث تخریب هر دو می شود و شاید از هر دو دیگر چیزی باقی نماند. هویت ملی بخاطر دربرگیری بیشتری که دارد می تواند اقلیت های مذهبی را نیز با کشور همسو کند و تاکید بیش از اندازه بر هویت مذهبی، می تواند باعث سرخوردگی آن ها شود.

 

آیا ملی گرایی مضراتی هم دارد؟ در تعریف ملی گرایی بسیاری اعتقاد دارند که ملی گرایی یعنی احیا هویت در سرزمین های دیگر و شناخت هویت ما توسط دیگران. اما گروهی دیگر، ملی گرایی را نفی دیگر هویت ها معنا می کنند و به صورت افراطی دیگران را تحقیر می کنند. در این رابطه می توان آلمان نازی را مثال زد که باعث شکل گیری جنگ جهانی دوم شد و جنایت های بسیاری هم شکل گرفت. در زمان رضا شاه نیز ما شکلی از ملی گرایی افراطی را شاهد بودیم و در نتیجه آن تهدید دیگر اقوام را شاهد هستیم. در نتیجه ملی گرایی تا زمانی می تواند مفید باشد که یک ملت را در تعارض دیگر کشور ها قرار ندهد و افراد به ملیت خود افتخار کنند و برای رشد آن تلاش کنند.