بمناسبت سالروز تولد استاد عباس کیارستمی ■ محمد رضا کیوانفر




تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت.

در باب هنر کیارستمی گفته ها و شنیده های بسیار زیاد وجود دارد که قطعاً با اندک جستجوی بدان دست خواهید یافت اما چیزی که کیارستمی را برای من از سایرین جدا می کند وجه تمرکز و پیگیری است.تمرکز بر موضوعات مورد نظرش و پیگیری در تماشا و ثبت آنها.

که این تماشا خود رمز مکاشفه است.

این در حالی است که او جسارت پرداختن به تجربه های نوینی را به خرج می داد که کمتر کارگردان شناخته شده ای در آن سطح و اندازه به آن نزدیک می شود. جرات دست زدن به روشهای متفاوت نگاه کردن به اطراف، انسانها، حوادث و خود زندگی.چیزی که خود او، آنرا قمار در زندگی می نامید. پس از دریافت جایزه نخل طلای کن همه گمان می کردند که مسیر او از این پس تغییر خواهد کرد و سراغ پروژه های به اصطلاح پولسازتری خواهد رفت. اما او به عکس سراغ پروژه های شخصی تر می رود و تجربه هایی که سالها بدان پرداخته بود را ادامه می دهد.تاکید کیارستمی بر تلاش، پشتکار، مداومت و پیگیری بوده است و اینکه فیلمساز خود را در جریان تولید یک اثر بررسی تحلیل و کشف نماید. او اشاره می کند که چیزی لذت بخش تر از پروسه و مسیر ساخت یک فیلم برای یک سینماگر نباید وجود داشته باشد وگرنه در هر شکل ممکن فیلمساز متضرر خواهد بود.به همین دلیل در بساری کلاس ها و دیدارهای دوستانه، زمانی که دیگران به مشکلات فیلمسازی اشاره می کردند، معمولاً این ضرب المثل را از استاد به یادگار می بردند

 تو پای به راه در نه و هیچ مپرسم

خود راه بگویدت که چون باید رفت.

وجه اتکای به نفس و اهمیتی که به بستر رشد خود می دهد در کنار تجربه زیست و ارتباط او در زندگی با طبیعت و هنر از او شخصیتی مستحکم می سازد که تصویر متفاوتی از ایران به جهانیان معرفی می کند. تصویری که هنوز در ذهن مخاطبان جشنواره ها به جای مانده است.اما امروز آن تأثیر، آن تصویر کجاست و چه کسانی و چگونه تصویر ایران را در مجامع و جوامع جهانی به نمایش می گذارند با فیلم هایی که سراسر خشم است و خشونت و فریاد.

 

کارگردان سینما