کنترل در نوجوانان


اجتماعی |

 

دکتر نازنین حبیبی _آیا اساسا کنترل کردن عمل درستی است؟ آیا در سنین بحرانی بلوغ و نوجوانی والدین کنترل گر می توانند رابطه خود را با فرزندشان بهبود ببخشند؟ واکنش نوجوان به کنترل کردن چگونه است؟

احساسی که در اثر کنترل شدن برای همه انسان ها بوجود می آید، یک احساس خوشایند نیست و فرد را به خشم سوق می دهد. حال تصور کنید یک نوجوان در آغاز تغییرات بنیادین دوران بلوغ خود و در کنار دست و پنجه نرم کردن با حالات متفاوت، از طرف پدر و مادر خود که نزدیک ترین افراد در زندگی او هستند مورد بازخواست و کنترل شدن قرار بگیرد. طبیعتا در چنین موقعیتی نوجوان نه تنها رابطه خود را با کانون خانواده از دست می دهد،  بلکه دست به رفتارهای مخرب و آسیب زننده می زند و در اثر دور شدن از والدین،  دیگر تمایلی به ارتباط با آن ها ندارد و مخفیانه دست به اعمالی می زند که خطر او را تهدید می کند. نوجوان امروز بسیار متفاوت از نوجوان دوره های قبل تر از خودش است و به عنوان یک فرد باهوش که متوجه تمام امور می شود، در پی داشتن قدرت و استقلال خود می باشد و قطعا کنترل شدن را نمی پذیرد.

 

عواقب کنترل کردن غیر اصولی در نوجوانان

دوری از خانواده و قطع ارتباط عاطفی با والدین: در اثر کنترل نوجوان او دچار خشم پنهان نسبت به فرد کنترل گر در خانواده می شود و با ایجاد محرک های کوچک هم، در صدد بر میاید تا خشم و عصبانیت خود را به شیوه ای کاملا تهاجمی بروز دهد.ارتباط عاطفی و کلامی در این مرحله معمولا قطع میشود و نوجوان احساس یک زندانی را در خانه دارد.

 

اعمال پر خطر و آسیب زدن به خود 

در کشمکش بین نوجوان و والد یا والدین کنترل گر بر مشخص کردن قوانین برای او البته به شکل غیر منطقی، درگیری ها و مشاجراتی هم اتفاق میوفتد چون،  دو طرف این داستان به دنبال حفظ قدرت خود هستند. نوجوان امروزی هیچ شباهتی به نوجوانی پدر و مادر خود ندارد و برخورد های سنتی و بایدی در رابطه با او جواب نخواهد داد.پرخاشگری، تیغ زدن و خود زنی، ورود به جمع های نامناسب و پر خطر و برقرار کردن رابطه های مخفیانه، استفاده از مواد مخدر و الکل از دسته مواردی هستند که نوجوان را در اثر کنترل شدن تهدید می کند.

 

افسردگی، اضطراب و بی انگیزگی 

کنترل شدن و مشاجرات همیشگی به مرور نوجوان را خموده و دچار افسردگی می کند. نوجوان احساس می کند هیچ کس در خانواده حرف های او را نمی فهمد و اورا درک نمی کند. انتقاد از تصمیمات او، مقایسه کردن نوجوان با دیگران، قرار دادن استانداردهای غیر منطقی، تنبیه، نداشتن حس همدلی با نوجوان و ایجاد حس شرم در او همگی نوجوان را بی انگیزه و مضطرب می کند و در نهایت او را به بیراهه می کشاند..

 

افت تحصیلی

نوجوانان بسیاری در اثر کنترل گری های بی قاعده و از بین رفتن رابطه همدلانه با والدینشان در تحصیل خود دچار افت می شوند و استعدادها و توانمندی های آن ها دچار آفت می شود. در این مسیر نوجوان در محیط مدرسه که بعد از خانواده اجتماع مهم و تاثیر گذاری برای اوست، توسط دوستان و همکلاسی ها تحقیر می شود و او را دچار خشم و اجتناب از محیط آموزشی می کند.

 

انواع کنترل

انواع کنترل شامل کنترل رفتاری و کنترل روانی است. کنترل رفتاری نظارت و مدیریت رفتار نوجوان و همینطور زندگی اجتماعی او را شامل میشود.  اگر کنترل رفتاری بیش از حد و بدون دلیل و منطق بر نوجوان اعمال شود به پرخاشگری، خشم و رفتارهای ناهنجار می انجامد. اگر والدین، کنترل گر شوند فاصله بین آن ها و نوجوان روز به روز بیشتر می شود.

درباره نوع دوم کنترل یعنی کنترل روانی هم می توان به تحت فشار قرار دادن نوجوان، سرکوب کردن احساسات و افکار او، جلوگیری کردن از تجربه گری و محدود کردن آن ها نام برد. در این مورد والدین در صورت کنترل گری بیش از اندازه به والدین بیش از حد کنترل گری تبدیل می شوند که نسبت به نوجوان خود احساس مالکیت می کنند و آن ها را از نظر عاطفی به خود وابسته می کنند. این روش استقلال نوجوان را ازبین می برد و همین امور باعث کشمکش بین والدین و فرزند می شود.

 

راه های جلوگیری از والد کنترل گر بودن

 به عنوان والدین یک نوجوان،  اگر بخواهیم در دوران حساس و بحرانی بلوغ و نوجوانی ارتباط مناسب و منطقی از نظر عاطفی با نوجوان خود داشته باشیم و او را درک کنیم، می توانیم مجموعه ای از رفتارها و برخوردهای مناسب را جایگزین کنیم تا نوجوان خود را از خطرات و مشکلات زیادی دور نگه داریم.

 

نوجوان خود را با نوجوان امروزی مقایسه کنید نه نوجوانی خود

 متاسفانه بسیاری از والدین فکر می کنند،  فرزند آن ها هم باید روش و مشی رفتاری،  که آن ها در گذشته داشته اند را پی بگیرند و در مشاجرات خود هم این موضوع را به نوجوان انتقال می دهند. پدرها و مادرها باید بدانند که، در پشت این قیاس هیچ گونه منطقی وجود ندارد و هر دوره ای از زندگی افراد با هم متفاوت است. به جای این کار می توان به درک، کسب آگاهی، مطالعه درباره شیوه های نزدیک شدن به نوجوان امروزی پرداخت تا ارتباط  با فرزندان را با کیفیت تر کرد و از او توقعات غیر منطقی و ناممکن پرهیز نمود. در اعمال محدودیت ها و خط قرمزها برای نوجوان،  منطق و دلیل آن را به وسیله گفتگوی دوستانه با او در میان بگذارید. زورگویی و نادیده گرفتن شخصیت و درک نوجوان هیچ کمکی به والدین نمی کند و برعکس اوضاع را پیچیده تر هم می کند. گفتن جملاتی مثل: همین که من گفتم، باید اینگونه باشد، تو متوجه نیستی و غیره به گوش نوجوان امروزی نخواهد رفت. جایگزین چنین مکالماتی می تواند این باشد که اصل گفتگو کردن در خانه را با رعایت حرمت و احترام برای همه اعضا داشته باشید و به نوجوان توضیح دهید که بنا به چه دلایلی قوانین را برای او قرار داده اید. تنها صحبت کردن عاری از خشم است که می تواند کمک کننده باشد.

 

در مقابل اشتباهات نوجوان دیالوگ کنید

زمانی که نوجوان خطا و اشتباهی می کند به جای سرزنش و قضاوت، با او ارتباط کلامی و گفتگو برقرار کنید و از او درباره احساسش به مشکل پیش آمده بپرسید. والدین باید به نوجوان احساس امنیت بدهند و با وجود خطای سر زده از او با صحبت کردن نوجوان را از خطرات و مشکلات آگاه سازند و به او بگویند که از او در هر شرایطی حمایت خواهند کرد.

 

اشتباهات کوچک را نادیده بگیرید

 وسواس به خرج دادن در اعمال کوچک نوجوان فضای رابطه را با والدین او، خسته کننده و حوصله سر بر می کند. توصیه می شود تا جای ممکن از تذکرات تکراری و پشت سر هم خودداری شود. اگر خطاهای کمتر مهم را ندیده نگیریم نوجوان ارتباط دوستانه و فرصت گفتگو با والدین را از دست می دهد و ترجیح می دهد با پنهان کاری در امور خود از انتقادها و نق زدن های والدین خود دوری کند. وقتی نوجوان به کارهای پنهانی روی بیاورد والدین دیگر اطلاعی از اوضاع واقعی فرزندشان ندارند و ممکن است زمانی متوجه شرایط شوند که دیگر دیر باشد.والدین موفق که نوجوانان شاداب و سلامتی را از نظر روانی دارند و در مسیر نوجوانی و بلوغ فرزند خود کمترین آسیب ها را متحمل می شوند، تمام سعی خود را می کنند تا آگاهانه رفتار کنند و قدم بردارند. بی شک بهره گرفتن از راهنمایی افرادی که دارای صلاحیت و تخصص در حیطه نوجوان هستند می تواند از بروز موانع ارتباطی و یا شدید تر شدن آنها در زمینه نوجوانان جلوگیری کند. روانشناسان و متخصصان این مقوله می توانند روش های جایگزین و مناسبی را به جای شیوه های والدین کنترل گر به آن ها آموزش دهند تا با خیال راحت تری این دوران پر چالش را از سر بگذرانند.

 

دکترای مشاوره