با اخلاق و مدارا در گلستان ایران زندگی کنیم


یاددداشت اول |

 

 

 

با مسوولیت سر دبیر

شاید شنیده اید که نعل اسب سرداری در جنگی شکست ، اسب زمین خورد، بر اثر زمین خوردن اسب ،سردار از اسب فروافتاد و آن گاه لشگر به هزیمت رفت و تار و مار شد ، دشمن فایق آمد  و جنگ مغلوبه گردید در نتیجه تاریخ و تبار آن ملت  از صفحه تاریخ محو گردید .
این البته مثالی است که شاید افسانه ای بیش  نباشد اما قطعا گوینده ی آن حکیمی بوده است که می خواسته تا همگان بدانند بعید نیست یک ملت ، یک قوم ، یک شهر و دیار  و... بخاطر یک اتفاق کوچک مجبور شوند هزینه هایی گزاف بپردازند .
    داستان کلمات و واژگان و گاه رفتار یا حرکات ما نیز  در جامعه ی  متنوع و چند فرهنگی گلستان دقیقا می تواند حکایت آن نعل باشد که ممکن است به خودی خود مطلب مهمی نباشد، اما وقتی در یک مجموعه آداب و رسوم مختلف و متفاوت  اتفاق می افتد، می تواند سبب هزیمت یک لشگر شود واگر همه ی طرفها در چنین هنگامی عاقل نباشند آنگاه ممکن است گلستان پرشکوفه ی ما پر پر شود،
 زیرا گلستان و از منظری دیگر ایران عزیز دارای هویتی چهل تکه مانند قالی رنگارنگ ترکمن است و بدینسان هزاران سال است که با یکدیگر به اخلاق و مدارا زندگی کرده ایم ومی خواهیم همین دوستی و ادب را به فرزاندانمان از جنوبی ترین تا شمالی ترین و از غربی ترین تا شرقی ترین این جغرافیا به ارث بگذاریم،
بنابر این باید همگان مراقب باشیم تا بهانه ای  بدست کسی ندهیم که بد خواهان مترصد ند  و ژاژ خواهان منتظر تا دوستی و برادری در شهر و دیارمان را از بین ببرند . 
وظیفه اصلی نخبگان و بزرگان از هر قوم و آیینی درچنین هنگام گوش سپردن به عقلانیت راهبردی بدون جو گیر شدن و حفظ آرامش برای گذر از تند روی و خشونت است .
خداوند رحیم دلهای ایرانیان  را با رحمت و عطوفت مملو نماید .الهی آمین