باسواد باشیم


یاددداشت اول |

هر روز موسسات و مراکز مختلف آموزشی در حال تولید مدرک هستند ، هر روز نیز کسانی را می بینید که علاقمند هستند به شما یاد آوری نمایند که در حال تحصیل دوره ی  ارشد یا دکترا هستند و  میخواهند  که حتما آنها را با پیشوند مهندس یا دکتر خطاب کنید .

اینکه  شهروندان یک جامعه به مرز بالاترین مدارج علمی برسند بسیار ستودنی است اما همیشه و لابد بسیاری از خود پرسیده اند چرا وچگونه است که  با اینکه همه صاحب مدرک و تحصیلات عالی شده اند اما کیفیت زندگی و سبک رفتاری جامعه ی ما تغییری نکرده است  ؟چرا همه دکتر یا مهندس یا ... هستند اما هم چنان ناراستی می کنند و  می خواهند تا به هر شکل ممکن  فقط خرک لنگ خود را از جوی بجهانند .چگونه است که سطح تحصیلات جامعه بالا رفته است اما تخلف ها و قانون شکنی ها نیز سیر صعودی گرفته است و .....

در این باره باید گفت که شرط لازم برای تربیت یک جامعه اگر چه ارتقا تحصیلات شهروندان است اما شرط کافی برای آن نیست و تنها زمانی ما به سطحی از نخبگی در جامعه می رسیم که شهروندان با سوادی داشته باشیم .

و سواد در معنای واژگانی عبارت است از تشخیص حرکت جوهر سیاه بر کاغذ سفید  و  در اصطلاح انسان باسواد،شخصی  است که  توان تشخیص سیاهی ها از سپید ی ها ،خوبی ها از بدیها و زشتیها ازنیکویها را در زندگی داشته باشد و چنانچه بعد از سالها ممارست در حوزه های مختلف هم چنان به سواد تشخیص خوبیها از بدیها نرسد لاجرم او بی سواد است حتی اگر دکترای فلان رشته را از فلان دانشگاه معتبر گرفته باشد . به این جهت باید بکوشیم شهروندانی با سواد تربیت کنیم تا جامعه گرفتار صاحب مدرکان بی سواد نشود .اینک بد نیست از خود بپرسیم ما جزو کدام دسته قرار می گیریم؟