سواد رسانه ای


یاددداشت اول |

با مسوولیت سر دبیر
 
تعریف سواد از منظر سارمانهای جهانی  همواره درحال تغییر و تحول است و تعریف امروزه آن بگونه ای است که اگر به تعبیری واقعی بخواهیم در میان خود آن را ردیابی کنیم باید بپذیریم که بخش اعظمی از شهروندان جهان هنوز باسواد نشده اند.

اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم بوسیله یونسکو  ارائه شد،  سواد صرفاً به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف می شد . طبق این تعریف، فردی باسواد محسوب می‌شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.در تعریف دوم علاوه بر زبان مادری یادگرفتن رایانه و یک‌ زبان خارجی نیز اضافه شد بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد.  طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاهی کشور ما بی‌سواد محسوب می‌شوند چون دانش زبان خارجی آنها کم است.

در ادامه یونسکو استانداردهای خود را از این نیز بالاتر برد و ضمن تبیین مفهوم سواد آن را از حالت عمومی بدر آورده ، شکل حرفه ای به آن داد و در تعریف سوم بجای تعاریف کمی به تبیین کیفی سواد معطوف شد و اعلام کرد هر شهروند اگر می خواهد باسواد باشد باید 12 تخصص را به دانسته های خود بیفزاید بر این اساس حتی کسانی که  صاحب مدرک دکترا هستند، مشروط به به روز بودن و تسلط بر زبان خارجی و رایانه تنها 5 درصدر با سواد محسوب می شوند زیرا باید در دوازده  بخش عاطفی ، رسانه ای ،مالی ، ارتباطی ،رایانه ای ، سلامتی ، انرژی،نژادی ، بوم شناختی  ،تحلیلی،تربیتی وعلمی نیز خود را تربیت کرده باشند.

نکته مهمتر آنکه این همه در حدود سه دهه ی گذشته اتفاق افتاده است و استانداردهای جهانی را تغییر داده است اما در آخرین تعریفی که یونسکو اعلام کرده است، شهروندی با سواد است  که توان تغییر زندگی خود را با توجه به دانسته هایی که آموخته است را داشته باشد والا حتی با بالاترین مدارک  علمی نیز لاجرم بی سواد است.

چهارشنبه گذشته نهاد مدنی سرای فرهنگ و رسانه  راه اندازی شد این تولد  از آن جهت که در مسیر آموزش رسانه ای است ارزشمند است اما نگاهی به راه نرفته به ما هشدار میدهد با استانداردهای جهانی بسیار فاصله گرفته ایم و باید همگان در مسیر ارتقای دانایی در جامعه کمر همت ببندیم و الا نباید به انتهای مسیر امیدوار بود.