با مسوولیت سر دبیر
 
آخرین کتابی را که خوانده ایم کدام کتاب است ؟آخرین مطلبی را که خوانده ایم و تلنگری به ذهن ما زده است چه مطلبی بوده است ؟آخرین نوشته ای که ما را وادار به تامل درباره دانسته ها و رفتارهای پیشین مان کرده است کدام نوشته بوده است ؟آخرین...

می توانیم قدری تامل کنیم و ذهن خود را واکاوی کنیم واز خود بپرسیم آیا در تمام مدت عمر کتاب ، نوشته و یا مطلبی خوانده ام که به دانسته های قبلی  تلنگری زده باشد؟ آیا به دانسته هایم شک کرده ام؟ ایا باورهایم درست و راست بوده است ؟یا آنکه در تمام این سالها  هر چه خوانده ام و هر اندیشیده ام  تنها بدنبال توجیه دانسته های قبلی بوده ام ،نخواسته ام که تغییر کنم و نخواسته ام که پنجره ای از فهم های جدید در برابر خود باز کنم .

از خود بپرسیم و بیندیشیم آیا  ما همان انسانهای سی سال پیش نیستیم؟ آیا در  ده سال گذشته خود نمانده ایم؟ همان رفتارها، همان باورها  و همان ذهنیتها ،در این صورت روزگار چگونه بر ما گذشته است ،از گذر روزگار چه سوغاتی برای فرزندان مان و  نسل های بعدی مان خواهیم گذاشت ؟ تنها سن و سال و موی سپیدمان را ؟ تنها مال و اموال اندوخته امان را؟  چه چیز را؟
حقیقت آن است که بسیاری از ما نه کتاب می خوانیم و نه  فیلم می بینیم ، نه نمایشنامه ها را تماشا می کنیم ، نه موسیقی خوب گوش می دهیم و نه به انجمن های فرهنگی و اجتماعی سر می زنیم.

اگر هم می خوانیم تنها برای رفع نیازهای حداقلی زندگی روزمره است اگر هم فیلم می بینیم برای پر کردن اوقات کسالت است.  در حالی که کتابها  نوشته می شوندو فیلم ها و نمایشنامه ها ساخته می شوند تا به ما درسهای تازه بیاموزند. تا ما راه و رسم زندگی خود را اصلاح کنیم .کتابها نوشته می شوند تازندگی ما را تغییر دهند .

مراقب باشیم نکند همه عالم هستی در تک و پوی زندگی باشد و ما مرده باشیم و گمان کنیم زنده ایم . به هوش باشیم که :
هر زمان نو می شود دنیا و ما بی خبر در نوشدن اندر بقا (حضرت مولانا)
 همه کاینات در هر لحظه دچار نو شدگی است و من و تو دچار رخوت و کسالت.

برای گذراز این کسالت و رخوت باید کتابهای خوب خواند ،فیلمهای خوب دید و از تجربیات دیگران بهره برد تا زندگی مان رونق دوباره بگیرد ونشاط به جانمان برگردد.