سخنی با دلسوزان


یاددداشت اول |

  با مسوولیت سر دبیر  
 
معاون اجتماعی وزارت کشور درباره وضعیت آسیب های اجتماعی در کشور گفته است :  
۲۷ درصد مردم به مصرف مواد مخدر  نگرش مثبت  داشته و از  اقدام به خودکشی سالانه ۱۰۰ هزار نفر در ایران خبر داده است رستم وندی همچنین تاکید کرده است :  ۵۰ درصد مردم به تحقق کم «عدالت» و برابری در جامعه اعتقاد ی ندارند و  ۱۱ الی ۱۳ میلیون نفر در سکونت گاه‌های غیر رسمی سکونت  دارند

 رستم وندی آمار سقط غیر قانونی را  ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار مورد دانسته است و  افزایش صیغه‌یابی در فضای مجازی را نشانه ی نا مطلوبی برای خانواده های ایرانی عنوان کرده است وی هم چنین  کاهش تاب آوری مردم در سالیان اخیر و افزایش میل مردم به مهاجرت را نامطلوب عنوان کرده است رستم وندی در بخش دیگری از سخنانش معتقد است اگر مردم به سوی حکمرانی سکولار گرایش پیدا کنند زنگ خطر برای حکومت دینی  به صدا در آمده است (نقل از ایسنا)
 
این  افق ترسیم شده  توسط مقام مسوول که با زندگی عینی ما نیز مطابقت می کند چشم انداز تلخی است که عملکرد همه ی جریانها و گروههای حاکم در سالهای اخیر را به چالش می کشد
هر چنداین سخنان و صحبتهایی از این دست همواره در لایه های زیرین جامعه در تبادل بوده است و مردم عادی این آسیبها را با تمام وجودشان درک کرده ومی کنند، اما اینک سوال این است :برای گذر از بحرانهای متعددی که امروز جامعه ی ایرانی با آن درگیر است  چه راهی روبروی ماست و چه باید بکنیم؟
 در این باره در بادی امر به نظر می آید راه برون رفت از این مشکلات  را باید تنها در اصلاح سیاستهایی جستجو کرد که خواسته یا نا خواسته جامعه را به این  مسلخ کشانده است و پیش شرط اصلاح  آن سیاستها نیز گفتگوی آزادانه همه ی بازیگران عرصه قدرت در ایران امروز است

به این خاطر آشکار است چنانچه از تنگ نظری و خود بزرگ بینی گذر نکنیم و اجازه این تعامل در بین لایه های مختلف وفادار به قانون اساسی را در سپهر سیاسی آسمان ایران ندهیم موج توفنده نسل های جدید با معیارهای نوینشان چندان در انتظار تصمیم گیران و تصمیم سازان امروز نخواهند بود و راه خود را با حداکثر تغییر ادامه خواهند داد. این  ضرورت را پدران و مادران  امروز می توانند از اختلافات معرفتی و نظری با فرزندانشان در خانواده خود نیز دریافت کنند. بنابر این تا دیر نشده است خردمندانه همدیگر را به رسمیت بشناسیم و مدبرانه رفتارهایمان را اصلاح کنیم که فردا دیر خواهد بود .