چرا انسان احساس مسئولیت می کند ؟ ■ محمد رضا ایزد




انسان در میان موجودات و مخلوقات به خاطر دوبعدی و دو عنصری ذاتش و روان و جسم و گرایش و کارکرد متفاوت و متضادی که دارد ،  برخلاف دیگر موجودات می تواند در لحظه هم بگرید و هم بخندد ، هم غم بخورد و هم شاد باشد ، هم خودش را مریض نشان دهد و هم سالم و به قول امام علی در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه ، حاضرانی غایب از صحنه ، بینندگانی نابینا ،  شنوندگانی کَر، سخنگویانی لال باشد . چرا چگوارا پس از انقلاب در کوبا به آمریکای لاتین میرود و چرا در همان کوبا باقی نمی ماند و به ثروت و قدرت و شهرت بسنده نمی کند و یا ابوذر نیز چون طلحه و زبیر و عبدالرحمان بن عوف صحابی و سابقه دار به انعام و هدایا و صِله ی خلیفه سوم بسنده نمی کند و راه سخت و منجر به مرگ در غربت بیابان ربذه را ترجیح می دهد ؟! .‌  در وجود چگوارا و ابوذر چه است که حاضرند ایثار کنند و از خود بگذرند و چرا در دیگران این احساس مسوولیت نیست و به داشته های خود بسنده می کنند ؟! . مرجع شهید و روشنفکر عراقی استاد محمد باقر صدر در این خصوص می گوید ؛ احساس مسئولیت در انسان از کجا پدید می آید .‌ هیچ چیز عامل چنین احساس  جزء ایده‌آل برتر نمی باشد .‌ این ایده آل متعالی است که انسان از دیدگاه آن خود را در برابر پروردگاری می‌بیند توانا و شنوا و بینا ، حسابگری که بر ستمگری هایش کیفر و بر نیکی هایش و عدالت هایش پاداش می دهد .  دکتر شریعتی این ایده آل را ایدئولوژی می‌داند و شهید مطهری ایده‌آل را جهان بینی می داند که یک نگاه دوسویه انا لله و انا الیه راجعون دارد و بقول شهید صدر که ؛  ایده آل باعث تولید یک نیروی روانی می‌شود که به منزله سرمایه دائم و سوخت پیوسته‌ای برای اراده بشر در طول تاریخ می باشد .  این نیروی روحی که از آن به نیروی سوخت اراده تعبیر می کنیم از اعتقاد به مبداء الهام گرفته و در عقیده به روز جزا و روز محشر که ادامه حیات این جهان است تجسم پیدا می کند .‌ اعتقاد به حشر و گسترش زندگی بعد از مرگ و قیامت به انسان می آموزد میدان کوچک تاریخی که انسان در این دنیا با آن بازی می کند.وقتی یک موحد با توجه به پاداش اخروی توسط ایده آل برتر و رسیدن به بهشت ابدی معترض و منتقد کجی ها و ناراستی های جامعه می شود ،  می داند که در منظر خداست و خدا به او نزدیک و مشوق و حامی او هست و اگر هزینه دهد و به گرفتاری برسد ،  خدا چند برابرش را به او می دهد خدایی که به انسان نزدیک است و می گوید : هر جا باشید من با شما هستم. (۴ حدید ).

چنین انسانی که ایده‌آل برتر را دارد و معتقد است که جهان در حال حرکت دارای هدف و مقصدی است و بیهوده و عبث خلق نشده و ..... احساس مسئولیت می‌کند و با این باور و ایمان که خدای مطلق در کنارش و همراهش و همدمش و هم فکرش و همرازش و هم دردش و ..... است احساس مسئولیت  می کند و می داند که برای رسیدن به بهشت ماندگار و ابدی باید بهایش را بدهد و دنبال بهانه سازی نباشد . هر چقدر این باور و ایمان به ایده آل برتر بیشتر و بیشتر باشد ، عامل روانی نیروی سوخت اراده فرد جهت اعتراض به کجی ها و پلشتی ها بیشتر می باشد.در اینجا سوالی که پیش می آید این است که این ایده آل برتر یا جهان بینی دنیا و آخرت از آن ابوذر است ،  چگوارا ، چرا و چگونه ایثار کرد و احساس مسئولیت نمود و جانش را بر اساس ایدئولوژی که داشت گذاشت ؟! .

 می‌توان گفت که چه گوارا وخسرو گلسرخی و کمونیست های فرانسوی تیرباران شده در دفاع از وطن توسط نازی ها و .... هم دارای ایده آل و ایدئولوژی بودند اما ایدئولوژی کاذب و سراب گونه ! .‌

باورها و ایدئولوژی ها ، می تواند خاک یا وطن باشد یا عقیده ، حتی مادی کمک به خلق محروم یا هر ایده و اقدام انسانی اما محدود به همین دنیا . در واقع چگوارا و گل سرخی و .....  پاداش خود را از خلقی که برایشان ایثار کرده مطالبه می‌کردند که از نظر الهی ایده‌آل کاذب و سراب است ، فریبنده است چون خلق نیز فانی است و محدود و نیازمند و اگرچه اقدام شان در دفاع از کارگران قابل تقدیر است اما مصداق خسرالدنیا و الاخره هستند .‌ هرچقدر ایمان به توحید بیشتر باشد احساس مسئولیت بیشتری می کند چون ایمان راسخ دارد که انتقاد به صاحبان قدرت و مترفین جامعه و شکاف طبقاتی و فقر و فساد و تبعیض در منظر و حضور خدای مطلق و قادر و توانا و  سمیع و بصیر است و از چشم او دور نمی باشد و او را ناظر بر اعمال خود می داند .