ما در کدام زمان زندگي مي کنيم ؟


یادداشت |

دکتر حسین میقانی

سالها پيش که من دانشجوي داروسازي دانشگاه تهران بودم براي گوش کردن به سخنان استاد عبدالکريم سروش با پاي پياده به خيابان روزولت ( مفتح امروزي ) و دانشگاه تربيت معلم رفته و در جلسات کلاس استاد شرکت ميکردم و به همين دليل به نوشته هاي ايشان علاقه پيدا کرده و آنها را مطالعه ميکردم. يکي از اين کتابها ، عنوانش اين بود که "ما در کدام جهان زندگي مي کنيم". در اينجا من چند پاراگراف از اين کتاب را جهت توضيح و توصيف مقاله ام و جهت يادآوري مي نويسم. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم یکی نیست و در حقیقت دو گونه دنیاست. ما معمولا تصور می کنیم که یک دنیا بیشتر وجود ندارد و آن همین دنیایی است که جغرافیای آن را می شناسیم. شکی نیست که همه ما اطلاع داریم که در این دنیا کشورهای دیگری نیز هستند، آسمان خراشها هست، کلبه های گلی هست، انسان های عارفی هستند، انسانهای جانی هستند، تاریخی پر حادثه در این دنیای ما جریان داشته، این تاریخ جهان ماست، جغرافیای جهان ما نیز جغرافیایی است که همه کم و بیش از آن اطلاع داریم، سوال اینست که آیا ما در این جهان زندگی میکنیم یا نه؟.

آنچه که نتیجه سخنان ما خواهد بود، اینست که این گمان یک خطاست! ما همگی در یک جهان زندگی نمی کنیم، بلکه به تعداد انسان ها جهان وجود دارد. انسان هایی را می شناسیم که دنیايشان از مرز محله ای که در آن زندگی می کنند فراتر نمی رود ! و آنچه بر زندگیشان موثر است و نگرانشان می سازد، همه همان چیزی است که در اطراف محله شان وقوع می یابد... ما انسان ها همه در یک جهان زنده ایم، اما در یک جهان زندگی نمی کنیم. ما هر کدام در دنیایی که برای خود ساخته ایم زندگی می کنیم و هر کس بر حسب اینکه چگونه دنیای برای خویش ساخته است و در آن زندگی می کند انسان دیگری است. اين مطلب را ميتوان از زاويه ديگري مورد مداقه قرار داد و آن اينکه ما تاريخي از چگونگي عملکرد پيامبر گرامي اسلام و امامان معصوم در دست داريم  که من آن را زمان ناميده ام ( تاريخ زندگي و عملکرد پيامبر گرامي اسلام و امامان معصوم شيعه = زمان ! ). حال اين زمان در اختيار ما است و اينکه ما در کداميک از اين زمانها ( دوره هاي مختلف زندگاني اين بزرگان ) زندگي مي کنيم و دوره الان خود را با کداميک از دوره هاي زندگاني اين بزرگان ميتوانيم مقايسه کنيم. بايد ابتدا به يک داستان رجوع کرده و فرض کنيم که اين زمان ، مانند فيلي است که در داستان مولوي به آن اشاره شده است و هم اکنون اين زمان در دست ماست و مانند آن فيلي است که وارد شهر کورها شده است و براي توجيه وابستگي اين زمان به آن فيل مجبور به آوردن ان داستان مولوي در اين بخش شده ام و اما داستان آن فيل:

شهری بود که مردمش اصلاً فیل ندیده بودند. از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند. مردم در تاریکی نمی توانستند فیل را با چشم ببینید. ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید. گفت: فیل مانند یک ناودان بزرگ است. دیگری که گوش فیل را با دست گرفت گفت: فیل مثل بادبزن است. یکی بر پای فیل دست کشید و گفت: فیل مثل ستون است و شخصی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد و فکر کرد که فیل مانند تختخواب است. آنها وقتی نام فیل را می شنیدند هر کدام گمان میکردند که فیل همان است که تصور کرده اند. فهم و تصور آنها از فیل مختلف و سخنانشان نیز متفاوت بود. ابتدا بايد به بعضی از دوره هاي تاريخي و زمان در دسترس در صدر اسلام  اشاره اي داشت:

1 دوره 10 ساله پيامبر در مکه و شروع دعوت

2 دوره سه ساله شعب ابي طالب

3 دوره هجرت از مکه به مدينه

4 جنگهاي مشهور مانند  جنگ احد، خندق، احزاب، ...

5 دروه حکومت خلفا

6 دوره حکومت امام علي

7 حکومت امام حسن و نهايتا صيح با معاويه

8 حرکت امام حسين از مدينه به مکه و ناتمام گذاشتن مراسم حج و حرکت به طرف کوفه و ماجراي عاشورا و روش برخورد امام حسين

9 زمان برخوردهاي امامان بعد از عاشورا

10 دوره همکاري امامان شيعه با حاکمانی چون مامون و ...

در طول سالهای 56 و 57 و در زمان پیدایش انقلاب و هم از زمان 57 تا اکنون که  چهل و دو سال از انقلاب گذشته است، معمولا سخنرانان مذهبی دوره های مختلف حادث شده در انقلاب را به مثابه اتفاقات مشابه زمان صدر اسلام در نظر گرفته و هر فردی با توجه به اطلاعاتی که از آن حوادث صدر اسلام دارد حوادث انقلاب را به همان حادثه متصل کرده و نتیجه مورد نظر خود را میگیرد ولی باید مقداری موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که آیا واقعا اینچنین است؟.

 

 برای توجیه این مطلب به مواردی چند اشاره میشود:

همسان سازی جریانات تاریخی انقلاب اسلامی با اتفاقات صدر اسلام میتواند ما را در انتخاب استراتژیها و تاکتیکهای مورد نیاز در مسیر رو به جلوی انقلاب دچار شک و تردید هایی نماید و یا اینکه در بین تصمیم گیرندگان نهای و در مورد چگونگی کدامیک از این اتفاقات اختلافاتی روی داده و نهایتا ما را دچار اشتباه در انتخاب مسیر و راه عاقلانه نماید که در دراز مدت میتواند ضربه های جبران ناپذیری به انقلاب وارد کند. به عنوان مثال اگر ما می خواهیم که سیر کلی انقلاب اسلامی خودمان را بر اساس حرکت پیامبر گرامی اسلام منطبق کرده و از دوره انقلاب را به دوره های 42 تا 56 و  56 تا  بهمن 57 و از پیروزی تا زمان شروع جنگ تحمیلی و از زمان جنگ به دوران سازندگی و دوران دوم خرداد و زمان هزاره سوم و نهایتا به دوران تحریم ها و دروه الان تقسیم کنیم که شاید تا حدودی منطبق بر دوران شروع حرکتهای پیامبر و بعد 10 سال تبلیغات و ... در مکه و سپس مهاجرت به مدینه و شروع جنگها و تشکیل اولین حکومت و ... و نهایتا تحویل حکومت به خلفا باشد باید دور انهای مختلف انقلاب را مشابه آنها در نظر بگیریم و چنان تصمیماتی باید گرفت که آن حضرت گرفته بوده است.

من یادم هست که در زمان اوایل تحریم یک جلسه ای برقرار گردید و سخنران محترم با استفاده از سوره احزاب، وضعیت آن دوران را به دوران جنگ احزاب تشبیه کرده که من به ایشان گفتم الان که جنگ نظامی و ... هست البته میتوان آن را جنگ احزاب از نوع اقتصادی آن لقب داد و شاید این عنوان برازنده آن دوران باشد که البته به شدت از نظریه اش دفاع کرده و اصلا هیچگونه مخالفتی را بر نمیتافت.

به نظر من میتوان دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی را مانند دوران جنگ احزاب به حساب آورد چرا که در آن جنگ تمامی کشورهای جهان در جبهه صدام بوده و فقط چند کشور کوچک از مواضع به حق جمهوری اسلامی دفاع می کردند از شوروی گرفته ( با دراختیار گذاشتم پیشرفته ترین هواپیماها و موشکهای دوربرد برای موشکباران شهرها ) تا المان ( با در اختیار قراردادن بمبهای شیمیایی که نمونه ای از استفاده از آنها در بمباران شیمیایی حلبچه بود ) تا فرانسه ( با در اختیار قرار دادن هواپیماهای سوپر استاندارد و آن هم به صورت اجاره ای !!!) و تا امریکا با پشتیبانیهای سیاسی و ...تقریبا تمامی کشورهای قدرتمند از صدام حمایت می کردند ولی خوشبختانه با رهبری امام عزیز و سلحشوری جوانان این مرز و بودم حتی نتوانستند یک وجب از خاک وطن را دشمن بعثی اشغال نماید. اگر چه با ارسال گزارشات آنچنانی از جنگ، باعث نوشیدن جام زهر توسط امام کبیر شد ولی بالاخره آن جنگ احزاب به نوعی به اتمام رسید. به راستی آن برهه های زمانی حساس و ... در تاریخ اسلام در کجای تاریخ انقلاب اسلامی جا دارد ؟ عاشورای انقلاب چه دوره ای است ؟ صلح امام حسن را باید به چه دوره ای ( زمان گذشته و یا زمان در پیش انقلاب ) از انقلاب نسبت داد ؟ زمان ولایتعهدی امام رضا را باید مربوط به چه دوره ای دانست و نهایتا اینکه ما باید یک دوره از زندگی پیامبر گرامی و یا امامان معصوم را سرلوحه حرکت خود قرار داده و بر همان اساس حرکت کنیم و یا اینکه استراتژی و تاکتیکهای حرکتی ما و با توجه به زمان مورد نظر انتخاب یکی از این دوره ها باشد. در پایان برای خودم هم معلوم نیست که آیا من توانستم منظور خودم را از این نوشته برسانم و یا اینکه هنوز خوانندگان محترم درگیر موارد و جریانات مطرح شده هستد؟.

 

■  عضو هیات علمی دانشگاه