تامّلی در باب بحران محیط زیست




به بهانه تخریب محیط زیست

 در اراضی و مراتع شمال آق قلا

■ عظیم قرنجیک

اینک نوع انسان از حیث مسائل زیست محیطی دچار مشکلات اساسی و عدیده ای شده است . ما دیگر نمی توانیم با روش های کنونی خود ، به استفاده بی رویه از جنگل ها و مراتع و حفاظت از گونه های گیاهی و تولید  کالاهای صنعتی و ... ادامه بدهیم . ما امروز شاهد آنیم که ، متاسفانه علیرغم هشدارهای دلسوزان زیست محیطی ، آنانی که مسئولند ، و قدرت انجام تغییراتی را هم دارند ، کمتر انگیزه یی در دل ، برای انجام تغییراتی اساسی در زمینه رفع مشکل دارند ، و این حقایقی دردآورند .

 سوال اینجاست که آیا طبیعت ساختار قدرت اجرائی مسئولان امر است ، که هیچ تغییر مفید به حال محیط زیست را نمی تواند به بار آورد ،  و پاسخ گوی بنیادی ترین نیازهای بقای نوع انسان باشند ، یا تمایلات شخصی آنان چنین ایجاب می کند ؟ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، در محیط زیستی مادی ، متشکل از آب ، خاک و هوا می زییم - که متاسفانه در هر سه مورد دچار بحران و مشکلات بنیانی و اساسی ،هم بلحاظ بحران آب ، و هم بجهت فرسایش خاک ، و هم از حیث بحران آلودگی هوا مواجهیم -  و البته از چنین محیط زیستی ، برای زندگی مادی خود نیز بهره مندیم . علیرغم این مهم ، هر روز بخشی از خبرها حاکی از تخریب محیط زیست ، به دست پویش های طبیعی یا عامل انسانی بوده است .تا آنجا که به پویش های طبیعی مربوط می شود ، با این روالی که شاهدیم ، تصور نمی کنیم که در آینده ی قابل پیش بینی چندان تغییری صورت پذیرد . ولی تخریب توسط عامل انسانی هم ، هر روز فاجعه بارتر ، و اطمینان شادمانه بشر به ایمنی زیست بوم خود ، و قابلیت زیست طبیعی وی زایل تر گشته است . حساسیت در برابر خطرهایی که - با مدخلیت عامل انسانی - زیست بوم انسان را تهدید می کند ، روز به روز بیشتر می شود . حال سوال اینجاست که ، آیا عامل انسانی، که خود مسبب تخریب محیط زیست بوده ، روزی بخود آمده ، خود توانایی حل و فصل مشکلات را یافته ، و خودکرده را تدبیر و چاره سازی کند ؟ اگر روال کنونی هم چنان ادامه یابد ، آشیانه ی خود را دیر یا زود ،به نحوی علاج ناپذیر تباه خواهیم کرد . آیا زمان آن نرسیده است که ، آنانی که به مهلک بودن عواقب روال کنونی اعتقاد یافته اند ، و مسئولیت واحیاناً توان اجرایی نیز دارند ، انگیزه ای یافته ، برای جلوگیری از این وضعیت بحران زای زیست محیطی ، پیش از این که کار از کار گذشته باشد ، اندکی به خود آمده ، بیاندیشند ،  که چه می توان کرد و چه از دست شان برمی آید ؟ البته بخش اصلی مساله ، ریشه در کارکرد رشد سریع صنایع آلاینده ، و شهری شدن بی رویه جمعیت کشور  و ... استفاده و دور ریختن پس مانده های مواد مصرفی مردم و صنایع و کارخانجات آلاینده است ، که چنین فشارهای فزاینده ای را بر منابع کره ی زمین وارد می آورد . امرور دوران آن دوره هایی سرآمده ، که انسان به نوعی تعادل و سازگاری با محیط زیست دست می یافته ، امروز وضعیت باچنان در هم آمیختگی ای تنیده شده که ، همواره افراد و یا گروه های کوچک انسانی ، در پی دست یابی به منافع خاص خود ، پروای تاثیرات اعمالشان بر تخریب محیط زیست را نداشته ، و اصولاً  چنین فکری هم به مخیله شان خطور نکرده است . فعالیت مضر به حال محیط زیست ، اگر در مقیاسی کوچک روی می داد ، شاید امیدی به بی خطر بودن آن می داشتیم ، ولی دل بستن به چنین امیدی - با توجه به روال کنونی استفاده بی رویه و تخریب جنگلها و مراتع ، و گستردگی روزافزون صنایع و کارخانجات آلاینده ، و دور ریختن پسماندهای آنها که روز به روز هم عامیت می یابند ، - ساده لوحانه و بدور از منطق خواهد بود . ویرانی شتابنده جنگل ها ، فرسایش خاک ، نابودی گونه های گیاهی و جانوری بدلیل دورریزی غیر اصولی پس مانده ها و شیرآبه های صنایع ، گستردگی بیابان ها و به عبارت دیگر ، بیابان زایی به دلیل روش های غارت گرایانه کشاورزی  ، آلودن زمین و آب های سطحی از طریق رها کردن زباله های صنعتی ، و استفاده زیاده از حد سموم و کودهای شیمیایی ، و آلودگی تازنده دریاها ، که زمانی نهفتگاه نامحدود انواع زباله ها تلقی می شده ، به عنوان بخشی از بارزترین وجوه بحران محیط زیست سربرآورده،  واین امر، شکنندگی و آسیب پذیری محیط زیست را دوچندان نموده است . و این چنین ، توانایی محیط زیست را در تحمل بارهایی که بر او وارد می شود ، زایل گردانیده است . افراد و شرکتهایی که در پی پیش برد منافع اقتصادی و حداکثر کردن سود خویش اند ، متاسفانه ، کمتر در فکر ، و باز هم کمتر دل نگران آثار مخرب اعمالشان بر محیط زیست طبیعی ، که آبشخوری برای کسب ضروریات زندگی و معیشت انسانهاست ، بوده اند . آیا با این روال کنونی ، قرائنی وجود دارد ، و بر ما امید دهد ، که روزی این عوامل مخرب ، و ویرانگر زیست محیطی کنترل ، و نیروی آفرینش گر انسانی، نیرویی مساعد محیط زیست بیابد ؟ متاسفانه ، با بررسی کارنامه ها ،  هیچ شاهدی را که بدین امید ، میدان دهد ، نمی توان سراغ گرفت. امروز با عنایت به عمیق تر شدن بحران زیست محیطی ،و با تکامل آگاهی های شهروندان در مورد محیط زیست ، و مقررات حفاظت از محیط زیست ، خوشبختانه روز به روز ، تعداد علاقه مندان و دغدغه مندان زیست محیطی ، بالاخص فعالان رسانه ای ، فزونتر گشته ، آیا هشدارهای آنان بر مسئولان و متولیان امر ، بار دیگر بر ما این نوید و امید را می دهد که ، در روال کنونی بحران زیست محیطی ، تغییری چشمگیر  روی خواهد داد ؟ آیا برای حل بحران محیط زیست و تامین آینده ی زندگی بشر ، راهی برای آنچنان نظمی اجتماعی یافت خواهد شد ، که همه تلاش ها،  در راه برآوردن نیازهای واقعی انسان ، و بازیافت سلامت پایدار محیط زیست ، و نیز ساختن جهانی بهتر که زیست گاه مطمئنی برای نسل کنونی و نسل های آتی باشد ، نه در جهت انباشت دم افزون سرمایه و حداکثر کردن سود و منافع شخصی و گروهی ؟

 

■ فعال فرهنگی