کشت شالی در برهوت گلستان


یادداشت |

دکتر مهران قجری_به نظر می رسد فرصت یک روزه حضور رییس جمهور و وزرا در استان آنقدر ناچیز بود که آیت الله رئیسی و دیگر اعضای هیات دولت در این سفر شناختی از مسائل و مشکلات مردم نیافتند و ظرفیت‌های اقتصادی، توانمندی ها و مسایل و مشکلات اساسی استان به درستی شناسایی نشد. همان طور که همه می دانیم خشکسالی و کمبود بارش هر ساله بر مشکلات استان می افزاید و تبعات و عوارض مختلف آن دامنگیر استان شده است مدیران ارشد استان نتوانستند یا نخواستند و یا ندانستند که باید موضوع خشکسالی و پیدا کردن راهی برای رهایی از بحران های پیش رو در این خصوص را با جدیت بیشتری مطرح کنند تا مصوبات چشمگیر و راهگشایی در این خصوص هم داشته باشیم. دستور قاطع رییس جمهوری برای تشکیل فوری شورای راهبردی در استان گلستان برای حل چالش های مربوط به خشکسالی می توانست کارگشا باشد.

این را بدانید که گریز از خشکسالی به عنوان یکی از بزرگترین بلایای طبیعی بدون برنامه ریزی میسر نخواهد بود. خسارات شدید به محصولات کشاورزی و کاهش 50 درصدی تولیدات زراعی و باغی در سال زراعی جاری گواه روشنی بر این ادعاست. بنا به گفته ی استاندار گلستان در حال حاضر،  بیش از ۵۰ درصد از وسعت استان خشک و نیمه خشک است و این یعنی به موضوع مدیریت خشکسالی و کم آبی در این استان باید توجه ویژه شود. بیش از ۹۰ درصد از منابع آب شرب شهروندان گرگانی از سفره های زیرزمینی تامین می شود، بنابراین فشار بیش از حدی که به منابع آب زیرزمینی ما در استان وارد می شود جبران ناپذیر است. متأسفانه در حالی که خسارات خشکسالی و کم‌آبی هر سال برای گلستانی‌ها ملموس تر و مشهودتراست با این حال عجیب است که وزیر جهادکشاورزی در سفر اخیرش به استان چطور دستور آزادسازی کشت شالی را در برهوت گلستان صادر کرد؟ اگر وزارت عریض و طویل جهادکشاورزی دانش و آگاهی نسبت به مشکلات و چالش ها و تنگناهای استانهای کشور ندارد که بعید به نظر می رسد، آیا کوتاهی و قصور مدیران و کارشناسان جهادکشاورزی گلستان در توضیح و توجیه و تجزیه و تحلیل وضعیت بغرنج استان در زمینه کم آبی، قابل بخشش است؟

برداشت های غیرمجاز از آب در بخش کشاورزی به اندازه ی کافی زمین گلستان را تشنه کرده است، حالا با این تصمیم غیر کارشناسی آن هم در شرایطی که خود کشاورزان منطقه در چندسال اخیر متوجه وخامت وضعیت و شرایط نامناسب آبی شده اند تنها راهی که برایمان مانده این است که چشم به آسمان و نزول بارش و رحمت الهی بدوزیم مگر دستی از غیب برون آید و کاری بکند.