روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری


یادداشت |

آزاده حسینی

هر دل که ز عشق بی نشان رفت/در پرده ی نیستی نهان رفت

روزی پرندگان جهان دور هم جمع شدند و با هم گفتگو کردند که هر سرزمینی، پادشاه و فرمانروایی دارد، پادشاه ما پرنده ها کیست و چرا ما فرمانروایی نداریم که امور را نظم و سامان بخشد؟! از میان پرنده ها، هدهد که پرنده ای دانا بود و تجربه همکلامی و سفر با حضرت سلیمان را داشت، گفت: ما پرنده ها نیز پادشاهی داریم و آن سیمرغ است که در کوه قاف زندگی می کند. اما رسیدن به او کار سختی است و برای دیدار با ایشان باید خشکی ها و دریاهای زیادی را پشت سر بگذاریم. پرندگان که بی صبرانه منتظر دیدار سیمرغ بودند. با شادی پذیرفتند و هدهد را به عنوان رهبر و راهنمای خویش در مسیر انتخاب کردند.آنها از بیابان ها، دریاها و فراز و نشیب های فراوان عبور کردند و در ادامه ی مسیر برخی پرنده ها بهانه هایی آوردند، از گروه جدا شدند و طاقت ادامه مسیر و تحمل تشنگی و گرما و سرما را نداشتند و در نهایت تنها سی پرنده باقی ماند که به قله قاف یعنی محل دیدار سیمرغ رسیدند. این داستان زیبا به صورت شعر درکتاب منطق الطیر عطار آمده است و یکی از بهترین داستان های ایرانی است. یادش گرامی باد شاعر، نویسنده، عارف و صوفی پایان قرن شش و آغاز قرن هفتم، فریدالدین عطار نیشابوری