من زمانم همان که می گذرد


یاددداشت اول |

احسان مکتبی

محمد زمان گلدسته شاعر شوریده ی گرگانی بر اثر تصادف دنیا را وداع کرد ، روحش شاد و یادش گرامی .
مرگ البته مجموعه ی  چرخه ی   هستی را کامل می کند و کسی را  از آن رهایی نیست اما ازوجهی دیگر ، مرگ به ما کیفیت زندگی  انسانها را یاد آوری می کند و این  کیفیت زندگی هر کسی است  که  به اوچگونگی مردن را تحمیل می کند  .
بنابر این مرگ  شهروندان نخبه در اوج سالهایی که می توانند شکوفا باشند و به معاصران خود روشنایی و گرما ببخشند  ،بی گمان نشانه ی آشکار زوال یک جامعه در حال گذار است .نگاهی به داستان غم انگیز چگونگی مرگ محمد زمان گلدسته به ما هشدار می دهد  که باید در بسیاری از ساختارها  و رفتارهایمان تجدید نظر کنیم ، با تغییر کنار بیاییم و بپذیریم که مجموعه ی عملکرد ما مجموعه ای نیازمند  اصلاحات جدی است .
 باری ،زمان گلدسته در گذشته است  و به تعبیری که خودش داشت "من زمانم همان که می گذرد"  اینک  واقعا گذشته است ،اوا گر چه  هنوز برای رفتن جوان بود  اما مرگ ،زمانی او را انتخاب کرد که در یک خودروی بی کیفیت نشست
،به این لحاظ باید بدانیم که مرگ  هنگامی برای  گلدسته و گلدسته ها رقم می خورد که  ساختارها ی نا متوازن اجازه یک زندگی امن را از آنها می گیرد  .یک منزل آرام و با کیفیت ، امکاناتی حداقلی برای یک زندگی معمولی و آنگاه طرح این سوال که با شرایط موجود کدام هنرمند و نویسنده ی ما توان سامان دادن به  یک زندگی با کیفیت  برای خود و خانواده اش را دارد ،
آیا هنرمندان ما شبانگاه بدون اضطراب معاش سر به بالین می گذارند ؟ و یا آنکه در میان انبوه دغدغه های تولید فرهنگی و هنری که مجال خلاقیت را از آنها می ستاند  باید به آفرینش های هنری  نیز بیندیشند .
بر این اساس چگونگی مرگ انسانها، نشانگر کیفیت زندگی آنها نیز هست و اینگونه می شود که در دنیای جهان سومی ، زندگی برایمان مثل رانندگی در جاده ی یخ می شود و مرگ برایمان عادت و  کسب و کار  و آنگاه همه چیز برای همین زنده بودن حداقلی   به احتمال و اقبال وابسته می شود.
 البته باید اذعان کرد   گاهی نیز در میانه ی زندگی نامتوازن و بی کیفیت ، کم اقبالی هم مزید بر علت می شود و به یکباره، بزرگی از دست میرود و آنگاه چند ی سوگواری و سپس حواله به تقدیر و آنگاه  فراموشی تا مرگی دیگر ، چرا که ما جهان سومی  ها محکوم به آنیم که مرگ را  در شبانه روزمان  بسان ترجیع بند مدام تکرار کنیم .
روح محمد زمان گلدسته شاد و خاطره شعر خوانی هایش ماندگار. برای خانواده و خصوصا  مادر بزرگوار او از درگاه دادار بلند مرتبه صبر مسالت می کنیم .