پنبه و چالش هایش


یادداشت |

امیر سعادتی -  نخستین کشتهای پنبه در منطقه گرگان و دشت، بذرهائی بود که کمتر شاخه تولید می کرد و قد می کشید و برگهائی با دالبر گود وغوزه های ریزداشت و تولید در هکتار کم بود. از جهت الیاف بسیار نرم و بیشتر برای تهیه تشک ولحاف استفاده می شد. دستگاهی بود به نام پنبه چرخ کنی، که حرکتش با دست بود و الیاف پنبه را از تخم پنبه جدا می کرد. پنبه تولیدی(بذر) در دورنگ بود، سفید و قهوه ای روشن که شتری نامیده می شد. به این رقم "پنبه رسمی" می گفتند.  درسال ۱۳۳۷ در پنج کیلومتری شمال گرگان، ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی بنام عراقی محله، احداث شد که زیر نظر اداره کشاورزی و مرکز تحقیات اداره می شد. این مرکز به منظور اصلاح بذر انواع زراعتها و تولید بذرهای هیبریدی (دورگ گیری) به منظور سازگاری با آب و هوا و نیز شرایط خاک منطقه، تا در واحد سطح و هکتار تولید بیشتری انجام شود.

و در اواخر دهه ۳۰، اینگونه مرکزهای تحقیقاتی در چند منطقه ایران احداث شد.کشت پنبه و تولید آن به شیوه سنتی، نیروی کاری انسانی زیادی لازم داشت که تمام مراحل کشت و داشت و برداشت، به نیروی انسانی وابسته بود.که مهاجرت کشاورزان از سیستان و بلوچستان، سبز وار، بجنورد، قوچان، شاهرود .... سرعت گرفت.

مرکز تحقیقات کشاورزی عراقی محله به سرعت ارقام چند نوع پنبه را معرفی کرد که الیاف بیشتر غوزه های بیشتر ودرشت تر تولید میکرد و تولید در هکتار افزایش یافت. نخستین ابزارهای شخم زمین و ردیفکاری که به وسیله اسب کشیده می شد، در زمان ناصرالدین شاه، وارد ایران شد و در سال ۱۳۰۸ شمسی اولین تراکتور نفتی ساده برای مدرسه عالی فلاحت کرج خریداری شد. در سال ۱۳۴۵ تعدادی تراکتور یونیورسال از کشور رومانی خریداری و وارد شد. در سال ۱۳۵۲

تراکتور جان دیر در اراک مونتاژ شد و تراکتور سازی تبریز نیز کار ساخت تراکتور را شروع کرد و امروز صادرات نیز دارد.

این تراکتورها با ادوات دنباله بند مانند: خیش، دیکس، روتیوانور، کلتیواتور، سمپاش وده ها ادوات دیگر در ایران تولید گردید که امر کشت و داشت را تسهیل می کرد.

انقلابی که در کشاورزی، در سطح دنیا بوجود آمد، تولید سموم علف کش بود. دو سم: ترفلان وسونالان که پس از تهیه مزرعه، به  صورت پودر مایع در سطح مزرعه می پاشند و با انجام یک دیکس روی آن و سپس پنبه را ردیفکاری می کردند، بندرهای علفهای هرز جوانه میزند و هنگام رویش و عبور از خاک آلوده به سم علف کش، خشک می شد. که این امر موجب میشد وابستگی به نیروی انسانی کم شود. مهاجرین که از شهرهای مختلف به گرگان ودشت وارد می شدند، به مالکان مزرعه مراجعه و در محل مزرعه های بزرگ، اطاق های بسیار ساده از پیش ساخته و در این اطاقها اسکان می یافتند، که اصطلاحا سازمان زراعی می گفتند. این سازمانهای زراعی هیچگونه امکانات نداشتند، فقط یک توالت بسیار ساده و خود کارگرها برای خود تنور جهت پخت نان می ساختند و پایان برداشت هر ساله بوته های پنبه را از تَه با طبرهای کوچک می بریدند و به پشت یا روی سر حمل میکردند و در کنار سازمان زراعی دپو می کردند و هیزم پخت نان و غذایشان و نیز برای بخاری گرمایش زمستانه استفاده می کردند. در این سازمانهای زراعی حمامی وجود نداشت و ازهمان آب چاه کشاورزی برای شرب و پخت و پز استفاده می کردند و باید کارگرها به روستاهای همجوار برای حمام کردن میرفتند.

محصول تولید شده پنبه به وسیله مالک زمین و به نام او تحویل کارخانه پنبه پاک کنی میشد و پس از رقم خوردن و تعیین درجه کیفیت، در انبار کارخانه تحویل می شد. کارگرها هیچگونه اختیاری که سهم خود را در همان مزرعه پس از تولید تقسیم و تحویل بگیرند نداشتند، البته چون وسیله حمل نداشتند، عموما راضی به این شیوه بودند. از هر ۶ کیلو پنبه وش،۲ کیلو سهم کارگر میشد و۴ کیلوهم سهم مالک، که تحلیل اینگونه بود، مالک به خاطر زمین و آب آبیاری، ۲ سهم و برای هزینه کاشت (تهیه زمین، خرید بذر وکاشت، حمل ونقل، وسیله سمپاشی، خرید کود و...)،۲سهم.

در تمام فصل سال، دهقانان از مالک زمین "مساعده"می گرفتند و پس از برداشت و اتمام کار، که مالک با تاجر حساب و کتاب می کرد، باقیمانده حساب دهقانان را پرداخت می کرد. کمتر دهقانی فرزندش امکان رفتن به مدرسه را داشت. اولا مکانهای آموزشی از مزرعه دور بود و از طرفی دیگر مالک مزرعه به اندازه توان نیروی کار و تعداد کارکن دهقان به او زمین واگذار میکرد. هرچه نیروی کار بیشتری داشت، زمین کشت پنبه بیشتری به او واگذار می شد.

با اینکه از قومیتهای مختلفی در این سازمان های زراعی ساکن بودند کمتر بینشان عدم تفاهم وجود داشت و مالک زمین روی این موضوع به دهقانها تذکر لازم را میداد و عموما دهقانی اگر تفاهم نداشت و یا پنبه چیده شده را شب هنگام می دزدید، پس از برداشت عذرش را می خواست.

مزرعه پنبه، هرفصلش جلوه خاصی داشت. پایان بهار و اوائل تابستان، سبز سبز می شد و در نیمه تابستان به بعد به شکوفه و گلهای صورتی رنگ زیبا با ضمینه سبز رنگش جلوه های چشمگیری داشت که عموما، دخترها وپسرها از عاشقانه هایشان می خواندند و مواردی چون قومیت و زبان و مذهب و نژاد، منع عاشق شدنشان نبود پائیز بعد از برداشت ازدواج می کردند، بلوچها با اینکه اهل تسنن بودند، از هر قومی زن انتخاب می کردند و به هر قومی هم زن می دادند ولی ترکمنها به هیچ قومی غیر ترکمن زن نمی دادند ولی، ندرتا، از قومیتهای دیگر منعی برای انتخاب دختر و یا زن نداشتند و در فصل پائیز غوزه های پنبه باز می شدند و برگهای پنبه روی به پیری می رفتند و برداشت پنبه که در چند نوبت و خسته کننده بود، بزرگترها از مرد وزن، از دلتنگیها و غم غربت می خواندند و سخت تر از همه آنچه تولید می کردند به صورت حداقلی برایشان می ماند و تا فرصت کشت بعدی جوابگوی زندگی حداقلی آنان رانداشت.

مهاجرت ادامه داشت. بیشترین این پدیده، از سیستان بود. به موازات سرازیر شدن مهاجران به منطقه،کشت پنبه هم توسعه می یافت و زمینهای بیشتری به کشت پنبه اختصاص می یافت و در سطح استان گلستان امروز تا ۱۶۰ هزار هکتار توسعه یافت و در این رشد متوازن، بیش از۴۰ کارخانه پنبه پاک کنی در چند ماه سال فعال بودند و نیروی انسانی در کارخانه ها و مزارع پنبه، از بومیهای محلی گرفته تا مهاجرین که بیشترین کار و نیروی انسانی را شامل می شدند، ۵۳ هزار نفر، در این صنعت و تولید پنبه کار می کردند و در سالهای اولیه بعد از انقلاب ۵۷، علاوه بر تامین نیاز داخلی، سالانه ۸۰ هزار تن پنبه تصفیه شده (لینتر) به ارزش ۱۱۰ میلیون دلار بوده که عموما به کشور روسیه صادرمی شد. در مجموع، درحال حاضر، پنبه در سطح استان گلستان ۹۰ در صد کاهش یافته است.

در سال ۹۵ از کشورهای مختلف و بیشتر از کشور ازبکستان، بیش از ۵۳ هزار تن پنبه وارد و حدود ۱۰۳ میلیون دلار ارز به واسطه آن از کشور خارج شده است.

مرکز تحقیقات و اداره کشاورزی شهرستان گرگان، برای تولیدهر چه بیشتر و بهینه پنبه فعال بود و تمامی کارشناسان این اداره همت و سعی حداکثری داشتند. یکی از مشکلات هر ساله مزارع پنبه، متغیر شدن تناسب تولید اندام زایشی و اندام رویشی بود. چون عموما مزارع پنبه به شیوه سنتی آبیاری می شد، چنانچه شرایط آب و هوائی، باران زا میشد و ابری و بارانی ادامه می یافت، عمل تلقیح ناممکن میشد و فاصله میان گره ها طویل میشد و بوته پنبه به سمت و سوی قد کشیدن اوج می گرفت و بوته های پنبه، فقط تولید برگ و شاخه میکرد و علوفه دام می شد.

نوعی هورمون به نام"پیکس" عرضه شد که به صورت محلول هنگامی که بوته شروع به گل می کرد، به اندام بوته پنبه پاشش میشد و رشد طولی بوته با تانی و فاصله میان گره ها کو تا ه می شد و بوته پنبه هرچه بیشتر تولید شکوفه و به تبعش تولید غوزه حداکثری و تناژ در واحد سطح بالا می رفت و کشاورزان حرفه ای پنبه کار با خدمات به موقع که به مزرعه می دادند تا ۳ الی۴ تن و مواردی تا ۶ تن برداشت می کردند.

از مشکلات دیگر تولیدپنبه، برداشت با دست و نیروی کارگری بود. خصوصا که چون بوته پنبه دارای برگ پهن و زیادی میباشد، غوزه ها دیر باز میشد و برداشت به سرمای وسط و آخر پائیز می کشید و بسیاری از غوزه ها به علت آفتاب ضعیف و کم پائیزی نیمه باز می ماند وکارگرها با مشکل زیاد، بایستی غوزه نیمه باز را با انگشتان خود باز می کردند و پنبه های نیمه رسیده را برداشت می کردند و در کارخانه هنگام تحویل، "مسئول رقم زن " با اُفت بالا تعیین کیفیت می کرد.سم "فیگورا الترا" عرضه شد که اصطلاحا برگ ریز نامیده می شد. هنگامیکه هشتاد در صد غوزه ها باز شد، به صورت مایع، سطح مزرعه مهپاش میشد و در فاصله یک هفته تا ۱۰ روز تمامی برگهای پنبه از بوته جدا شده و به زمین می ریخت و با ریختن برگها سایر غوزه ها با تابش آفتاب مستقیم و گردش هوای آزاد، باز می شد و امر برداشت تسهیل می شد و پنبه با کمترین ضایعات برداشت میشد و چنانچه مزرعه بسیار مرطوب بود و یا بعد از بارانهای سنگین پائیزی بوته های پنبه دوباره جوانه زنی و تولید برگ میکرد با نوعی علف کش در سطح مزرعه می پاشیدند و بوته ها خشک میشدند و از تولید دوباره برگ پیش گیری می شد.

ورود ماشین برداشت پنبه

 

محققین و کارشناسان با دیدن کشت و کارهای کشور های پیشرفته تولید کننده پنبه، با ماشین و یا همان کمباین برداشت پنبه آشنا شدند و با وارد کردن چند دستگاه این ماشین آغاز برداشت با ماشین را شروع کردند. لازمه چنین برداشتی، باید در مرحله کشت و داشت و برداشت چند آیتم را رعایت می کردند، اولین کار کشت ردیفی، مطابق با سیستم ردیف کمباین برداشت بود. دوم بهره گیری از هورمون پیکس که بیان شد.

سوم استفاده از سم برگریز تا تمام غوزه ها در فاصله معینی باز می شد و بوته های مزرعه خالی از برگ باشد. ماشین برداشت، وارد ردیفها می شد، طوری که همیشه دستگاه مکنده پنبه ها در جلو کمباین قرار داشت و چرخهای کمباین، داخل ردیفهای برداشت شده در حرکت بود و با یک بار تمامی پنبه ها برداشت می شد و بوته ها خالی از پنبه میشد.

برداشت با کمباین چند حسن داشت: اول، برداشت پنبه به سرعت برداشت می شد. دوم، پنبه وش برداشت شده با کمباین ضایعات کمتری به همراه داشت. سوم، پنبه ها در زمان آفتابی که کاملا خشک بود برداشت می شد و از کیفیت بیشتر برخوردار بود. چهارم، برداشت با دست و نیروی انسانی، بسیاری از غوزه ها که باز نشده، برداشت می کردند الیاف پنبه نامرغوب و افت بالائی را به همراه داشتو برداشت با کمباین چنین مشکلی را نداشت.

برداشت با کمباین تازه داشت جا افتاده میشد،که هم زمان شد با انقلاب ۵۷، که بعدا توضیح خواهم داد.

پنبه و چالشهایش

 

اشاره شد، یکی از مشکلات تولید پنبه، کاشت، داشت و برداشت سنتی آن و متکی به نیروی انسانی بود و در دهه پنجاه، کارشناسان و مراکز تحقیات استانی کوشیدند تولید پنبه را به سمت و سوی مکانیزه ببرند اقدامهای بسیار مفیدی هم انجام شد. در جریان انقلاب ۵۷ بسیاری چنین تصور داشتند که منطقه پنبه خیز گرگان و دشت تحول بسیاری رقم خواهد خورد و کارخانه های بسیاری، همسو با تولید پنبه احداث و تحول و دگرگونی در تولید نخ و پارچه و تولید لباس وسایر فرآورده ها و تولیدات در رابطه با پنبه شکل خواهد گرفت.

عواملی که موجب به قهقرا رفتن تولید پنبه شد

 

۱:در سال های ۵۷ و۵۸  بخشی از نیروهای چپ مارکسیستی فداییان خلق، با حمایت اندک جوانان ترکمن، واردشهر گنبد و ترکمن صحرا شدند و ستادی تشکیل دادند به نام "ستاد خلق ترکمن" این ستاد به سرعت موضوع مصادره زمینهای قطعه بزرگ را در سرلوحه فعالیت خود قرار دادند. لذا در هر روستائی (اَووِه) شورای مصادره زمین تشکیل شد. عمده شعارها، علیه مالکان بزرگ و ضد نژادی، دینی، قومی و... آنانی بود که به صورت نیروی انسانی از قومیتهای مختلف در سازمانهای زراعی در امر تولید پنبه ساکن بودند‌. ابتدا بسیج عمومی از چند روستا و ایجاد رعب و وحشت و فراری دادن کارگران مهاجر پنبه کار و تخریب خانه های کارگری و میشد مصادره زمین که در سال اول به صورت شورائی و اشتراکی کشت می شد و در سنوات بعدی به صورت قطعه های دو هکتار و سه هکتاری و یک هکتاری، بین کشاورزان تقسیم و مرز بندی می شد.

دهقانان رانده شده از سازمانهای زراعی، بناچار منطقه ترکمن صحرا را ترک کرده و به روستاهای فارس نشین روی آوردند. اگرچه گرفتار چالشهائی هم شدند و بافت جمعیتی آنها دگرگون شد، روستاهائی تماما سیستانی و یا تماما بلوچ و یا ترکیبی از آن دو قوم متولد شد.

در نتیجه، زمینهای قطعه های بزرگ کشت پنبه در سرتاسر ترکمن صحرا از شهرکلاله گرفته تا شهر مراوه تپه و تمامی منطقه وسیع شهر گنبد، آق قلا، گومیشان و نیز بندر ترکمن، از مالکان خلع ید شد و مالکان منطقه را ترک کردند. با توجه به شرایط پیش آمده در مزارع بزرگ بخشهای شمالی شهرهای: آزادشهر، رامیان، علی آباد کتول، مینودشت، خان به بین، گرگان و...که فضای ناامنی شده بود و به تاسی از ترکمن صحرا و منطقه، هزاران هکتار زمینهای کشت پنبه در بخشهای زیادی از روستاها و شهرهای فارس نشین شمالی که همجوار است با روستاهای ترکمن نشین و ... به وسیله خود دهقانان که تاکنون مدت ۹ ماه از مالکان بزرگ، مساعده می گرفتند (پیش خور می کردند) خلع ید شد و طی دو سال به قطعه های ریز دو، سه هکتاری تبدیل شد. عمده زمینهای زراعی فوق، تُهی شد از دهقانان پنبه کار قبلی و نیز فاقد مدیریت و سرمایه گذاری کار آمد در امر تولید پنبه و تبدیل شد به مزارع کشت گندم و در مدت بسیار کوتاهی کارخانه های پنبه پاک کنی، مواجه شدند با کمبود فاحش تولید پنبه وخاموشی کارخانه ها و سیر قهقرائی تولید طلای سفید.

دهقانان که عموما سیستانی و اقوام دیگر بودند، اکنون مالکان کوچک زمین شده بودند و تاکنون که از مالک مزرعه پنبه با گرفتن مساعده، در مدت ۹ماه، زندگی را سپری می کردند و پس از برداشت، مطالبه حساب آنان پرداخت می شد، دیگر نه مالکی وجود داشت که به آنها مساعده بدهد و هم از خانه های سازمانی زراعی رانده شده بودند و نه پولی داشتند که کشت و کار کنند لذا پنبه که از تاریخ کشت تا برداشت ۹ ماه طول میکشید، رغبتی به کشت پنبه نداشتند و در سالهای نخست گندم کشت کردند. علاوه بر موارد فوق، زمین پنبه سالی یک بار کشت میشد. اگرچه دهقانان، شرایطی نداشتند که از کسی مساعده بگیرند،ِ لذا به دنبال کشتهائی بود که زودبازده باشد و توسعه کشت زراعتهای زودبازده مانند: خیار، گوجه، انواع فلفل، انواع کلم و سایر سیفی جات و سبزیجات رونق می گیرد و به تدریج کشت برنج، به عنوان کشت دوم، جایگزین کشت پنبه می شود.

۲:نگاه حاکمیت به شرایط پیش آمده تا این مرحله، حاکمیت سکوت می کند و در کردستان و...هم در گیراست. ولی زمانیکه چند پاسگاه به وسیله نیروهای چپ خلع سلاح می شود. حکومت دخالت نظامی می کند و نیروهای چپ از منطقه متواری میشوند و پس از ترک صحنه و منطقه، حاکمیت که شعار حمایت از مستضعف را میداد، نه تنها هیچ برخوردی با شرایط پیش آمده نمی کند، بلکه تلویحا نوعی حمایت هم از رفتارش استنباط می شود. اولین اقدام فرستادن" هیات پنج نفره"

برای حل و فصل امور و در آن فضای التهابی، کار به جائی نمیبرند و فقط به تهیه گزارش از شرایط و منطقه کفایت میکند و چندی بعد "هیات هفت نفره" با دستور العمل هیات وزیران وقت، مبنی بر واگذاری "سه برابر عرف محل زمین به مالکان اصلی" و ابطال اسناد آنان و واگذاری زمین به متصرفین جدید، همراه با اسناد جدید به آنان چنانچه در روستائی عرف زمین کشاورزان ۴ هکتار باشد ۱۲ هکتار به مالک اصلی واگذار میشد که اصطلاحا سه برابر عرف محل نامیده میشد. به عبارتی حاکمیت به شرایط پیش آمده مشروعیت داد.

 

پنبه وچالشهایش

۳: پنجاه وهشت(۵۸) در صد کشورهای تولید کننده پنبه، به کشاورزان، یارانه بلاعوض پرداخت می شود. در ایران ما، فقط دوران نخست وزیری جناب موسوی یارانه های تشویقی اعمال شد. در برابر میزان تولید، به کشاورزان تولید کننده محصول زراعی: موتور سیکلت، موتور سمپاش، وانت مزدا، وانت نیسان، تراکتور، کمباین، سموم وکود و بذر و روغن خوراکی، رایگان هدیه میشد که رضایتمندی زیادی را موجب گردید. بی شک،حمایتهای تشویقی میتواند موئثر باشد.

۴:قیمت و نرخ جهانی پنبه، هر کیلو دو(۲)دُلار وده(۱۰)سنت است، به تقریب با توجه به نرخ دُلار  روز ایران می شود شصت (۶۰)هزار تومان.

به وسیله وزارت جهاد کشاورزی و سازمان مرکزی تعاون روستائی، قیمت خرید وش پنبه از کشاورزان پنبه کار به قرارکیلوئی بیست وهفت(۲۷) تا بیست ونه(۲۹) هزارتومان، با هدف حمایت از قشر تولید کننده انجام می شود، ولی کشاورزان از خرید قیمت توافقی کمتر استقبال می کنند.کشت پنبه که دراوجش، اواخر سالهای پایانی نظام قبلی، یکصدوشصت (۱۶۰)هزار هکتار کشت میشد، به حدود نُه (۹)

هزار هکتار رسیده است.(در سنوات اخیر مختصر افزایش داشته)

در سال ۱۳۹۵ از کشورهای مختلف و بیشتر ازبکستان، بیش از پنجاه و سه (۵۳) هزار تن پنبه خریداری و حدود یکصد و سه (۱۰۳) میلیون دلار ارز به واسطه آن خرید از کشور خارج شده.

پنجاه(۵۰) در صد از پارچه های مورد نیاز کشور در داخل تولید می شود و مابقی از طریق واردات تامین می شود.

ایران در تولید پارچه های رو مبلی، مانتو و پرده، خودکفا نمی باشد و از کشورهای دیگر وارد می شود. کیفیت برخی از پارچه های تولید داخل از جمله در بخش پارچه رومبلی و جین، از پارچه های تولیدی ترکیه هم بهتر است.امسال تولید زراعی پنبه مقدار سی(۳۰) هزارتن وش برداشت و تحویل کارخانه های پنبه پاک کنی شده است.

چند نفراز کارخانه داران پنبه پاک کنی، بناچار ماشین آلات کارخانه های پنبه پاک کنی خود را به کشورهای آسیای میانه اقمار شوروی فروختند و از کشور خارج شد.

۵:مرتضی منصوری یکی از دست اندر کاران صنعت نساجی معتقد است:"صنعت نساجی از اواسط دهه هفتاد، متاسفانه به علت واردات بی رویه محصولات خارجی، وضعیت بسیار بد و وخیمی پیداکرده است و تا کنون چهل(۴۰) در صد از تولیدیها تعطیل شده است و انتظار می رود تا شصت (۶۰) درصد تعطیل شود و ما هرچه تلاش کردیم که با موضوع واردات بی رویه، مبارزه کنیم و جلو این واردات بی رویه را بگیریم نتیجه ای نداشت وهر چه سعی کردیم زورمان به مافیا نمی رسید."

۶:جمعی از کارشناسان معتقدند، پنبه در استان گلستان پَرپَر شده است و عامل اصلی کاهش تولید پنبه را، خشکسالی، گرم شدن هوا، کاهش بارندگی، خشک شدن رودخانه ها و در نتیجه پائین آمدن دبی آب سدها، کاهش چشمگیر داشته است.

اینجانب قویا با این دیدگاه ها مخالفم و مشکلات توسعه و رونق نیافتن پنبه و به تبعش کارخانه های وابسته به پنبه را در جای دیگری میبینم. اولا: گرم شدن هوا در حدی نیست که مانع کشت و یا تلقیح و امر تولید پنبه شده باشد. می توانیم

از کشورهای پنبه خیز دنیا آمار ارائه دهیم که شرایط آب وهوائی اقلیمی وگرمایش و نزولات بارندگی ما خیلی بهتر از آنهاست.

 

دوما: آمارهای آب بندانهای زمان نظام سابق، (منهای صد وشمگیر) در مقایسه با آمارهای آب بندانهای چهل ساله اخیراحداث گردیده که موجب شده روان آب های رودخانه های عمده فصلی را، ذخیره کند، به مراتب بیشتر است.اگرچه هنوز هم، روان آبهای بسیاری داریم که کار بیشتری در جهت احداث آب بند می طلبد.

 

سوما: فقط با مدیریت، تشویقهای  یارانه های بلا عوض و نیز تعادل قیمت پنبه که کشاورز در محاسبه درآمد پایان برداشت پنبه، در مقایسه با کشت و در آمد برنج و مقرون به صرفه بودن، کشاورز را قانع به رویکرد  کشت پنبه همت گمارد. روی کرد کشاورزان به آبیاری مدرن بارانی و شیوه های روز دنیا می توان در بهره وری از آب را تا چندین برابر، صرفه جوئی کرد و با توجه به اینکه هر هکتار کشت برنج چندین برابر کشت پنبه نیاز آبی دارد، این رویکرد می تواند موجب خاموشی بسیاری از جاهای عمیق وغیره گردد.

 

چهارم: به علت تورم افسار گسیخته، خصوصا در سنوات اخیر، عمده کشاورزانی که دارای زمین آبی هستند، کشت برنج را از جهت در آمدزائی مناسبتر برای زندگی خود تشخیص داده و به کشت برنج روی آورده اند.ِ با توجه به اینکه فاصله نشای برنج تا برداشت حداکثر سه ماه است و حال آنکه کشت پنبه از زمان کاشت تا برداشت، از جهت مقایسه طول ماه، دو برابر هم بیشتر است. ضمن اینکه برداشت برنج در مقایسه با برداشت پنبه، مکانیزه کامل شده، کشاورز زودتر به نقدینگی می رسد.

۷: تمام بانکهای کشورهای دنیا برای تولید مانند: هند وترکیه و...از دو(۲)تا پج (۵)درصد، کارمزد دریافت میکنند و حال آنکه در کشورما، تا بیش از بیست (۲۰) درصد کارمزد میگیرند، کافی است، دوران چهل (۴۰) ساله نظام فعلی را از جهت مصادره اموال و املاک کشاورزان و دامداران و... را در یابیم."

۸: ضرورتی برایم پیش آمد و بناچار، مدت ۶ سال ۹ بار به ترکیه سفرکردم و هر سفر دو هفته بودم و به یک یا دو شهر سَفر می کردم. یکی از این شهرها کایسری (قیصریه) بود. کایسری مرکز استان هم هست. استانی کوهستانی که (چهل) روز تابستان دارد و یک بوته پنبه هم کشت و تولید ندارد. در مقایسه با استان های دیگر ترکیه، از جهت جهش توسعه و صنعت و...عقب مانده بود و بیکاری بیداد میکرد.

تا اینکه هم حکومت ترکیه و هم مردم استان کایسری عزم خود را برای جهش وتوسعه جزم کرده و در یک روز بیش از سیصد (۳۰۰) کارخانه استارت می خورد و کار خارق العاده آنها ثبت جهانی می شود. عمده مواد اولیه این کارخانه ها پنبه است و تولیدات آنها شامل سه فرآورده می باشد. تولید پارچه، تولید مبل، تولید شلوار جین که عمده پنبه مورد نیازش از کشورهای دیگر تولید کننده پنبه و نیز از استان های دیگر ترکیه خریده و وارد می شود. کارخانه های شهر کایسری عمده نیاز ملت ترکیه را که بیش از هشتاد میلیون جمعیت دارد، از جهت انواع کاربرد پارچه، شلوار جین و مبل فراهم می کند و به کشورهای بسیار دنیا صادرات دارد.

کایسری نه تنها مشکلات بیکاری مردمش را حل کرد بلکه کارگران ایرانی و افغانی بسیاری مشغول کارهستند،کارگران ایرانی و افغانی صاحب زندگی شایسته و منزل مسکونی خوب و سواری اروپائی دارند و عموما بستگانشان را هم برای کار برده اند.

حکومت ترکیه و مردم استان کایسری، برای تحول و دگرگونی وتوسعه، خواستند وعزم واراده خود را جزم کردند و خود را به تعالی رساندند و حکومت ما و مردم استان ما، نخواستیم و در فاصله این چهل و خوردی سال، هیچ تصمیم سازنده ای نگرفتیم (وبه قول گرگانیها: فرزندی که پس از مرگ پدر، چون قدر و ارزش زحمت های پدر را نمیداند" همه را اَو گَومیکند"

ارث باز مانده از نظام سابق را قدر ندانستیم وتخریب کردیم و در هزار توی بیچارگی خود فرو رفته ایم.

۹:کافی است، رشد قیمت دو محصول پنبه و برنج، در فاصله ده(۱۰) ساله گدشته را، جلورویمان بگذاریم. همه چیز دستگیرمان خواهد شد که چرا کشاورزان استان گلستان، راضی نیستند پنبه بکارند. (به عنوان یک دلیل)

۱۰: از جهت مدیران استانی و خصوصا در بخش مدیریت استانی 

جهادکشاورزی وکارشناسان و مرکز های تحقیقاتی، جهت جهش وتوسعه ملی و خصوصا تولید پنبه در سطح استان گلستان، من بسیار امیدوارهستم و کاستی نمی بینم. در مقایسه با نظام قبلی، هم درصد تحصیلات دانشگاهیان و کارشناسان  و هم حضور کارکنان تحصیل کرده روستائی مان بیشتر است و هم در بدنه تولید کنندگان کشاورزان استان مان درصد تحصیل کرده های دانشگاهی به مراتب بیشتر است که فهم دانش نوین توسعه را درک می کنند. به عبارتی، لازم وملزوم مهیاست.

و از جهت وضعیت ناوگان ماشین آلات کشاورزی، وضعیت امروز کشاورزان به مراتب نسبت به دوران نظام قبلی، بسیار توسعه یافته است. به قول باجناقم جناب حاج حسین سعادتی که عاملیت فروش تراکتور و ادوات کشاورزی استان گلستان رادارد ،سالهاست بالاترین رقم فروش ماشین آلات را در سطح استان های ایران دارد.

۱۱:گیر کار و عدم استقبال از توسعه و تولید پنبه و به تبعش عدم رشد صنایع وابسته بسیار گسترده به پنبه در استان گلستان  در کجاست؟

عمده کشورهای دنیا، برای انتخاب وگزینش مدیران بالادستی وحاکمیتی، راهکارهای خاص خودرا دارند. هرمدیر و یا کارشناسی باید سالهای سال در مسئولیتهای پائینتر و میانی کار کند صاحب تجربه شود، لیاقتها و قابلیتها وصلاحیتهای خود را فراهم کند، ده ها بار در کوره های ذوب تجربه و عمل ذوب شود ساخته و سخته و پرداخته شود تا بتواند قابلیت مدیریت کلان بودن را در خود مهیا سازد. در کشور ما، جریان فکری ای، برای چهار سال و یا هشت سال مدیریت کشور می آید و بقای خود را در ضعیف کردن جریان فکری مخالفش میبیند و تمام نیرو و انرژی اش را صرف این امر میکند. اصلا به یادش نمی آید که در استان گلستان و یا نیشکر هفت تپه و دشت مغان وخراسان چه مشکلاتی هست که برای حلش اندیشه ای بکند، گیریم که دیگران او را متوجه امرکنند، کجاست آن تجربه و مدیریت ذوب شده در سختیها و سخته شده که توان برون رفت از مشکلات را داشته باشد. آنان در امور دیگری ذوب شده اند که به کار مشکلات جامعه نمی آید. نشستن مدیران کوتوله در مصدرهای امورکلان، قفل شدن همه امور میشود. به قول معروف: از کوزه همان برون تراود که در اوست. کوزه گلاب سرازیر که شد تا هر گوشه مملکت که رود عطر گلابش را به همراه دارد و کوزه خَلاب هم همین گونه است.

 

کشاورز نمونه و دبیر بازنشسته