شیخ بهایی و روز معمار
یادداشت |
سال ۱۳۸۳ انجمن مفاخر معماری ایران مراسمی را در روز ۳ اردیبهشت مصادف با سالروز تولد شیخ بهایی برپا کرد و پیشنهاد کرد تا این روز به نام روز معماری شناختهشود. این مراسم در سال ۱۳۸۴ تکرار شد. سال ۱۳۸۵ همزمان با درگذشت سید هادی میرمیران در روز ۲۹ فروردین -که خود از پیشنهاد دهندگان تعیین روزی به نام روز معمار بود- بنا شد تا در روز ۳ اردیبهشت مراسمی برای اعطای جایزه میرمیران برگزار شود. نخستین دوره اعطای این جایزه از سال ۱۳۸۶ برگزار شد و از سال (۱۳۸۸) روز ۳ اردیبهشت بهطور رسمی به عنوان روز معماری در ایران پذیرفته شده و در تقویم رسمی ایران نیز از سوی دولت ثبت شد. هر ساله در این روز مراسم و همایشهایی در رابطه با معماری یا بزرگداشت معماران در مجامع فرهنگی و هنری و علمی ایران برگزار میشود.
معمار کیست؟
معمار کسی است که نقشه کشی، طراحی و به طور کلی معماری ساختمانها را ایفا میکند. طراح اوست و نظارت مستقیم بر فعالیت دیگر مهندسان عمران، تأسیسات الکتریکی، تأسیسات مکانیکی دارد. در واقع معمار ناظر نهایی و هماهنگ کننده کلیه نقشههای یک بنا شامل نقشههای معماری و طراحی، نقشههای محاسبات سازهای و نقشههای تاسیساتی است. در گذشته به جای کلمه معمار، از مهراز استفاده میکردند. معمار فردی است که تفکرات ناب و خلاقانه خود را بر اساس تعاریف مختلف با توجه به فرهنگ سبک معماری منطقه، اقلیم، دید و منظر مناسب، کاربری فضا و فاکتورهای مهم دیگری اتود میزند. در واقع معمار، مانند همه افراد دیگر، تخیلاتی دارد ولی با این تفاوت که میتواند این تخیلات خود را به عرصه ظهور برساند. تفاوت معماران نیز در قدرت تخیل و همچنین توانایی آنان برای تحقق بخشیدن به آن است. معماری علمی است که با تکیه بر مضامین علمی و حرکت در مسیر خلاقیت هنری سعی در بهبود شرایط زندگی برای آحاد جامعه دارد و در واقع یک معمار، باید در تمامی زمینههای علمی و هنری خبره باشد تا بتواند اثری درخور توجه از خود به جا بگذارد.
معماری چیست؟
معماری به عنوان یکی از قدیمی ترین علوم، از پیشینهای کهن برخوردار است. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد، خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پای بشر و سایر پدیدههای بشری روند تکاملی خود را طی کرده و دگرگونیهای بسیاری را به خود دیده و به واسطه همین دگرگونی ها در طی زمان تعاریف آن نیز تغییر کرده است. معماری پدیدهای است که طی هزاران سال وجود داشته است و نمونههای آن به شکل بناها و ساختمانهای متعدد در جهان پراکنده است.
واژه معماری در دو معنای وابسته به کار میرود:
معماری به عنوان فرآیند ساماندهی فضا که اسم معنا شمرده شده است و به یک فعالیت آفرینشگر و خلاقانه آدمی توجه دارد و بر پایهی علمی – تجربی، هنر و فناوری ساخت، پدید میآید. این برداشت بیشتر از سوی معماران صورت میگیرد.
معماری به عنوان دستاورد ساماندهی فضا یا اثر معماری که اسم ذات شمرده شده است و به ساختمانهایی اشاره دارد که پیش از ساخت آنها این فرایند پیموده شده است. این برداشت بیشتر از سوی باستان شناسان و مورخین معماری به کار میرود. اولین تعریف معماری که در دایرهالمعارف معماری به آن استناد میشود و تعریف دانشگاهی محسوب میشود، متعلق به جان راسکین است که در کتاب خود معماری را چنین تعریف کرده است: معماری هنر افراشتن و آراستن بنا توسط انسان است. تعریف دیگری که در فرهنگ معماری آمده است مربوط به ویترو یوس معمار معروف رومی است که معماری را چنین تعریف کرده است: معماری از نظم، سازواره، آرایش، تناسبات، هماهنگی، قرینگی، پسندیدگی، وایستگی و اقتصاد ناشی و نتیجه میشود.بهاءالدین محمد بن حسین عاملی، معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک - ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، اصفهان) دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت و سرآمد دوران خود بود. شيخ بهايی، در بعلبک متولد شد و دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بودهاست (از شخصیتهای برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان شيخ بهايی از خانوادههای معروف جبلعامل در قرن دهم و یازدهم خورشیدی بودهاند. پدر شيخ بهايی از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است. از شيخ بهايی در حدود ۹۵ کتاب و رساله در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات شيخ بهايی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.
شیخ بهایی و سازههای معماری
طراحی یگانه مسجد امام: این مسجد که در گذشته به نامهای مسجد شاه و مسجد سلطانی نیز نامیده میشد، یکی از مهمترین و معروفترین بناهای معماری اسلامی است.
حمام شیخ بهایی: گلخن گرمابه ای است که هنوز در اصفهان بر جای مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است. این بنا در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و گلخن گرمابه را چنان ساخته بود که با شمعی گرم می شده و در زیر پاتیل گلخن فضایی تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود که شمع تا مدتهای مدید همچنان می سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می شد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار می افتد. فاضلاب مسجد جامع اصفهان توسط لوله های جمع آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می شده است و طبق محاسبات دقیقی که شیخ بهایی انجام داده بود و با طراحی خاص خزینه، این فاضلاب تبدیل به گاز متان می شد که قابل سوختن است. شیخ بهایی با محاسباتی که انجام داده بود، حجم لجن را برای تولید بیوگاز مشخص کرده بود.مهندسان غربی آن محوطه را شکافتند، شمع فوراً خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند آن را مجدداً بسازند.
کاریز بزرگ نجفآباد: از دیگر اقدامات مهمی که به شیخ بهایی نسبت داده شده، مهندسی و ساخت کاریز بزرگ نجفآباد است. این کاریز یکی از بزرگترین قناتهای ایران بوده که به نام کاریز یا قنات زرین کمر نیز معروف است. طول این قنات از ابتدا یا مظهر آن تا انتها یا آبخور ۹ فرسنگ یا ۵۴ کیلومتر است که به ۱۱ جوی بزرگ تقسیم میشود.
ساعت آفتابی نجف: گفته میشود هنگام تعمیر دیوار صحن حضرت علی (ع) در نجف نیز ساعت آفتابی دیگری ساخته شده بود که در هر فصلی از سال، رسیدن آفتاب به زیر دیوار، نشان دهنده ظهر شرعی بوده است. ساخت این شاخص و همچنین ساخت کفشداری و تعمیر دیوار صحن حضرت علی (ع) نیز از جمله کارهایی است که به شیخ بهایی نسبت داده شده است.
مسجد چهارباغ: طراحی مسجد چهارباغ از دیگر اقداماتی است که به شیخ بهایی نسبت میدهند. از آنجا که محل ساخت بنا در مسیر آبرویی بود که از زایندهرود وارد چهارباغ میشد، امکان نشست ساختمان به دلیل لجنزار زیرزمین وجود داشت. شیخ بهایی برای حل این مشکل دستور داد تا مقادیر زیادی زغال چوب در زیر پی ساختمان ریخته و آنها را به سختی بکوبند. سپس روی آن را با ساروج و شفته پر کرد و پس از آن پی اصلی ساختمان را بنا نهاد. به این ترتیب خطر نشست ساختمان از میان رفت و این بنا برای قرنها پا برجا ماند.
شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی و میرمحمدباقر طالبان استرآبادی، که پس از تکمیل علوم در اصفهان به استرآباد بازگشت و عده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران، بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند. وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.
■ دانشجوی رشته معماری
دانشگاه آزاد اسلامی گرگان