اسپانسرهای سیاسی


یادداشت |

عباس فرهادی _آنچه تا قبل از پایانِ قدرتِ دولتیِ اصلاحطلب‌ها تصوّر می‌شد این بود که به دلایلی جناح اصولگراها بسیار منسجم و همصدا هستند؛بخصوص که در انتخابات مجلس گرگان با حرف‌شنوی از هسته‌ی تصمیم‌گیریِ‌شان در ائتلافِ تک‌کاندیدایی و چه‌بسا تک‌رایی موفق به فرستادنِ نماینده‌ای به مجلس و نیز با روشِ کم‌کاندیدایی در انتخابات شوراها هم کرسی‌هایی داشته‌اند.البته شک نیست که جناح اصولگرا نسبت به اصلاحطلبان در اقلیت بوده‌اند و بیشتر مواقع گروه حدّاقلی با سیستم تکصدایی انسجام بیشتری داشته‌اند.

اما آنچه دستِ کم در استان گلستان بخصوص در شهر تکثّرگرای گرگان بعد از دولت آقای رئیسی تا این لحظه (اردیبهشتِ ۱۴۰۱) دیده شده،کشمکش و اختلافات زیاد بر سر تقسیم قدرت بوده‌است،که سه مرزبندی مهم در تشکیل گروه‌های فعال اجتماعی_سیاسیِ اصولگراهای استان بسیار محسوس است.شاید یک جناح یا هر مجموعه‌ای وقتی در قدرت نیست با هدف مشترک رسیدن به قدرت منسجم و متحد می‌مانند ولی پس از رسیدن به قدرت دیگر انگیزه‌ی همدلی ندارند و برای کسب امتیاز بیشتر اختلافاتِ درونیِ‌شان علنی می‌شود و مثلاً در گلستان به این گروه‌ها تقسیمِ محسوس می‌شوند.

اول گروه‌های پایبند به جناح و متعهد به حزب که بعداز سال‌ها اگرچه با رای کم ولی به قدرت رسیده‌اند.بعد از دولت آقای هاشمی دولت‌ها یا اصلاح‌طلب بودند یا اگر اصلاح‌طلب هم نبودند مثل آقای احمدی‌نژاد بخاطر نوعی سرکشی‌های هنجارشکنانه‌ی خام و عوام‌پسندانه خیلی مورد میلِ نیروهای اخلاقگرای سیاسی نبودند.اگرچه هسته‌های اصلی این گروه را افراد بانفوذ و قدرتمندی تشکیل می‌دهند ولی به دلایلی مثل مخالفت رجال سیاسی مستقل بخصوص بعضی نمایندگانِ اصلاح‌طلب و مستقل مجلس استان دچار چالش می‌شوند که برای نمونه نطق‌های تند و بی‌پروای آقایان شادمهر(نماینده‌ی گنبد) و نوروزی(نماینده‌ی علی‌آبادکتول) در اعتراض به ناتوانی دولتِ فعلی در حل مشکلات اقتصادی و معیشت و ... خود سرعت‌گیرهایی مهم در روندِ تقسیم قدرت در استان از سوی اصولگراها هم هست.درعوض پیشکسوت‌های سیاسی و اجتماعی در جمع‌هایی مثل هیات‌های موتلفه‌ی اسلامی نیز چنان جایگاه سنتی داشته‌اند که مثلاً نمایندگانی که گرایش فکری به آنها داشته‌اند به رغم مخالفت مردم مثل دکتر منتظری به پیگیری و حمایت از طرح موسوم به صیانت از فضای مجازی تاکید دارند و یا در انتخاب مدیران وابسته به این هیات تمکین می‌کنند.

گروه دوم که همواره کم و زیاد در استان گلستان بوده،گروه‌های هردو جناح با گرایش قومیتی است،این موضوع چنان در استان مشهود بوده که حتی در دوران قدرت اصلاح طلبانِ مشارکتی سبب انتقادِ هواداران بود و البته هنوز هم شدت دارد که هسته‌های این گروه‌ها ضمن معیارهای جناحی بجای حتی گرایش حزبیِ‌شان عامل قومیتی و نسبت خویشاوندی را درنظر می‌گیرند و این خیلی عجیب است که رجال سیاسی با شعار اصولگرایی که منطقاً باید به اصول فکری پایبند باشند در انتخاب مثلاً مدیران به معیارهای نخ‌نمای قومیت و حتی طایفه گرایش داشته‌باشند.همین موضوع باعث شده بود افرادی با شعارهای قومیتی مستقیم یا غیر مستقیم یا قول‌هایی برای انتصابات با روش دماگوژی در انتخاباتی مثل مجلس و شوراها به قدرت برسند که شاید خیلی شایسته‌ی آن کرسی هم نبودند و مدیران و کادر ضعیفی را هم گاهی به خدمت می‌گرفتند.

گروه سومی که با کمرنگ شدن دو گروه قبلی جدیداً خیلی پا گرفته‌است، گروهک‌های رفاقتی است که براساس منافع شخصی یا جمع چند نفره بخصوص از سوی کارکنان یک مجموعه‌ی اداری به شکل حتی ناخواسته تشکیل می‌شوند و اصولاً محور دفاع و لابیگری‌شان از انتخاب‌ها و انتصاب‌ها منفعت و یا حفظ قدرت خودشان است. این معیار که "رایِ من با فلانی چون به نفعِ من است." نتیجه‌ای جز عقب‌ماندگی منطقه و کشور و از بین رفتنِ اعتبارِ مردمیِ این جمع‌ها را درپی نخواهد داشت و البته چه‌بسا که خیلی از دوستانِ انتخابی این گروه‌های خام بعداز به قدرت رسیدن یا فاصله می‌گیرند از این جمع‌های مذکر و یا حتی به تضعیف و حذف آنها می‌پردازند و کلّه‌ی این لابی‌های رفاقتی بی‌کلاه می‌ماند.شما وقتی شایعاتی مبنی بر گزینه‌های فلان میزهای مهم را می‌شنوید به نام‌هایی برمی‌خورید که تجربه و تخصصی در آن کار که ندارند حتی در پست‌های کوچک قبلی‌شان هم دچار ناتوانی بوده‌اند و اغلب این گزینه‌ها از جانبِ همین گروه‌ها سر زبان‌ها افتاده‌ می‌شوند تا تکرار اسمشان باعث پررنگی و جدی‌گرفتنشان شود.شما نگاهی به شایعاتِ انتخابِ مثلاً گزینه‌های اداره‌ی آموزش و پرورش و فرمانداری‌های استان (که این دو اداره به دلایلی اهمیت بیشتری هم دارند.) بیندازید،رقابتِ این گروه‌های سه‌گانه را بیشتر مصداق می یابید.

این چالش‌ها و نیز عوامل مهم دیگری مثل گرایش اصلاح‌طلبی و حتی مستقل خیلی از رجال و فعالان سیاسی که از گذشته در اتحادیه انجمن‌های اسلامی نفوذ خیلی زیادی بخصوص در روستاها دارند و نیز تاکید و فعالیتِ گروه‌های زیرمجموعه و نخبه‌ی فرهنگی،هنری و اجتماعی کار را در روندِ هواداران دولت فعلی چنان پیچیده کرده که بعد از اینهمه مدت هنوز پست‌های مهمی در استان و بخصوص گرگان خالی مانده و یا حتی بعضی اصولگراها و مردم در کارآییِ بعضی مدیرانی که دراین مدت انتخاب شده‌اند،شک دارند.