نهادینه نخبگان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور




 

یادداشت  دکتر سّیدرضا هاشمی عضو هیات علمی دانشگاه  در پاسخ به پرسش  گلشن مهر مبنی بر اینکه :

نخبگان بخش برگزیده و شاخص از یک جامعه هستند که از نظر قابلیتها و توانمندی ها برتر از دیگران به شمار می روند. در واقع نخبگان  گروهی از مردم جامعه اند  که منزلت اجتماعی و امتیازات و ویژگی های خاص دارند. آنان  متخصصانی  اند که قدرت تشخیص و صلاحیت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارند. جامعه ای که نخبگان متخصص را در راس امور قرار دهد، شرایطی به سامان و مساعد در اداره ی وضعیت عمومی دارد.

اگر نقش نخبگان در اداره امور جامعه  کمرنگ شود ممکن است افرادی سربرآورند که لزوما تخصصی در امور نداشته اما به واسطه این خلا، امکان بروز و ظهور یافته اند.

سوال این است برای حضور نهادینه نخبگان در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری در اداره امور چه باید کرد؟

 

 و اما پاسخ دکتر سّیدرضا هاشمی عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر مرکز رشد واحد های فنآور دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان " به سوال گلشن مهر .

  تحقق اهداف مورد نظر در سند چشم انداز 20 ساله كشور و نيز ارتقاء جايگاه علمي ايران به ده كشور اول توليدكننده علم در جهان، ضرورت وجود و حضور نخبگان علمي، اجتماعي و سياسي را به صورت واقعيت غيرقابل انكاري در مي آورد، چرا كه كليد دستيابي به توسعه اقتصادي مبتني بر دانايي، استفاده از نبوغ و استعداد نخبگان كشور مي  باشد.از آنجایی که جوامع در حال توسعه بیش از پیش نیازمند شناخت و اخذ تصمیمات صحیح هستند، چراکه در این جوامع دگرگونی، از حالت سنتی به مدرنیته همیشگی و فراگیر است و سرنوشت آینده آنها را بر اساس ویژگی ها، تصمیمات و وضعیت موجودشان رقم زده می شود و این سوال مطرح است که برای حضور نهادینه نخبگان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری در اداره امور چه باید کرد؟ و چنانچه حضور نخبگان در اداره امور جامعه و فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری کمرنگ شود، آیا این امکان وجود دارد، افرادی رشد پیدا کنند که لزوما تخصصی در اداره امور نداشته باشند و باعث بروز مشکل در سطح کلان مملکت شوند؟

نخبگان، طبقه ای از اندیشمندان فكری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع می باشند که در نتیجه قدرت و توانایی تأثیرگذاریشان و یا با عملی ساختن ایده ها و تصمیم های خود، می توانند با ایجاد تحول اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، اخلاقی، دینی، نقشی مؤثر را بر عهده گیرند. این طبقه یا افراد در متون کهن و نوشته های اندیشمندان، از یونان باستان تا دوران معاصر، با اصطلاحات و کلمات گوناگونی مانند گروه برتر اجتماعی، حكومت فضلا ، نمایندگان خالق بر روی زمین، دانایان و شایستگان، حكومت اشراف و آریستوکراسی شناخته شده اند اما از این اصطلاح در مفهوم امروزیِ علم جامعه شناسی و سیاست، به نام نخبگان یاد می شود. بسیاری از افراد معتقدند که شكل گیری و شكوفایی فرهنگ  ها و تمدن ها، مدیون شخصیت افرادی است که تاریخ سازان جوامع به شمار می روند و این افراد توانایی ایجاد تحول در اجتماع را دارند. خواه این تحولات در زمینه مسائل سیاسی و چهارچوب مبانی حكومتی باشد و خواه در عرصه اندیشه، علم، تكنولوژی، فرهنگ، هنر و... باشد. لذا نقش این نقش آفرینان که به نخبگان معروف هستند حال چه در جهت مثبت و یا منفی آن انكارناپذیر است، لذا ضرورت بررسی چگونگی شكل گیری شخصیت فكری آنها و چگونگی رشد و نمو آنان در صحنه اجتماع و سرانجام بررسی مسیر کارکرد آنها در تولید اندیشه، ایجاد تحول در جامعه و سازمان دهی عملی رویدادها، به فهم یك حادثه و تحول بزرگ کمك می کند و نیز زمینه های بهره گیری و عبرت پذیری آیندگان را که چندان دور نیست فراهم می آورد.

اگرچه دانشگاه های کشور همواره با سرزنش های فراوانی در جهت عدم تربیت نیروهای ناکارآمد روبه رو بوده اند، اما همین دانشگاه های ایران در سراسر کشور، نخبگان، فرهیختگان و دانشمندانی را تربیت نموده اند که کشورهای بزرگ صنعتی آنها را قبول دارند و از دانش آنها استفاده می کنند و در این خصوص وضعیت ما به لحاظ نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی، بهتر از بسیاری از کشورهای درحال توسعه و حتی برخی کشورهای توسعه یافته است، گرچه ابزار و امكانات ما نقص چندانی ندارد و ما تكنولوژی و نیروی تحصیل کرده داریم، اما مشكل این است ساختار، روابط، و حاشیه جغرافیایی مشخصی را به درستی تعریف ننموده ایم و نخبگان در مناطق جغرافیایی کشور به حال خود رها شد ه اند که این موضوع سبب شده که در اغلب مناطق کشور تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های کلیدی توسط نخبگان دانشگاهی و مدیریتی انجام نگیرد و توسط اشخاصی اتخاذ شود که هیچ شناختی از معضلات کشور نداشته و نتیجه آنكه ساختار تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور در مناطق جغرافیایی کشور خصوصاً در نواحی که مشكلات قومی دارند سیاسی شده و نوعی سرخوردگی و بی انگیزگی و نارضایتی را در میان نخبگان و فرهیختگان ایجاد نموده است، لیكن در چنین ساختاری با شكل گیری احساس ناامنی فساد اجتناب ناپذیر شده و چرخه تصمیم سازی را با نقص روبرو می نماید.

اغلب نظریه پردازان بر این عقیده هستند که مراحلی که جوامع بشری گام به گام پشت سرگذارده روندی تكاملی دارند و در این میان، نقشی که عناصر و اجزای مختلف جامعه بویژه نخبگان ایفا می کنند دارای اهمیت بیشتری است؛ در واقع دستیابی به این معنا که اجزا چگونه و تا چه حد در کل مؤثرند، نظریه پردازان عرصه تاریخ و اجتماع را به سمت نظریه نخبه گرایی رهنمون ساخت.

 درباره نقش نخبگان در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم  سازی، دیدگاه های زیادی وجود دارد برخی نخبگان را عامل اصلی و شاید تنها عامل در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی و برخی دیگر نقش نخبگان را در این فرآیند بسیار ناچیز و تحت تاثیر عوامل و شرایط محیطی دانسته اند.  در کنار این دو دیدگاه، نگرش سومی وجود دارد که،  نخبگان را نه صاحب نقش انحصاری و دارای اراده مطلق در تصمیم گیری و نه آنكه بی اختیار و تابع شرایط محیطی دانسته، بلكه آنان را به عنوان عاملی در کنار دیگر عوامل تأثیرگذار بر فرآیند تصمیم سازی، تصمیم گیری، سیاست گذاری و بیان مینمایند که نخبگان به دو طریق مستقیم و غیر مستقیم در فرآیند تصمیم سازی موثر می باشند.

در سند راهبردی کشور در امور نخبگان  نمونه ای از تصمیمات زیر را جهت حمایت مشارکت نخبگان موثر و لازم دانسته است:

 

استقرار نظام شناسايي و هدايت استعدادهای برتر

■ ارائه تسهيلات براي شكل گيري نهادهاي مشاوره به افراد و گرو ه هاي نخبه و صاحبان استعدادهاي برتر

■ ايجاد فرصت فعالیت برای نخبگان در مناطق مختلف با ایجاد سازوكارهاي حمايتی

■ حمايت از دانشگاهها، براي افزايش پذيرش استعدادهاي برتر

■ تلاش براي رفع خلأهای قانونی و اجرايی نظام مالکيت فکری

■برنامه ریزی کوتاه و بلندمدت برای توانمندسازی افراد و گروه هاي نخبه

■ ایجاد و توسعه فن بازارهای تخصصی براي ارائه محصولات گروه هاي نخبه

■ ایجاد سازوکارهای حمایتی برای تسهیل فرآیندهای تجاری و غیرتجاری شرکت های دانش بنیان

■ حمايت از توسعه صندوق هاي خطرپذير براي تجاري سازي ايده هاي افراد و گروه هاي نخبه

■ شبکه سازي افراد و گروه هاي نخبه در حوزه هاي تخصصي

■ تأسيس صندوق تضمين براي جبران ديرکرد پرداخت هاي دستگاه هاي دولتي در پروژه هاي مربوط به فعاليت هاي نخبگان

■ گسترش تعامل سطوح مختلف حاکميتي با کانونهاي تفکر نخبگاني

■ ارزيابي و گسترش فعاليتهاي كرسيهاي نظريه پردازي و نقد و مناظره ن خبگاني

 با توجه به تصمیمات ذکر شده در سند چشم انداز، از آنجاییکه سیاستهای اقتصادی و کلان در کشورهای توسعه نیافته، به دلیل آنکه بر پایه دانش عمیق نیستند، منجر میشود که سیاستهای اقتصادی و کلان به صورت دوره ای تغییر پیدا کند. در چنین شرایطی و در دوران شتاب تصمیم گیری و در تصمیم گیری های شتابزده به علت عدم تصمیم گیری بر پایه دانش، عدم تشکیل اجتماعات علمی و اندیشه ورزی،  عدم شکل گیری تفکر انتقادی و عدم رجوع به مراکز علمی باعث ایجاد اتمسفر عدم استفاده از نخبگان و دچار روزمرگی شدن آنان خواهد شد.  رئيس اسبق دانشگاه صنعتي شريف رضا روستا آزاد به اين امر تصريح دارد که در کشور نظام مديريتي و سياسي نسبت به ظرفيت اجتماعي ضعيف تر است. در واقع نظام سياسي و اداري از ظرفيت اجتماعي که در قالب نخبگان و افراد تحصيل کرده و ماهر تبلور پيدا مي کند، عقب تر است و نمي تواند از اين ظرفيت استفاده کند.  در تحلیل چرایی عدم رغبت نخبگان در فرآیند تصمیم گیری، عوامل رانشی مانند عدم احساس امنیت شغلی، نبود فرصت های شغلی مناسب، درآمد کم یا ناکافی مشاغل تخصصی، هزینه و تورم زیاد، عدم نظم و ثبات اقتصادی، فقدان آزادی های مدنی، فقدان تسهیلات پژوهشی، وجود تبعیض های موجود در جامعه، فقدان یا کمبود امکانات رفاهی از مهمترین عوامل مهاجرت و همچنین عدم رغبت نخبگان در فرآیند تصمیم گیری بیان شده است. رفع اساسی این موانع می تواند به حضور نهادینه نخبگان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور کمک نمایند.  در پایان، حل مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیازمند مطالعه علمی و شناخت زیرساخت‌ها، زمینه‌ها و راهکارها است و اقدامات سطحی و صوری و مقطعی نمی تواند مشکلی را حل ‌کند.  توسعه و پیشرفت در گرو به كارگيري عقل انساني در جهت ايجاد دنيايي بهتر كه متناسب با نيازهاي انساني باشد شکل می گیرد. پيدايش انبوهي از مشكلات و نيز معضلات موجود در کشور ناشي از مديريت ضعيف كانون هاي تفكر علمی می باشد. در حال حاضر، بسیاری از دانشگاه‌های کشور، باید ماموریت و چشم انداز خود را تغییر داده و نخبگان خود را جهت ورود به عصر سیاست گذاری و فرآیند تصمیم گیری در سطح کلان کشور آماده نمایند در غیر این صورت، شتاب تصمیم گیری و تصمیم گیری های شتابزده به علت عدم استفاده از نخبگان و ورود افراد ناکارآمد و غیرمتخصص به حوزه تصمیم گیری می تواند زمینه مشکلات فراوان اقتصادی، اجتماعی را برای آحاد ملت و نظام حاکمیت بوجود آورد.