اهدای عضو نیازمند منش ایثارگرایانه است


گفت وگو |

مریم جعفری- معمولاً یک درصد مرگ ها را مرگ مغزی  شامل می شود که این نوع مرگ یک فرصتی برای خانواده ها است تا تصمیمی صحیح، بتواند از مرگ عزیزانشان برایشان جاودانگی، ثواب و نامی نیکو بیافریند. هر شخصی که دچار مرگ مغزی شده، میتواند ۸ عضو حیاتی و ۵۳ عضو تحت عنوان نسج را برای درمان معلولیت ها و پیشگیری و ادامه حیات به هموطنان اهدا کند. مرگ مغزی فرصتی دوباره است که خداوند به فرد می دهد تا با اهدای اعضای خود قبل از خاکسپاری، نجات بخش زندگی انسان ها شود و با این ایثار بزرگترین عمل نیک را انجام داده و با کوله باری پر از رحمت خداوند به دیار باقی سفر کند. اما با همه این تفاسیر تصمیم گیری برای این اهدا توسط خانواده های این عزیزان سخت بوده و سال هاست که سازمانی برای همراهی و یاری رساندن به آن ها در اتخاذ تصمیم درست ایجاد شده است. انجمن اهدا عضو ایرانیان بیش از 10 سال است که فعالیت خود را در کشور آغاز کرده و اکنون شعب زیادی در سایر استان ها دارد. استان گلستان نیز میزبان یکی از شعبه های این انجمن است که اربعین ولیخانی مدیریت آن را برعهده دارد. خبرنگار گلشن مهر در راستای فرهنگ سازی و آگاهی بخشی به جامعه گفتگویی با مدیر این انجمن انجام داده که خواندنش خالی از لطف نیست.

 

ابتدا در خصوص انجمن اهدا عضو گلستان توضیحاتی بدهید. از چه زمانی آغاز به کار کرد و فعالیت اصلی آن چیست؟

انجمن اهدای عضو ایرانیان که به صورت مرکزی مدیریت می‌شود، از سالها پیش فعالیت خود را آغاز کرده و پس از فراگیر شدن فعالیت های آن، وزرات بهداشت تصمیم به گسترش آن ها در سطح کشور گرفت. در سال 1398 ما در استان گلستان تصمیم به ایجاد این انجمن گرفتیم که فعالیت هایی به موازات دانشگاه علوم پزشکی گلستان و وزارت بهداشت انجام دهد تا شاخص های حوزه اهدا را بالا ببرد. این انجمن صرفاً یک تشکل مردم نهاد بوده که با همراهی مردم سعی در جانمایی فرهنگ اهدای عضو در جامعه دارد. به عبارتی، عمده فعالیت های انجمن اهدا عضو ایرانیان که شعبه ای در استان گلستان دارد، فرهنگ سازی اهدای عضو در جامعه است.

 

چرا وجود چنین انجمنی در جامعه لازم است؟

در هرم سلامت ما با سه راس مواجه می شویم. راس اول بیمارستان و تجهیزات بالینی است. راس دوم پزشک متخصص و کسی است که علم این موضوع را دارد. راس نهایی هرم سلامت، فردی است که به خدمات درمانی احتیاج دارد. اما در بحث اهدا ما با شکلی با چهار راس روبرو هستیم که وجود این انجمن کمک رسانی برای یافتن راس چهارم است. راس چهارم در این شکل کسی است که توانایی اهدای عضو را دارد. دانشگاه علوم پزشکی وظایف مختص خود را در حوزه درمان دارد و مسائل مربوط به فرهنگ سازی از عهده این سازمان خارج است. به این منظور وجود یک تشکل مردم نهاد برای ایجاد فرهنگ اهدا در جامعه جزو ملزومات بود که ما در گلستان و دیگر همکارانمان در سایر نقاط کشور این وظیفه را بر عهده داریم.

 

فعالیت های شما در این انجمن به چه صورت است؟

در ابتدای کار، ما وظیفه آموزش در حوزه اهدای عضو را بر عهده داریم. با آموزش در این حوزه می توان آگاهی مردم را بالا برد و بالا بردن آگاهی و دانش در این خصوص می توان شاخص اهدای عضو را در استان گلستان ارتقا دهد. اگر مردم  نسبت به این موضوع آگاهی و دانش بیشتری داشته باشند، اهدای عضو کم کم به یک فرهنگ عمومی در جامعه تبدیل شده و این فرهنگ در جامعه نهادینه می شود. به طور مثال وقتی در یک روستا یک فردی به آگاهی رسیده و اعضای بدن عزیزی که دچار مرگ مغزی شده را اهدا می کند، اهالی آن روستا خود به خود درگیر آن فرهنگ شده و اگر موردی مشابه رخ دهد نیازی به تلاش انجمن برای آموزش نیست چرا که خود افراد با مشاهده اثرات مثبت این اتفاق در  زندگی  فرد قبلی، سعی در اهدای اعضای بدن متوفی دارند. گفتنی است که در بعضی از روستاهای استان ما شاهد چند نمونه مشابه بودیم.

 

 اقدامات شاخص انجمن اهدای عضو گلستان برای این فرهنگ سازی چیست؟

در سال 1398 یکی از خاص ترین و بهترین اتفاقاتی که در این حوزه و تنها در استان ما انجام شده، رخ داد. به لطف و همراهی دفتر آیت الله نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و راهنمایی های دانشگاه علوم پزشکی این استان، در شورای فرهنگ عمومی گلستان که بالاترین نهاد تصمیم گیرنده در مسائل فرهنگی است، ایجاد کارگروه تخصصی فرهنگ سازی اهدای عضو تصویب و پس از آن تشکیل شد. در این کارگروه اعضای تمام دستگاه های اجرایی که توانایی کمک رسانی در این حوزه را داشته، گردهم می آیند و برای رفع معضلات، کارآیی هرچه بهتر و اقدامات ساختاری به گفتگو و نظرخواهی می نشینند. این کارگروه تاثیر مثبتی در روند کاری ما گذاشته که البته پس از شیوع کرونا برگزاری جلسات دچار اختلالاتی شد و تعداد جلسات به حداقل رسید که امیدواریم به زودی به حالت سابق باز گردد.

 

در حال حاضر کشور ایران و استان گلستان چه جایگاهی در جهان و کشور در حوزه اهدای عضو دارد؟

این مقوله در سطح دنیا بسیار فراگیرتر از  کشور ما است. کشور اسپانیا یکی از بهترین عملکردها را در این حوزه دارد و ایران نیز با اختلاف در آسیا جزو اولین کشورها است. در گلستان نیز اگر شاخصه این حوزه را جمعیت در نظر گرفته، با توجه به اینکه ما در کشور 60 دانشگاه علوم پزشکی داریم، دانشگاه علوم پزشکی گلستان در بین  20 دانشگاه آخر قرار دارد. البته پایین بودن این شاخص بیانگر عملکرد ضعیف ما نیست و تنها به دلیل تعداد جمعیت، میزان مرگ مغزی و امکان پیوند ما در این رتبه قرار داریم.

 

تفاوت بین مرگ مغزی و کما چیست؟ آیا در مرگ مغزی امکان بازگشت بیمار وجود دارد؟

 خیر به هیچ عنوان این امکان وجود ندارد. در مرگ مغزی، سلول های مغز بیمار، کاملاً از بین رفته و امکان بازگشت  غیرممکن است. اما در کما، اگرچه عملکرد مغز مختل شده، مغز بیمار همچنان سالم است. اصلی ترین وظیفه ما هم در این حوزه بیان تفاوت بین این دو موضوع بوده که به همکاری کادر درمان نیز نیاز داریم. هنگامی که خانواده ای، بیماری در بخش مراقبت های ویژه دارد، یک پاسخ شفاف از سوی پزشک معالج می تواند آن ها را توجیه کرده و روند اهدا را سرعت بخشد.

 

در چه شرایط دیگری به جز مرگ مغزی، امکان اهدا عضو وجود دارد؟

تنها در صورتی که شخص با میل و رضایت خودش قصد اهدا عضوی مانند کلیه را داشته باشد.

 

آیا پیوند قلب از فرد زنده وجود دارد؟

خیر. هیچ پزشکی اجازه چنین کاری نمی دهد که یک فرد زنده اعضای بدن خود را به کسی اهدا کرده و این اهدا منجر به مرگ وی شود. تنها در صورتی اهدا از فرد زنده قابل قبول است که تمام مراحل ارزیابی را گذرانده و هیچ بیماری خاصی نداشته و در آینده در اثر اهدا درگیر بیماری نشود. در غیر اینصورت اهدا از سوی افراد دارای مرگ مغزی انجام می شود که یکی از بهترین و بدون چالش ترین مسیرها برای پیوند است.

 

چقدر زمان برای پیوند پس از تشخیص مرگ مغزی لازم است؟

هنگامی که پزشک معتمد مرگ مغزی بیمار را تایید کند، این موضوع به هماهنگ کننده ها اعلام شده و آن ها این مسئله را با خانواده شخص مطرح می کنند که آن ها می توانند بدون هیچ اصراری، اعضای بدن آن شخص را اهدا کنند. هرچه سریع تر مراحل رضایت، ارزیابی و آزمایشات انجام شود، شانس بیشتری برای پیوند وجود دارد. چرا که بعضی از اعضای بدن انسان همانند قلب و کبد، در مدت زمان کوتاهی پس از مرگ مغزی فعالیت خود را متوقف کرده و در صورت گذشت زمان طولانی امکان پیوند این عضوها وجود نخواهد داشت.

 

 آیا امکان از بین رفتن عضو بخاطر طی شدن زمان زیاد وجود دارد؟

 بله. تمام تلاش ما بر این است که در یک زمان مشخص و سریعتر رضایت گرفته شود تا شانس بیشتری برای پیوند اعضا وجود داشته باشد. گاهی رضایت آنقدر دیر انجام می شود که شخص فرصتی برای جابجایی نداشته و حیات خود را از دست میدهد که ما بارها شاهد این اتفاق بودیم.

 

عموماً چه کسانی در اولویت پیوند هستند؟

 هیچوقت مشخص نیست که چه کسی در اولویت قرار دارد. معمولاً شخص بیمار نزد پزشک معالج خود رفته و پزشک بنا بر تشخیص خود، مدارک و مستندات مبنی بر ضرورت پیوند را در سامانه مربوطه وارد می کند. سپس آن اطلاعات توسط یک ستاد مرکزی در وزارت بهداشت بررسی شده و هر زمان که عضوی مطابق با مشخصات بیمار موجود شد، بنابر اطلاعاتی که از وی در سامانه وجود دارد، برای پیوند عضو جابجایی صورت گرفته و به بیمارستان منتقل می شود. این اطلاعات هرگز در اختیار عموم قرار نمی گیرد.

 

 آیا خانوادههای اهدا کننده و دریافت کننده با یکدیگر آشنا می شوند؟

 اخیراً در موارد خیلی خاص مطرح شده که برخی از این خانواده ها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. هرچند این موضوع آسیب های خاص خودش را دارد و ایجاد یک وابستگی عاطفی ممکن است، امکان سوء استفاده را به وجود آورد.  فعلاً نظر ما این است که این اتفاق انجام نشود اما اخیراً در یکی دو مورد این اتفاق افتاده که امیدواریم تاثیرات مثبت این اتفاق را در زندگی دو طرف نشان دهند.

 

 از دیگر چالش های موجود در این حوزه به جز موافقت خانوادهها چیست؟

مهم‌ترین مانعی که در مسیر ما وجود دارد در ارتباط با خانواده ها است. به عقیده من باید فرهنگ سازی را در این حوزه به حدی رساند که جامعه آن را به عنوان یک اتفاق خوب باور کند. باور عمومی می تواند بزرگترین مانع را در این مسیر رفع کند. مسئله اولی که موجب می شود خانواده ها عموماً با پیوند موافقت نکنند، باور به معجزه است. آن ها این موضوع را قبول ندارند که پس از مرگ مغزی بازگشت حیات ممکن نیست و باور به معجزه درصد رضایت را به طرز محسوسی کاهش می دهد. اگرچه ما مردمان معتقدی هستیم و همه مان به معجزه های الهی ایمان داریم اما در این موضوع باید منطقی بود و معجزه را در نجات دادن جان افراد دیگری دید. موضوع دیگر، بحث اطلاعات و آگاهی است که باید فرق بین کما و مرگ مغزی را به صورت کامل به مردم آموزش داد که در صورت مشاهده، برای پیوند مشکلی نداشته باشند. دلیل دیگر ترس از نابودی جسم شخص متوفی است؛ در صورتی که هر قطعه ای از بدن وی برداشته میشود جای آن با یک پروتز جراحی پر شده و بدون هیچ تغییر ظاهری ناهنجاری جسم به خاک تحویل داده می شود. از دیگر مسائلی که خانواده ها نسبت به پیوند تردید دارند، ترس از قضاوت مردم است که مبادا این تصور را داشته باشند که خانواده  اعضای بدن عزیزشان را فروخته باشد و یا ترس از اینکه آن عضو بدن عزیزشان در بدن یک آدم ناجور باشد. این مواردی است که درصد احتمال پیوند را پایین آورده که دستگاه های مختلف و سفیران این انجمن می‌توانند با فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی در این موضوعات ما را همراهی کنند.

 

 بزرگترین مانع  این حوزه در استان گلستان چیست؟

عدم همکاری هم استانی های اهل تسنن در این حوزه موجب پایین بودن شاخص ما شده است. با توجه به اینکه شرق استان و شهرها و روستاهای ترکمن نشین بیشترین آمار درخصوص مرگ مغزی را دارند، اما عدم اهدا از سوی آن ها به دلیل مباحث اعتقادی موجب شده تا آمار پیوند در استان ما پایین باشد. با توجه به فتوای حضرت امام خمینی در 30 اردیبهشت 1368 و رضایت ایشان به این موضوع انتظار همراهی از سوی این عزیزان را داریم تا بتوانیم شاخص پیوند را در استان بالاتر ببریم.

 

معمولاً سازمان ها و نهادها با شما چه همکاری هایی انجام می دهند؟

شهرداری ها، علی الخصوص شهرداری و شورای اسلامی شهر گرگان اقدامات ارزنده ای در این حوزه انجام داده اند. در اکثر مواقع همراه ما بوده و حتی گاهی جلوتر از ما قدم برمیدارند. ما پیشنهاداتی اعم از اختصاص یک آرامستان برای افراد اهدا کننده، نام گذاری معابری مزین به نام آن ها را مطرح کردیم که اخیراً یکی از اقدامات این دستگاه اجرایی نام گذاری و اختصاص یکی از پارک های سطح شهر گرگان به نام بوستان نفس به این عزیزان بوده که با همکاری شهرداری گرگان، انجمن اهدای عضو گلستان و دانشگاه علوم پزشکی انجام شد. ضمن تقدیر از اقدامات شایسته این دستگاه لازم به ذکر است که دوستان ما در شهرداری های سطح استان، در انجام فعالیت های فرهنگ سازی همواره همراه ما هستند و همکاری های منظمی دارند.گفتنی است که از خدمات و همکاری های ارزنده بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، صدا و سیمای گلستان و همچنین اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم.

 

آیا به خانواده های اهداکنندگان خدماتی از سوی دانشگاه علوم پزشکی یا سایر نهادها داده می شود؟

تمام فعالیت های این خانواده ها بدون چشمداشت است. آن ها حتی در مراسمات و بزرگداشت ها نیز شرکت نکرده که مبادا به نوعی این کار خوب و نیکی که انجام دادند خدشه دار شود. با توجه به اقدام شجاعانه و ایثارگرانه ای که انجام می دهند هرگز نمی توان خدمتی به آن ها ارائه کرد که در حد این اقدام آن ها باشد. ممکن است در آینده دانشگاه علوم پزشکی مداخلات اجتماعی بیشتری انجام داده و اقداماتی همانند ساماندهی مزار این عزیزان و مراسم یادبود برگزار کند.در حال حاضر تنها هزینه های بیمارستانی و اقامتی آن ها، به صورت رایگان است.

 

آیا امکان پیوند در استان گلستان وجود ندارد؟

 در حال حاضر عمل پیوند در استان انجام نمی شود چرا که بعد از پیوند، مراقبت‌های خاص پزشکی نیاز بوده و شرایط مراقبت بعد از عمل در استان وجود ندارد. اما با تلاشهای کارکنان دانشگاه علوم پزشکی گلستان، رایزنی هایی با وزارت بهداشت انجام شده تا فضایی برای این موضوع ایجاد شود. گفتنی است بر اساس گفته های اعضای دانشگاه علوم پزشکی به زودی در یکی از بیمارستان های استان گلستان پیوند انجام خواهد شد. اگر این اتفاق رخ دهد، می توانیم انتظار افزایش پیوند در استان را داشته باشیم. چرا که انتقال بیماران به تهران عموماً با معضلاتی روبرو است و این معضلات درصد پیوند را کاهش می دهد.

 

کرونا چه تاثیری در این حوزه داشت؟

کرونا در همه مسائل اعم از پزشکی، اجتماعی، اقتصادی و ... تاثیرگذار بود.  حوزه اهدا عضو نیز از این قائده مستثنی نبوده و دچار اختلالاتی شد. مختل شدن جلسات هماهنگی فعالیت‌های فرهنگ‌سازی یکی از این تاثیرات بود و مسئله دیگر تاثیر این ویروس بر پایین آمدن شاخص اهدا بود. به این صورت که  خیلی از این عزیزان که امکان اهدای اعضای بدنشان وجود داشت به واسطه وجود این بیماری و علائم موفق به پیوند نمی شدند.

در حال حاضر تعداد اعضای انجمن اهدای عضو گلستان چندنفر است؟

حدود  ۲۲هزار نفر از هم شهری و هم استانی های ما داوطلبی خود را برای اهدا اعلام کرده و در سامانه ثبت نام کردند.

 

افراد چطور می توانند برای داوطلبی اقدام کنند؟

علاقمندان می توانند با ارسال کدملی خود به شماره 3432 مراحل ثبت نام را دریافت کرده و یا با مراجعه به سایت ehdacenter. ir نسبت به داوطلبی خود اقدام کنند.

 

آیا تنها داوطلب بودن برای پیوند کافی است؟

خیر. در صورت داوطلب بودن در نهایت تصمیم نهایی اهدا با خانواده و قیم شخص است.

 

پس داوطلبی چه تاثیری در این موضوع دارد؟

 چنانچه شخصی پیش از حادثه داوطلب اهدا بوده باشد، روند پیوند تسریع می شود. به اینگونه که هنگام کسب رضایت از خانواده این موضوع با آن ها مطرح شده که شخص خود راضی به پیوند بوده و  در 80 درصد مواقع این اعلام داوطلبی موجب رضایت  خانواده ها شده است.

 

معمولاً بیشترین داوطلبان در استان از چه شهرهایی هستند؟

بیشترین تعداد داوطلبان از شهر گرگان بوده که با توجه به تعداد جمعیت این شهر طبیعی است که در رتبه اول باشد. اما یکی از شهرهایی که امام جمعه محترم و شبکه بهداشت آن ها همکاری های خوبی با ما داشته و برای فرهنگ سازی در این حوزه تلاش فراوان کرده اند، شهر بندرگز است. پس از آن شهرستان علی آباد کتول در رتبه سوم داوطلبی و اهدا قرار داشته و دیگری شهرستان کردکوی است.

 

آماری از تعداد مرگ مغزی و پیوند در استان دارید؟

 من این آمار را به صورت کشوری اعلام می کنم. سالانه 16 هزار تصادف و مرگ مغزی در کشور رخ می دهد که تنها برای یک سوم آن ها امکان پیوند وجود دارد. خانواده های دو سوم دیگر اجازه پیوند و اهدا را نمی دهند و با عدم رضایت خود موجب مرگ عده زیادی که حیات آن ها وابسته به یک عضو است، می شوند. به عبارتی سالانه به دلیل عدم رضایت خانواده ها 7000 عضو پیوندی به خاک سپرده شده و 3000 نفر به دلیل عدم دریافت عضو فوت می کنند. اگر فقط نیمی از اعضای این افراد به خاک سپرده شده به این بیماران می رسید، دیگر هیچ فردی در لیست انتظار فوت نمی کرد.

 

یشترین عضوی که مردم استان گلستان نیازمند آن هستند چیست و چه تعداد؟

بیشترین تقاضا در استان ما برای کلیه است. با توجه به اینکه سالانه 1000 نفر در استان تحت درمان و دیالیز قرار می گیرند، برداشت ما این است که در استان به 1000 کلیه برای پیوند احتیاج داریم. اما همانطور که پیش از این گفتم این آمار در سامانه ای رسمی ثبت شده و قابل رویت برای عموم نیست.

 

سخن نهایی؟

همه ما مسلمان هستیم و طبق دستورات مراجع بالاتر رفتار می کنیم. اهدا عضو توسط حضرت امام خمینی (ره) و سایر مراجع دینی و مذهبی ما تایید شده است. خداوند نیز در قرآن کریم به صراحت بیان کرده است که «نجات یک انسان برابر با نجات همه مردم است». اگر از منظر اعتقادی نیز به این موضوع بنگریم به این پرسش می رسیم که چرا مرگ در لحظه اتفاق نیفتاد و به این زمان کشیده شده است؟ در آنجا به این پاسخ می رسیم که خدواند فرصتی در اختیار این شخص قرار داده تا موجب یک اتفاق خوب شود و توشه ای برای آخرت خود جمع آوری کند. اگرچه، این تصمیم بسیار سخت بوده و نیازمند یک شهامت و منش ایثارگرایانه است. افراد نیز تاثیر مثبت آن را در زندگی خود خواهند دید. در انتها امیدوارم و آرزو می کنم که فرهنگ اهدای عضو هرچه زودتر و عمیق تر در جامعه جا افتد تا در طول سال ها شاهد کاهش مرگ مردم عزیزمان باشیم.