درباره سخنان رییس صدا و سیمای ملی


یاددداشت اول |

با مسوولیت سردبیر

هفته گذشته سخنان رییس سازمان صدا و سیما در دانشگاه صنعتی شریف مورد توجه افکار عمومی قرارگرفت،ایشان در این سخنان به بیان برخی نکته ها و پیچیدگیها در  مدیریت سازمان خودپرداخته اند که بیان آن در نوع خود کم نظیر است ،

اینکه با امضای طلایی رییس صدا و سیمای ملی هم نمی توان یک مجری مانند فردوسی پور را به تلویزیون بازگرداند و یا اینکه برای انعکاس اخبار مترو پل همه نیروها را به خط کرده بودیم اما دستور آمد

که نیازی نیست و...علاوه بر صادقانه بودن ،تلخ و اندوهبار است اما ترجمان دقیقی از ساخت مدیریت در ساختار اداری ایران امروزست

 در این باره باید گفت به لحاظ منطقی در برابر هر اختیار در مدیریت ، مسوولیتی و برای هر مسوولیت، اختیاری تعریف می شود تا با وحدت اختیار و مسوولیت در قامت یک شحص یا نهاد ،تکلیف همگان، به لحاظ عملکرد و پاسخگویی معلوم باشد .

اما مدیریت در شمایلی که جبلی رییس سازمان صدا و سیما آن را ترسیم کرده است هیچ نشانه ای از ملازمت مسوولیت و اختیار و آنگاه عملکرد و پاسخگویی ندارد و طبیعی است در چنین شرایطی که همه مصلحت ها  از  حرفه ای گری پیشی می گیرد دیگر نباید از آن سازمان انتظار عملکردی شایسته مردم داشت .

 علاوه بر این باید گفت  چنین ساختار مدیریتی در دنیای امروز حتی در میدانی بدون رقیب محکوم به شکست است و این در حالی است که اصولا دنیای امروز دنیای رقابت شبکه های رسانه ای و مدیا است.

 دنیایی  است که سرعت اطلاع رسانی بر دقت آن پیشی گرفته است و تمام رسانه ها می کوشند اولین خبر را به مخاطب ارایه دهند.

توجه به این نکته  ضرورت دارد که بدانیم برای صاحبان رسانه، عنصر مخاطب یک اصل مقدس و غیر قابل چشم پوشی است  به این خاطر رسانه ها،  همه چیز را به کام مخاطب سامان می دهند تا رضایت آنها را جلب کنند

ما  اینک به خوبی می دانیم ،رسانه های مدرن، تمام اعتبار و هویت خود را در مخاطب هایشان جستجو می کنند ،در واقع مخاطبان اعتبار رسانه هایند  و این دقیقا همان چیزی است که رسانه ملی درکی از آن ندارد.

اینک مفاهیمی مانند سرعت و دقت در اطلاع رسانی و در کنار آن ضرورت رفتار حرفه ای در جهت کسب رضایت مخاطبان را با سخنان رییس سازمان صدا و سیما  کنار هم بگذارید تا ببینید چرا رسانه ملی جایگاه خود را از دست داده است  واین در حالی است که در ایران  همه ی مخاطبان رسانه ملی در یک خواسته حداقلی  خواهان بکار گیری فلان مجری و یا پیگیری فلان خبر هستند و آن رسانه  ناتوان در عمل به خواسته ی  حداقلی مخاطبان خود ،بدنبال مصلحت های غیر حرفه ای و غیر سازمانی است .

کلام آخر اینکه با چنین تعریفی از مدیریت ،هیچ اتفاق خوشایندی در انتظار ما نیست ،این مطلب  را هم تجربه بشری ، هم علم و هم عقل سلیم  به ما گفته است و برای گریز از چنین آینده ای راهی جز به روز شدن و حرفه ای شدن در مدیریت نداریم این چیزی است که اگر خود به آن تن ندهیم مخاطبان ما ، تغییر را آن چنان که می خواهند به ما تحمیل خواهند کرد.