مسوولیت نخبگان در بحران


یاددداشت اول |

■  با مسوولیت سردبیر

 شاخص ها  آمارها و سخنان و اتفاقات یک ماهه ی گذشته به هر دلیل که اتفاق افتاده باشند، باعث تراکم خشم و عصبانیت در لایه های مختلف اجتماعی شده است. گرانی ها و موج افسار گسیخته تورم، چشم انداز ناامید کننده ی برجام و نا امیدی نسبت به آینده و...... اینک بلای بی تدبیری متروپل قلب شهروندان را در هم شکسته است. تلخ تر آنکه ایرانیان به صورت طبیعی نیز خود را مدیون بزرگی ها ،رشادتها و دلاوری های خوزستان می دانند. هشت سال جنگ، سالها آوارگی و سالها گرد و غباری که راه نفس را برمردم غیور اهواز، سوسنگرد، اندیمشک، خرمشهر، آبادان و.... بسته است.  این مردم سختی کشیده اینک دوباره عزادار شده اند و ما جز شرمندگی، کاری از دستمان بر نمی آید علاوه بر اینها گرما نیز از راه می رسد واحتمالا کمبود آب و برق هم به ماجرا اضافه می شود. هر یک از بحرانهایی که گفته شد، می تواند در دراز مدت و کوتاه مدت تاثیرات بسیار مخربی بر ساختار توسعه ایران بگذارد. در چنین اوضاعی دولت ها، به هر دلیل، توان تمشیت امور را از دست می هند و موج فزاینده ای از خشم و اندوه  همگان را در بر می گیرد. در این شرایط  تنها بخشی  از جامعه توان مدیریت افکار عمومی را دارد  که در میان شهروندان صاحب سرمایه اجتماعی است. چنین انسانهای صاحب مکنتی می توانند با پا پیش گذاشتن و گفت و گو با مردم اندکی از بار عصبانیت مردم بکاهند و مردم را به سوی خیر عمومی هدایت کنند. در کنار معتمدین و ذی نفوذان محلی و اقوام و بزرگان مذهبی و قومی باید احزاب سیاسی  و نهادهای مدنی نیز با هماهنگی  بیشتر با یکدیگر و همراهی و گفت و گو با شهروندان، از انفجار بغض های خفته  و بروز خشونت جلوگیری کنند و فضا را به سمت عقلانیت هدایت کنند.  به این خاطر آن چنان که بارها در این ستون نوشته ایم  و هشدار داده ایم  باید بجای  گشادن زبان داغ و درفش، با مردم که ولی نعمتان این کشورند، باب گفت و شنود را باز کنید و نگذارید  بیان انتقادات از حوزه گفت و گو خارج شود  والا هیچ ایرانی خیرخواهی منفعتی نخواهد برد.