برای روشنایی و گرمی جناب محمود دعایی
یاددداشت اول |
■ احسان مکتبی
همه ی ما تمام می شویم همه ما خواهیم رفت،چه کسی مانده است ؟نام کدام انسانها سینه به سینه و دهان به دهان مانده است ؟ تاریخ خاطره چه کسانی را در دل خود نگه داشته است؟آنها چه کسانی بوده اند که نسل به نسل مانده اند ؟ آنها چرا تمام نشده اند ؟ کدام آدم ها تمام نمی شوند ؟ چه بسیار انسانهایی که آمدند و رفتند و امروز جز خط غباری از آنها نمانده است، نه نامی و نه نشانی، نه...اما بعضی ها مانده اند و بعضی ها را نمی شود از تاریخ کنار گذاشت، بدون آنها زندگی چیزی کم داشت و کم دارد آنها چه کسانی هستند؟ بودنشان آرامش، وجودشان خیر و برکت، روحشان خالی از بغض و کینه، مملو از مهربانی و عشق، دستگیر افتادگان، همراه در راه ماندگان و.... انسانهایی که به تعبیر جناب مولانا
دید شخصی فاضلی پرمایه ای
آفتابی در میان سایه ای
آن انسانهای شریف به فلسفه ی زندگی خود رسیده اند. آنها به این فلسفه رسیده اند که عبادت به جز خدمت خلق نیست.
آنها مانایی خود را در وجود و ماندگاری دیگران جستجو می کنند. این دیگران، دیگران خاص نیستند.کسانی هستند که افصح المتکلمین درباره آنها گفته است:
ای کریمی که از خرانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری
آن دیگران اغیارند، مخالفند، اما این انسانها باران رحمت خداوندند. روحانی اند نه به شمایل که به فضایل، آداب دانند و سخن گو، مهربانند و دلجو، به دیگران بد نمی گویند و برای دشمنان نیز بد نمی خواهند ،بادوستان مروت دارند و با دیگران مدارا ،ابر آذارند و می بارند و گامهایشان را در راه خلق و خدا بر می دارند، گوهر وجودشان پربها و کم یاب است و آن گونه که لسان الغیب می فرماید باید خداوند همتی دوباره کند تا مانند آنها به باغ هستی بیاید که فرمود:
فیض روح القدس از باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
باری یاد حجه الاسلام و الانسان جناب محمود دعایی گرامی که همواره راست می گفت و راست می نوشت و با دوست و غیر به ادب و متانت گذران میکرد. روح مهربانش در پناه خداوند متعالی شاد باد.
صاحب امتیاز روزنامه