بريده هاي جريان اصولگرايي !


یادداشت |

 دکتر حسین میقانی   

برخورد رهبري گروههاي چريکي با سازمانها و احزاب غير چريکي متفاوت است در گروههاي چريکي که معمولا سيستم مديريت سازمان به شکل سانتراليسم دموکراتيک است. اگر فردي اصطلاحا از گروه بريده شود و وا دهد و امکان لودادن افراد گروه برود، بلافاصله با تصفيه آن فرد، از متلاشي شدن آن سازمان چريکي جلوگيري مي کنند. نمونه هايی از اين نوع برخورد در ايران را مي توان به تصفيه هاي خونين درون گروههاي مجاهدين خلق ( مجيد شريف واقفي ) و چريکهاي فدايي خلق نام برد در حالي که در گروهها و سازمانها و احزاب سياسي حداکثر برخورد با اينگونه افراد اخراج از حزب و سازمان مربوطه است. اين چنين برخوردهايي البته در جناح ها و جبهه ها باز هم ملايم تر بوده و فرد بريده معمولا با کمترين تنش ها روبرو ميشود و شايد به همين دليل است که حتي رهبران گروههایي مانند جبهه اصلاحات و يا جبهه اصولگرايان به راحتي آب خوردن از مواضع قبلي خود دست برداشته و در بعضي از موارد تا 180 درجه تغيير مواضع مي دهند.

در اين ارتباط ابتدا بايد مروري بر مواضع قبل از بريدگي و بعد از بريدگي را مد نظر قرار داد و آنگاه به دلايل اين بريدگيها پرداخت

 

1 هاشمي رفسنجاني

سر سلسله اين جريان بريده ها مرحوم هاشمي رفسنجاني بود. ايشان که از قبل از پيروزي انقلاب با دو سيد ديگر يعني مقام معظم رهبری وسید محمد حسين بهشتي به عنوان سه راس مثلث انقلاب را شروع و هدايت کرده و تحت رهبري امام خميني کبير نهايتا به پيروزي رساندند. در حين انقلاب جامعه روحانيت مبارز را راه اندازي کرده که افرادي چون مهدوي کني و موسوي اردبيلي و باهنر و ...از اعضاي موثر آن بودند تا اينکه در يکي از انتخابات و با توجه به اختلافي که در بين اعضاي اين جامعه به وجود آمد و تعدادي از اعضا از پذيرفتن اسامي افراد مانند کرباسچي و...در ليست انتخاباتي خود داري کردند، با راهنمايي و پا درمياني ايشان گروه کارگزاران سازندگي تاسيس گرديد و از آن زمان موضع گيريهاي مرحوم با ديگر اعضا زاويه پيدا کرد و آن شعار راستگرايان که مي گفتند " مخالف هاشمي   مخالف رهبر است " به تاريخ پيوسته و اکثريت آنها با سياستهاي تعديل هاشمي و مورد حمايت کارگزاران مخالفت کرده و شعارهاي آنچناني بر عليه ايشان دادند و شايد شعار " استخر فرح " خيلي غير واقعي نبوده باشد. در هر صورت ايشان که زماني رهبر انقلاب در مورد ايشان مي گفتند که هيچکس براي من هاشمي نخواهد بود کار به جايي رسيده شد که در انتخابات ( تقابل هاشمي  - احمدي نژاد ) رهبر انقلاب فرمودند تفکرات احمدي نژاد از هر فردي به من نزديکتر است.

 

2 ناطق نوري

دومين چهره اي که در اين ارتباط ميتواند مورد نظر باشد شخص آقاي ناطق نوري مي باشد که حتما همگي به خاطر داريم که در انتخابات معروف دوم خرداد در رقابت با سيد مظلوم خاتمي در رقابتي ناسالم وارد شد ( دفاع اکثر راست گرايان از وي – تبليغات منفي نسبت به خاتمي حتي در فرمانداريها ! – پخش جزوه معروف يا لثارات - ...) و حتي کار به جايي رسيد که برادر ايشان فرمودند اگر برادر من راي نياورد کافه را به هم خواهد ريخت و البته همچنان که خدا در قرآن فرموده است " عزت و ذلت فقط به دست پروردگار است نه شخص دیگری" و چنان شد که دوم خرداد براي هميشه ماندگار شد. نهايتا امروزه ديگر هيچ فردي ناطق را در جناح اصولگرايي به حساب نمي آورد.

 

3 حسن روحاني

دکتر حسن روحاني از روحانيون سابقه دار انقلاب بوده و از ابتداي انقلاب در مسئوليتهاي مختلف، مشغول بوده است. ايشان که فاميلي قبلي اش فريدون بوده است براي اين تغيير نام فاميلي دليلي ارائه نکرده است. دکتر روحاني در اوايل انقلاب نماينده مجلس بوده و تا منصب هيات رييسه اي پيش رفت و هميشه مخالف سر سخت ليبرالها و ...بوده و آن نطق مشهور ايشان در مجلس در گوشها طنين انداز است که بايد تمامي امرای بالاي ارتش و ... را به دار آويخت. بايد با ضد انقلاب به شدت برخورد کرد و از برخوردهاي ليبرال مانند پرهيز کرد و با اين روش و سيستم به رياست شوراي عالي دفاع رسيد و به مسيرش ادامه مي داد تا اينکه انتخابات رياست جمهوري 1392 فرا رسيد. در اين زمان است که ايشان مسير اعتدال را پيش گرفت و با هماهنگي و همکاري مصلحين و حمايت همه جانبه گروههاي ضد اصول گرايان به پيروزي رسيد و سکان کشور را در مدت 8 سال در دست داشت و البته هر چه از دوره رياست جمهوري اش سپري مي شد با ديدگاههاي انقلابيون   زاويه دار تر شد.

 

4 احمدي نژاد

از زمان شروع انقلاب و در سالهايي که جريان انقلاب اسلامي در جريان بود و پس از پيروزي، دفتر تحکيم وحدت جلساتش در ساختمان جهاد ( ميدان انقلاب – بنده هم در بعضي از جلسات شرکت داشتم ) برگزار ميشد در آن جلسات صحبت از عدم همراهي انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت ميرفت و گزارش ميشد که اعضا آن انجمن ( آقاي احمدي نژاد و رفقا ) با مبارزه همزمان با امريکا و شوروي موافق هستند !. و البته در همان زمان چنين به نظر ميرسيد که انجمن اسلامي علم و صنعت چون از غناي فکري پويايي برخوردار نبود نشريه اي چاپ ميکردند به نام "جيغ و داد " که شعار بالاي آن قابل توجه بود ! و آن شعار اين بود که:  ميزنم تهمت و بهتان و چو گويند نزن    

 بکشم جيغ و زنم داد که ازادي نيست !!!

که مشخصا نشان دهنده عمق مبارزه از نظر آن دوستان بود.

بعد از پيروزي انقلاب و در زمان تصميم گيري براي حمله به جاسوسخانه هم درگيري فکري بين بچه هاي انجمن اسلامي دانشگاه تهران و پلي تکنيک و شريف از يک طرف با بچه هاي دانشگاه علم و صنعت برقرار بود و بعد از اين جريانات، از آن بچه ها خبري نشد تا زمان انتخابات رياست جمهوري 84  که به ناگاه سر و کله آقاي احمدي نژاد پيدا شد. کانديدايي که در زمان حتي استاندار بودنش در اردبيل از چهره مقبولي در بين اهالي برخوردار نبود. با شروع تبليغات انتخاباتي و حمايت جناح راست از ايشان و مسائل ايجاد شده و...ايشان به عنوان رياست جمهوري مورد قبول حاکميت بر مسند رياست نشست و در طول دوره رياست جمهوريش و با عناويني چون  هاله نور  و  دروغ هلو کاست  و  ارجاع پرونده هسته اي به شوراي امنيت  و بغل کردن مادر هوگو چاوز  و ... معروف شد و حتي افرادي چون آيت الله جوادي آملي را هم همراه خود کرد!. در دوره بعدي انتخابات رياست جمهوري هم آن مسائلي پيش آمد که همگان از کم و کيف آن آگاهي داريم. الغرض بعد از پايان دوره رياست جمهوري و در يک تغيير  180  درجه اي نظرات و ديدگاههاي ايشان بطور ناگهاني عوض شد.

 

5 علي لاريجاني

 برادران لاريجاني کلا از آن دسته افرادي هستند که بايد خيلي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرند !. اين برادران از صادق و باقر و علي و حسن و حسين و تقي و نقي و ...گرفته تا آخرينشان، در زمانهاي مختلف و در برهه هايي از انقلاب در راس امور بوده و شايد بسياري از موضع گيريهاي ايشان را بايد در زمان زمامداري و زمان بيکاري آنها مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرارداد.

تا مدتها آقاي علي لاريجاني در ميان اصولگرايان برو و بيايي داشت و اگر به عنوان مثال به انتخابات مجلس نظري بيفکنيم اکثرا ايشان سر ليست آن گروه بوده است. اين سير تفکر اصول گرايي ايشان تا همين اواخر ادامه داشت تا اينکه کانديد انتخابات اخير رياست جمهوري شد و الله اکبر از رد صلاحيت ايشان توسط شوراي نگهبان، همان شوراي نگهباني که برادر در ان عضويت داشت و بقيه ماجراها که البته خود شما بيش از بنده در جريان هستيد.

در پايان در اين ليست ميتوان افراد ديگري را نيز قرار داد و عمل و عکس العمل سياسي آنها را مورد بررسي قرار داد که شايد تصديع اوقات شود و به همين مقدار بسنده ميشود.

 

عضو هیات علمی دانشگاه