ترک میز مذاکرات وین و چیدن میز مذاکره در تهران


یادداشت |

■  شکور زیرک 

تا پیش از شروع فعالیت دولت آقای رئیسی، عده ای بر این عقیده بودند که روند احیای برجام که در دولت آقای روحانی نیمه تمام مانده، در دولت آقای رئیسی به سر انجام میرسد و نشان قهرمانی و درایت از آن دولت سیزدهم و جریان اصول گرا خواهد شد. چرا که در نگاه واقع بینانه، توانمند سازی کشور در حوزه اقتصادی و سیاسی، بدون احیای برجام ممکن نیست و برجام بیش از آنکه  یک توافق بین ایران و چند دولت در محیط بین المللی باشد، سندی است مبنی بر اینکه نگاه ایران به مقوله  تعامل با جامعه جهانی تغییر کرده و احیای برجام، اولین قدم دولت ایران در بهبود روابط با کشورهای غربی است.  بنابر این احیای برجام، صرفا احیای یک توافق نامه بین المللی نیست، بلکه اصلاح نگاه نسبت به برقراری روابط سازنده با بازیگران دولتی و غیردولتی در محیط بین الملل است. با استقرار دولت آقای رئیسی، مذاکرات احیای برجام آغاز شد و تا قبل از شروع بحران  بین روسیه و اوکراین، زمزمه هایی مبنی بر توافق همه طرف ها  و احیای برجام شنیده می شد. اما تاکنون نه تنها، چنین توافقی حاصل نشده، بلکه در شورای حکام آژانس بین المللی انژی اتمی قطعنامه ای علیه دولت و مردم ایران صادر شده است. دقیقا در همین نقطه و تصویب قطعنامه شورای حکام، سوال مهمی مطرح می شود. چرا احیای برجام در دولت آقای رئیسی نه تنها محقق نشده ؟ ( در صورتیکه از نظر بسیاری از ناظران سیاسی همه تلاش جریان اصول گرا بر این بود که اجرای برجام در دولت آقای روحانی مختل شود و احیای آن به دولت بعدی از طیف اصول گرا محول شود)  بلکه با قطعنامه شورای حکام مواجه شده است ؟

دولت سیزدهم و جریان اصول گرا چه چیزی می خواستند تا برجام احیا شود؟ مجلس و دولت که در اختیار جریان اصول گراست و دیگر نمی توانند از ناهماهنگی قوه مقننه و مجریه سخن بگویند. در واقع با یکدست شدن قدرت، هیچ بهانه ای باقی نمی ماند تا تقصیر را متوجه آن موضوع کنند و از زیر بار مسئولیت فرار کنند. به نظر می رسد عدم وجود برنامه و راهبرد در بدنه جریان اصول گرا، وجود شتابزدگی در بین برخی از دولت مردان و نگاه غیر واقع بینانه به موضوعات خارجی و البته داخلی، آنچنان جریان اصول گرایی را به مرگ خاموش هدایت کرده  که با یکسان سازی قدرت و تجمیع همه نیروها در یک جا هم نمی تواند حیاتی ترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی برجام را احیا نماید.

اگر با یکدست شدن قدرت و تجمیع نیروهای اصول گرا در مجلس و دولت، برجام احیا نشود، پس چگونه و در چه شرایطی و با چه راهبردی برجام احیا خواهد شد؟

با  متشنج شدن  روابط بین ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی به نظر می رسد هر گونه مذاکره در وین در ارتباط با برجام بی فایده است و مهمترین و موثرترین مکان مذاکره راجع به احیای برجام، تهران است.  گویا راهبرد تعیین شده از طرف جریان اصول گرا و دولت سیزدهم مبنی بر احیای برجام وجود ندارد و تا زمانیکه سران دولت و جریان اصول گرا به اجماع نرسند، نمی توانند در مذاکرات وین نتیجه خوبی کسب کنند. به همین جهت بایستی پذیرفت که مذاکرات برجامی در وین بی فایده است و قبل از آن بایستی مذاکرات در تهران و با حضور خودی ها بر گزار شود. مذاکره خودی ها با هم راجع به چگونگی احیای برجام، نه برگزاری گفتگوی ملی با حضور همه نیروهای سیاسی ایران. به عبارتی دیگر فعلا انتظار گشایش از مذاکرات وین نبایستی داشت. از طرفی انتظار برگزاری گفتگوی ملی بین نیروهای مختلف سیاسی درمورد برجام و یا هر موضوع مهم ملی هم نبایستی داشت؛ تا گفتگوی ملی فاصله زیادی داریم و این خود معظل بزرگی است در میان دغدغه های دیگر.   اکنون که تنش در روابط بین ایران و آژانس بین المللی آغاز شده است، بایستی به حداقل ها رضایت داد تا شرایط سخت تر از وضعیت فعلی نشود و گفتگو بین نیروهای خودی یعنی سران جریان اصول گرا و دولت مردان دولت سیز دهم را خواستار شد.  فرصت کم است و فشارها بسیار و  مهم این است که  میز مذاکره در تهران با حضور خودی ها  مهیا شود. ( نیروهای دغدغه مند از طیف های مختلف سیاسی، غریبه اند و این درد را به دیگر رنج های ملی اضافه کنید)  و در چندین نشست خودمانی و با حضور چهره های شناخته شده جریان اصول گرا و دولت مردان دولت سیزدهم به دو سوال پاسخ داده شود. چه برنامه ای برای اداره کشور دارید ؟ و چه طرحی برای احیای برجام  ؟ که احیای برجام، احیای امید، آرامش و ثبات است .

 

 

■  روزنامه نگار - کارشناس ارشد علوم سیاسی