نقدی بر تمایل جوانان به مدرک گرائی و شغل دولتی


یادداشت |

سید رضا حسینی

بدیهی است که اکثریت نزدیک به اتفاق افراد و جوانان جویای کار، شغل را چیزی نمی دانند، مگر کار اداری و این یعنی فاجعه! چرا فاجعه؟ زیرا جامعه نیازمند همه مشاغل است، اعم از کشاورز، تاجر، کاسب، راننده، تولید کننده کالا و خدمات و قص علی هذا و اتفاقاً اشتغال صحیح و سازنده به همین مشاغل است که منجر به رشد و پیشرفت پایدار اقتصاد جامعه می گردد  و تصور جامعه ای را بنمائید که همه افراد آن به شغل اداری اشتغال داشته باشند! اصلاً آن چنان جامعه ای یک روز هم نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، زیرا همه کارمند شده اند و کسی کشاورز نیست و سایر مشاغل هم نیست، چون همه کت و شلوار پوشیده و صبح به اداره تشریف برده اند و طنز اینجاست که این همه کارمند اداری در آن شرایط چه چیزی را می خواهند اداره کنند، مادامی که همه کارمند هستند! چون باید هزاران کشاورز باشند تا چند کارمند اداره کشاورزی وجود داشته باشد. یا هزاران صنعتگر باشند و ناگزیر برای نظم و نسق دادن به امورشان چند نفر در اداره صنعت و معدن به امورات اداری شان با عنوان کارمند بپردازند. مع ذالک و نتیجتاً جامعه ای که همه کارمند شوند جامعه ای بلاشک مرده خواهد بود. لذا باید هر چه سریعتر دست به کار شد و این میلِ همه گیر جوانان برای اشتغال به کار دولتی را اصلاح کرد. البته باید دلایل این میل را یافت و خشکاند، حال دلیل چیست؟ مادامی که جوان فارغ التحصیل که دنبال ایجاد اشتغال رفته، جامعه همچنان او را فردی بیکار می داند. مسلم و بدیهی است که این جوان ریسک اشتغال به مشاغل آزاد از قبیل کشاورزی و تولید را نمی پذیرد و این جوان پیوسته مترصد این فرصت است که کجا استخدام دولتی دارند که بلافاصله شغل تولیدی خود را اگر هم برای خود تدارک دیده رها کند و به خیلِ جمعیت کت و شلوار پوش و پشت میز نشین بپیوندد. البته جامعه عاقل است و منافع خود را در نظر می گیرد و مادامی که تجربه کرده، شغل آزاد مترداف با عدم امنیت شغلی، عدم شأن اجتماعی، عدم درآمدِ قابل اتکاء معمولاً و به یک معنا در اذهانِ افراد جامعه با بیکاری دیوار به دیوار است. نباید از افراد جامعه انتظار داشت که به مصلحت خود بی توجه باشد و دنبال سازندگی، تولید، خدمات و کشاورزی برود و صد البته در ایجاد این نگرش منفی به اشتغال در بخش خصوصی و رغبت به شغل دولتی مسئولین امر نقش دارند، یا به عبارتی مسئولین مقصرند. بنده خودم کارمند دولت هستم و از خودم انتقاد می کنم که ناخودآگاه مادامی که با شخصی در کسوت اداری روبرو می شوم شاید شئونات وی را بیشتر رعایت می کنم ! طبیعی است چون من هم ساخته و پرداخته و محصولِ همین اجتماعم و اشکالات این مجموعه به مثابه مشت نمونه خروار در بنده هم وجود دارد. چندی پیش یکی از دوستان از من در مورد دوست مشترکمان که مهندس است و شرکتی دارد و چند کارگر و کارمند استخدام کرده پرسید که فلانی چه کار می کند؟ گفتم شرکتی دارد و کارمند و کارگر دارد و خلاصه وضعش خوب است. مجدداً پرسید هنوز مشغول نشده؟ با تعجب پاسخ دادم و گفتم: که شرکت دارد و باز ایشان گفت که حیف شد مشغول نشد! بعد فهمیدم آقا منظورش از مشغول شدن کارمند دولت شدن است! طنز تلخی در این حقیقت نهفته است! چرا ما به اینجا رسیدیم؟ که البته پاسخش در سطور بالا داده شد؛ مسئولین امر رسانه های دولتی و گروهی، تأثیرگزاران دولتی همه و همه ناخودآگاه احترام و شأن و جایگاه خاصتری برای اداری ها قائل شدند و به جایش مثلاً کشاورز و صنعتگر را خیلی میدان ندادند و این مشیِ ویرانگر را به جامعه نیز تسری دادند و کار به جائی رسیده است که جوان ما خجالت می کشد که بگوید لیسانس دارم و شغلِ جوشکاری دارم و سیل جوانان مدرک به دست به جای اینکه کمبودهای اقتصادی و نیازمندیهای جامعه را در بخشهای صنعت و کشاورزی و غیره پر کنند، پشت در دفتر آن مدیر کل و نماینده محترم برای کار صف می کشند و به یقین اگر این روند ادامه یابد تولیدات، کشاورزی و بخشهای اصلی اقتصاد افول خواهد نمود و اگر هم کسی به آن ورود کند به ناچار و از روی اجبار و بی میلی خواهد بود که بازده مطلوبی نخواهد داشت. مع هذا باید برای پرهیز از این رونـد نامیمـون از حالا تدبیر کرد و شأن و جایگاه مشاغلِ بخش خصوصی را ارتقاء داد و به افرادی که به این وادی ورود می کنند به چشم قهرمان نگریست  و النهایه قصدِ این مقاله ارائه راهکار نیست بلکه طرح مسأله و هشدار نسبت به یک واقعه مقدّر است و انشاءالله که اگر به این مسئله توجه اندکی هم شود این مقاله به هدف خود رسیده است، که قصدی بیش از یک تلنگر کوچک نسبت به یک چالش بزرگ نداشته است. از طرفی مسأله دیگری که مرتبط با این نگرش نادرست به اشتغال است، تبِ اخذ مدرک تحصیلی است و ایجاد رو به تزاید و قارچ گونه دانشگاه های مختلف است. اشکال اینجاست که اکثریت این دانشگاه ها دانشِ فرد را ارتقاء نمی دهند بلکه صرفاً بعد از چند سال به شخص مدرک لیسانس یا فوق لیسانس اعطاء می کنند! دلمان را خوش نکنیم که ما دانشجویان بسیاری داریم و نتیجتاً طالب علم در جامعه زیاد است. افراد با هر سطح تحصیلی وارد دانشگاه می شوند و تقریباً با همان سطح علمی نیز خارج می شود با این فرق که مدرکی در دست دارند و اگر تا دیروز راضی می شدند که کشاورز یا صنعت گر قابلی شوند با این مدرکی که دانشگاه به ایشان اعطاء کرده، خود را کارشناس می دانند و توقع پست کارشناسی دارند و از طرفی به افراد این آموزش را هم نداده ایم که علم و مدرک خوب است و مطلوبتر اینکه لیسانس مثلاً کشاورزی ما شغل کشاورزی پیشه کند و لیسانس مکانیک مطلوب است که در امر مکانیکی فعال باشد و اساساً ذات این تخصصها کار عملی است و نه کار اداری. لیکن متأسفانه دانشگاه های ما به افراد مدرک می دهند و غالباً هم مدرک خالی و فاقد علم و افراد را به سوی میز و صندلی اداری سوق می دهند که نتیجه آن عقیم و ناکارا کردن کشور است، زیرا برای جامعه ای که آرمان اکثریت جوانان پیدا کردن شغل اداری باشد، باید نگران بود، مگر اینکه با مدرک گرائی بدون علم و رشد قارچ گونه دانشگاه ها و تمایل لجام گسیخته به شغل دولتی، مقابله شود.

 

■  مدرس دانشگاه