ید بیضای دولت برای از بین بردن فقر


فرهنگی |

باربد پارسا

 

 

می گویند: شاد بنویس …

نوشته هایت درد دارند!

و من یاد ِ مردی می افتم

که با کمانچه اش،

گوشه خیابان شاد می زد…

اما با چشمهای ِ خیس!

 اگر چه در آستانه نوروز 1401 رییس جمهور در اظهاراتی وعده دو هفته ای برای از بین بردن فقر را داد، اما تاکنون ثابت شده است شعار مبارزه با فقر  گره ای از کار مردمان نگشوده است. ایران بیش از هشتاد میلیون نفری با قدمتی کهن و با ثروتی سرشار از نعمات خدادادی طبق آمار مقامات مسئول دارای حدود 30 میلیون نفر فقیر مطلق است و به همین تعداد هم خانوارهای زیر خط فقر دارد. وقتی 60 میلیون نفر مستحق دریافت یارانه و کمک معیشت شناخته شده اند، باید سخن از یک فاجعه گفت. فاجعه ای که نه تنها هیچ اقتصاددان و سیاستمداری قادر به ارائه راه حل درستی برای آن نشده است، بلکه روز به روز بر جمعیت فقیر آن افزوده است. طی سالیان اخیر و پس از وضع تحریم های ظالمانه که طومار زندگی مردمان قشر متوسط به پایین را برچیده و حیات آنان را بلعیده است، روزگار روی خوش را از مردمان این دیار برگردانده است. رشد روزافزون دزدی، زورگیری، اعتیاد، طلاق،بیکاری، خشونت، بی اخلاقی، خودکشی و غیره تنها یکی از دلایل ازدیاد فقر و فقیر در جامعه است. این حجم از فقر و فلاکت در جامعه برای کشوری که از نظر انواع منابع در رتبه های نخست جهان قرار دارد به هیچ روی قابل پذیرش نیست. اینکه مسئولان و دست اندرکاران و کسانی که باعث و بانی وضع موجود هستند، چه زمانی از خواب غفلت بیدار شوند، بر ما معلوم نیست. اما آنچه می توان دریافت، این است که تورم لجام گسیخته و سرسام آور و بلند شدن فریاد مردم بخاطر خرد شدن استخوان هایشان زیر بار گرانی، تنگدستی، درماندگی، نابرابری و در مقابل عملکرد ضعیف مسئولان که با شوآف و لبخند احساسات ملت را به سخره گرفته اند کاسه صبر آنان را به انبار باروتی مبدل کرده که هر آن در آستانه انفجار است. توصیه های نابجا و خطرناک به مردم در رسانه ها و تریبون های مختلف از زبان کارشناسان! و افراد دیگر برای پایین آوردن سطح توقعات و القای ادبیات قناعت، نخوردن و نپوشیدن و تجویز گیاهخواری نشانه بی برنامگی است. جامعه ای که صرفا چند درصد آن قادر به زندگی  عادی بوده و اغلب مردم از توان تهیه نیازهای اولیه زندگی عاجزند و شبانه روز دغدغه خوراک و پوشاک و مسکن دارند زیبنده مردمی که در یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا زندگی می کنند نیست. اغلب اقتصاددان های دنیا معتقدند که حکومت ها باید بجای توزیع ثروت، خلق ثروت کنند. توزیع نظام یارانه ای به مردم از روز اول پایه و اساس اشتباه داشت. توزیع پول ضمن اینکه تولید را دچار اخلال می کند مردم را تن پرور و ناکارآمد بار می آورد. کشوری که ارتباطات موثری با دنیا ندارد و مدام باید برای حقوق عوامل و کارمندان خود پول چاپ کند، نتیجه ای جز قراردادن مردم بین دو سنگ آسیاب تورم و مالیات ندارد و این باعث نابودی فقیر و فروپاشی طبقه متوسط خواهد شد. طبقه ای که مهمترین طبقه جامعه و حامل ارزش های فرهنگی، دموکراتیک، اخلاقی و انسانی اند. اینیاتسیو سیلونه در کتاب نان و شراب به درستی می گوید: دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه، دست دراز به همه جا می‌ رسد و برای گرفتن است و دست کوتاه برای دادن است و فقط به کسانی می رسد که خیلی نزدیک‌اند!  با این اوصاف شرایط جامعه به گونه ای پیش می رود که در آینده ای نه چندان دور شاهد دو طبقه فقیر و غنی خواهد بود و طبقه فقیر و فرودست با آتش خشم پنهان و شعله انتقام در صدد حمله به فرادستان خواهند بود.  لازم به یادآوری است، سیاست هایی  که در سالهای گذشته در دولت های متعدد برای ریشه کن کردن فقر پیش گرفته اند، بیشتر منجر به نابودی فقیر شده است تا راه حل مفید و موثری برای این قشر جامعه و تا این لحظه امیدهای جامعه را به رویایی دور و دست نیافتنی مبدل کرده است. زندگی در رفاه و آرامش حداقلی پایین ترین حقی است که باید به این مردم تقدیم کرد. مردمی که برای وطن خویش تا پای جان ایستاده اند و در تمام برهه های حساس! حضور داشته اند. براستی که زیستن در تلخکامی و ترس شایسته این ملت از پا افتاده نیست.

فعال فرهنگی