مرگ پایان کبوتر نیست ■ لطیف ایزدی




هنوز شش روز از وفات جانگداز دوست همفکرمان مهندس محمد بردی توکلی فعال اجتماعی گنبدی نگذشته بود که یکی دیگر از فعالان فرهنگ و ادبیات ترکمنصحرا دار فانی را وداع گفت.

استاد عیدی وکیلی پس از سالها تلاش در راه فرهنگ و ادبیات ترکمنی و استقامت و تحمل بیماری سرانجام در ابتدای فصل گرم ، چهارمین روز تیرماه در بیمارستان صیاد گرگان درگذشت.او یکی از  مفاخر آق قلا و سرمایه های فرهنگی ادبی این شهرستان بود و یکی از چهره های ماندگار استان گلستان بشمار می رفت.عیدی آقا انسانی چند بعدی و چند وجهی بود. سرشار از استعداد. چندین مهارت و هنر را یکجا با خود همراه داشت.  عکاس ، طراح ، گرافیست ، شاعر ، نویسنده ، ویراستار ، ادیب ، معلم .استاد چه زود به مرگ سلام داد هر چند آرزوها و اندیشه ها بر سر داشت ولی می دانست که اجل خواهد آمد و باید آماده بود. بسان راهبر و مرادش مختومقلی بر این باور بود که باید تسلیم تقدیر و قضای الهی شد :

مختومقلی چکر آرمان

حقدان گلسه بیزه فرمان

اجل گلسه یوقدور درمان

دورت مونگ دورت یوز یاشان قانی؟

اکنون پرونده حیات پرثمر عایدی وکیلی بسته شده است ولی بقول سهراب سپهری " از مرگ نترسیم / مرگ پایان کبوتر نیست . . .  " اگر چه او به سرای ابدی پرواز کرد ولی اهداف و آرمانش در بین شاگردان و دوستداران و همفکرانش زنده خواهد ماند.

از دوران نوجوانی عایدی های فرهنگ و ادب و هنر شهرم  را می شناختم. گاهی وی را در کتابخانه عمومی دولت محمد آزادی شهرم می دیدم در کنار  یار و هم سنگرش عیدجان میرزاعلی و گاه در  عکاسی کوچک و پرخاطره اش " هما " .

 استاد وکیلی را در جشن ها و مراسم های فرهنگی ادبی دیارم همراه با یاران همدلش ستار سوقی ، عیدی اونق - رحمانقلی توماج ، یدالله صحنه ، محمد شیرمحمدلی و . . .  می دیدم که چه عاشفانه از فرهنگ و ادبیات ترکمن سخن میگفتند.

وقتی به همراه دوستان فعال و دغدغه مندم در سال ۸۵ مجوز انجمن فرهنگی اجتماعی چاریار دوگونچی را از استانداری وقت گلستان دریافت نمودیم نزد عیدی وکیلی رفتیم تا لوگوی انجمن را طراحی کند و از راهنمایی هایش بهره مند شویم. وی نیز بی مزد و بی منت می پذیرفت بعدها چند بار به جلسات فرهنگی انجمن دعوت کردیم با  روی گشاده پذیرفت و در باره شعر و فرهنگ ادبیات سخن ها گفت .

استاد اهل کتاب بود و مطالعه. از معنا سیراب بود.  آیا در قلب چنین انسانهایی شیطان نفوذ خواهد کرد؟ هرگز.

بقول مختومقلی فراغی  :

کتاب اوقان قول لار معنی دان دوق دیر

آنگگلارینگ قلبیندا شیطان بولارمی ؟

آن مرحوم عضو هیئت مدیره انجمن آینا یکی از قدیمی ترین تشکل های صحرا در دوران پس از انقلاب بود. آینا را میتوان اولین تشکل مردمی فعال ترکمنصحرا  نامید .

عیدی وکیلی و همقطارانش بخشی از تاریخ ، فرهنگ و ادبیات آق قلا و ترکمن صحرا  بحساب می آیند . سینه ی این مردان بزرگ خزینه ی فرهنگ و ادبیات و هنر این مرز و بوم بود.او اهل گفتگو و مدارا بود. متشخص و آرام و متین . به حرفهایت خوب گوش می داد و آنگاه سخن می گفت . برخوردی محبت آمیز با جوانان علاقمند داشت. رفتارش گرمی بخش بود بقول مولانا :

کار مردان روشنی و گرمی است

کار دونان حیله و بی شرمی است

در عصر هزار رنگ نت و دیجیتال از پیشگامان بود. جزو اولین وبلاگ نویسان آق قلا بود بعد به فضای مجازی روی اورد.

در مراسم بزرگداشت مختومقلی فراغی در شهر و دیارش و در آق توقای میعادگاه عاشقان شعر و ادبیات حضوری سبز و  پربار داشت.علاوه بر ادبیات در زمینه سیاسی اجتماعی  نیز  آگاه و اهل نظر بود و حرفی برای گفتن داشت در انتخابات فعالانه ظاهر میشد برای پیروزی کاندیدای مورد نظرش مجدانه تلاش میکرد سخنرانی میکرد اما از فرهنگ غافل نبود. برای امانزاده و ایزدی و . .  بسیار کار کرد .

 تنی بیمار ولی دلی عاشق و سری پر شور داشت. از عمق جان به اعتلای فرهنگ و ادبیات سرزمین آبا و اجدادی اش می اندیشید. به زبان مادری بها می داد و حفظ این میراث گرانسنگ را اوجب واجبات  می دانست و در این باره از هیچ کوششی فروگذاری نمیکرد.

به همین خاطر این اواخر به آموزش زبان تورکمنی روی آورد والحق که کلاسهایش با استقبال خوب علاقمندان همراه شد. هم در فضای مجازی و هم در فضای حضوری  تدریس می کرد.. کلاسهایش در اداره ارشاد اق قلا برگزار میشد برادرم حبیب ایزدی که فرهنگی است یکی از شاگردانش بود و کلاسهایش را پربار و هویت بخش می دانست.‌

به باور این قلم ، عیدی آقا وکیلی مصداق واقعی این شعر معروف و پرنکته رودکی سمرقندی است که در سوگ شهید بلخی سروده است :

 

کاروان شهید رفت از پیش

و آن ما رفته گیر و می اندیش

از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش .

و سخن آخر اینکه به قول دکتر شفیعی کدکنی ؛  نامشان زمزمه ی نیمشب مستان باد

 

مدیر اولکامیز