کدام انسانها هدایت می شوند ■ محمد رضا ایزد
هر مکتبی تعریفی از انسان دارد و بر اساس همان تعریف ، رهایی و هدف انسان را تبیین میکند . مارکس انسان در کار و خادم کارگربودن را و بودا انسان رها شده از رنج و رسیدن به نیروانای خیالی و نیچه ،انسان قوی و قدرتمند و برتر و هیتلر ، انسان با خون آریایی را و .... بیان کردند . اما شاید ما تصور کنیم که اسلام انسانی که در صف اول نماز جماعت و جمعه و یا کسی که علاوه بر یک ماه رمضان ، دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزه می گیرد یا کسی که قسمت اعظم درآمدش را صدقه و زکات و انفاق میکند ، انسان هدایت یافته میداند . البته انسان هدایت یافته اسلامی هم نماز میخواند و هم روزه میگیرد و هم صدقه میدهد و اما قطعاً به این ها محدود نمی باشد . قرآن در آیه ۱۷ سوره زمر ویژگی انسان هدایت یافته را اینگونه برمیشمرد ؛ آنان که از پیروی طاغوت سر باز زده به خدای بازگشتند مژده برای آنها هست . پس شما به بندگان من ، به آنها که سخنان را می شنوند و آنگاه از نیکوترین آنها پیروی می کنند ، مژده بده که اینان را خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند .
۰۱ یعنی کسی که از پیروی و پرستش طاغوت سر باز زند و به سوی الله برگردد چنین فردی را هدایت یافته میداند .
البته آیه منظور از طاغوت را فرعون میداند اما میتوان طاغوت را "اله" هایی دانست که مانع رسیدن به الله باشند . هر اله ی که بر سر راه رسیدن به الله باشد طاغوت است . خواه میخواهد این طاغوت فرعون باشد که به امتش اجازه نمی داد الله را پرستش کنند و با غرور می گفت من جز خودم خدایی را برای شما نمی شناسم . قصص ۳۸ .
البته این غرور و سلطه را در قالب خیرخواهی و دلسوزی بیان میکرد و میگفت ؛
شما را جز به راه تمدن و رشد دعوت نمیکنم .غافر مومن ۲۹ . شرط اول هدایت ، رهایی از قید و بند و غل و زنجیری است که بر فکر و ذهن انسان ، پیچیده و مستولی شده است .
این قید و بندها یکی دوتا نیست . قید و بندهایی که مانع رسیدن آدمی به حقیقت می باشد . انسان ناکام ، توانایی بریدن این قفل و زنجیر بر فکر و ذهن را ندارد . قران چه زیبا به یکی از آنها که قطعاً محدود به همین یک مورد نیست ، اشاره میکند و آن پدر گرایی است . به این آیات با تعمق بیشتر توجه کنید . قرآن می فرماید :ما پدران خود را در راهی دیده ایم که خود بر همان راه پیروی و رهروی میکنیم ، ما به دنبال ایده آل آنها می رویم . مزخرف ۲۲ همین مضمون را قرآن کریم در آیات بقره 170/مائده 104/یونس 78/هود 62/ و ابراهیم 10/ تکرار می نماید .وجه اشتراک همه این آیات استدلال جاهلان گمراه به این است که اگر ایمان بیاوریم پس راه پدرانمان چه میشود. اینجا پدر یک اله و معبود و طاغوت است که مانع رسیدن به الله و شنیدن سخن دیگر می باشد . شهید محمد باقر صدر تعبیر زیبایی دارد و میگوید ؛ انسانی که پیوسته فرزند نیازهای روزمره خویش می باشد ، پیوسته تحت تاثیر مادیات قرار دارد ، نمی تواند فوق جریانات روز و امور مادی بیاندیشد و این جریانات را زیر نظر گیرد و از آنها فراتر رود . بنابر این شرط اول هدایت یافتگان ، دوری از طاغوت چه فرعون بیرونی و چه ایدهآل های ذهنی همچون پدر گرایی و نژاد سالاری و قوم محوری و مال دوستی و قدرت پرستی و ... می باشد .
۰۲ شرط دوم رستگاری ، شنیدن سخن مخالف است . اینکه ذهنیات و تصورات و توهمات و تلقیات خود را مطلق دانسته و همه نظرات و تفکرات و اندیشه های دیگر را باطل ، خود این نگاه ، طاغوت است و اله و معبودی است که پرستش می شود و اجازه نمید هدبه آرا و نظرات و برداشت دیگران که مخالف تو میاندیشند توجه کنید . باید این قید و بند بر دست و پای ذهن را از هم درید و پاره کرد و آزاد نمود و علاوه بر داشتن نظرات استدلالی خود حاضر باشی به نظرات دیگران هم گوش دهید . یعنی یک مسلمان هدایت یافته کسی است که نظرات مخالف مکتب خود یعنی مارکسیسم یا بودیسم یا نظرات یهود و نصارا و یا حزب مخالف خود یا منتقد و مخالف را بشنود نه اینکه نظرات خود را معبود و مطلق دانسته و همه را دعوت به آن بکند و وحدت را پذیرفتن نظرات خود توسط دیگران قلمداد کند . انسان پویا و متفکر انسانی ست که همه ی سخن ها را میشنود و در مقابل انتقاد مخالف خود صبوری نشان می دهد و با دقت گوش می دهد تا شاید حقی گفته باشد و از آن حقی که هدف انسان هدایت یافته است ، بهره مند گردد . چه زیبا شهید مطهری در مورد تضارب آرا و شنیدن سخن مخالف خود سخن گفته است .ایشان می گوید ؛ پس از انقلاب آزادی از راه میرسد و آزادی به همراه خود تضاد و افکار و عقاید و بحثهای فلسفی و کلامی را مطرح می کند . در این هنگام دیگر شمشیر کاری از پیش نمی برد . اینجا اسلحه ی مناسب درس و کتاب و قلم است . هر کس می باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد . پس شرط دوم انسان هدایت یافته ، شنیدن سخن مخالف و منتقد است ، خواه این مخالف مذهبی و دینی و سیاسی باشد خواه قومی و نژادی و جناحی و نباید تعصب و خودبرتربینی داشت .
3 ۰انسان رستگار ، کسی است که وقتی همه شنیده ها و گفتار ها و نظرات دیگران و منتقدان را شنید آنها را تحقیق کند و بررسی نماید و از دریچه ی عقل بهترین آن را بپذیرد و لجاجت نکند و اگر سخن مخالف و منتقدش را حق یافت ، رد نکند و با ذهن بسته و غرور و جهل آن را ترک نکند . همه ی انسانها برداشتها و شناخت های مختلف و گوناگونی از جهان و هستی و انسان و طبیعت و حکومت و جامعه و محیط پیرامون دارند . همه برداشتها هم یکسان به یک درجه نیست . هیچ کس نمیتواند بگوید که برداشت من ، فهم من و درک من ، برتر از همه است . البته سخن ما به کلام بشری است نه وحیانی . پس شرط سوم فرد هدایت شده ، این است که سخن حق را بپذیرد ولو اینکه از مخالفش باشد . براستی اگر این سه شرط توسط فرد یا جامعه رعایت و اجرایی شود ، فرد و جامعه هدایت یافته و میتوان گفت که فرد و جامعه بوی و رنگ و صبغه خدایی دارد وگرنه طاغوتی است .
■پس شروط فرد هدایت شده ، عبارت است از ؛
۰۱ از طاغوت دوری کنیم . ۰۲ همه سخنان را را بشنویم . ۰۳ از نیکو ترین سخن پیروی کنیم .در چنین صورتی است که خدای بزرگ می فرماید ؛ پس مژده و بشارت به این فرد دِه که خدا هدایتش کرده و هم اینان خردمندان و اندیشمندان و رستگاران هستند .
■ مولف کتاب
امام علی (ع)در نهج البلاغه