حذف ادبیات فارسی از کنکور


یاددداشت اول |

■  با مسوولیت سردبیر

حذف ادبیات فارسی از کنکور خبر عجیبی بود که چند روز گذشته منتشر شده است. اینکه به چه دلیل یا دلایلی زبان فارسی به عنوان ستون فرهنگی ایران از این به بعد باید در مهمترین آزمون کشور حضور نداشته باشد و تبعات این حذف در ساختار آموزشی چه خواهد بود؟ و یا اینکه پیشنهاد حذف کنندگان برای تعمیق بخشیدن به آموزش زبان و ادبیات فارسی در دوران فضای مجازی و متاورس چیست ؟ و یا اینکه چرا مساله ای به این اهمیت باید بدون اطلاع رسانی به افکار عمومی و نقد و بررسی نخبگان مصوب شود و دهها سوال دیگر از  این دست، جزو مسایلی است که ذهن را به خود درگیر می کند. در این باره باید گفت؛ برخی تصمیمات راهبردی قطعا و لزوما باید با توافق همه نخبگان و طرح و بحث در میان همه صاحب نظران اتفاق بیفتد، چنین مساله ای نه سیاسی است و نه قومی، مساله ای است که با هویت همه شهروندان ایران زمین سرو کار دارد و بر تربیت نسل های آتی  قطعا اثر گذار خواهد بود. فراموش نکنیم  بسیاری از شهروندان ما آثار بزرگان ادب فارسی را نخوانده اند، بسیاری از خواص از خواندن یک غزل از سعدی و حافظ و مولانا عاجزند و بسیاری از روشنفکران ما ... اینها محصول تربیت ماست و باید در محضر نسل های آتی پاسخ گو باشیم.  برای نمونه در اواخر عهد ناصرالدین شاه برخی از روشنفکران در پی تغییر زبان و رسم الخط فارسی بودند؛ آنها حتی رسم الخطی جدید را پیشنهاد دادند و ... اما به هر روی خوش بختانه این اتفاق تلخ نیفتاد. اینک تصور کنید چنانچه آن اتفاق می افتاد، ایرانیان دچار چه انقطاع تاریخی از اصل خود می شدند، آنگاه ایرانیانی بودیم که فرهنگ و زبان ایرانیان را نداشتیم و تنها در جغرافیایی تاریخی بعنوان زیست بوم زندگی می کردیم، با شاهنامه و مثنوی شریف و گلستان و بوستان غریبه می شدیم و لذت خوانش آنها را از دست می دادیم، در حالی که هر ملت بزرگ و ریشه داری نیازمند زیست بوم فرهنگی خویش است و دور باد از ما که زحمات بزرگانی چون فردوسی و ... را ارج نگذاریم و با بی برنامگی و تصمیمات غلط هویت فرهنگی و زبان تاریخی و زیبای فارسی را کم فروغ کنیم.