اصلاح طلبان و انتخابات 1400 ■ علی کلاسنگیانی




اقای روحانی با حمایت همه جانبه اصلاح طلبان موفق به کسب آرای مردمی و انتخاب بعنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران شد.در شرایطی این حمایت رخ داد که اولا روحانی اصلاح طلب نیست و صرفا از کوپن اصلاح طلبان استفاده کرد ، ثانیا اصلاح طلبان کاندیدای اصلاح طلب واقعی و ریشه داری چون اسحاق جهانگیری را در لیست کاندیداهای ریاست جمهوری داشتند.اما شاید اصلاح طلبان با این تفکر که اسحاق جهانگیری کاریزمای ریاست جمهوری یا شانس پیروزی ندارد ، از وی گذشته و او را پیش پای روحانی ذبح کردند.جهانگیری در حالی از هم فکران سیاسی اش پشت پا خورد که از سوی دیگر نیز غرق در بازی سیاستمدارانه روحانی شده بود ، حسن روحانی در 4 سال اول ریاست جمهوری با نزدیک خود نگه داشتن جناب معاون اول و مشورتهای گاه و بیگاه با اسحاق جهانگیری ، هم او و هم اصلاح طلبان را مجاب کرد که به نوعی در دولت روحانی سهم دارند. اما با پیروزی حسن روحانی در انتخابات 96 ، ورق برای اصلاح طلبان و جهانگیری برگشت. کار تا جایی پیش رفت که جهانگیری عملا هیچ نقشی در دولت نداشته و چندین بار تا پای استعفا نیز رفت اما با فشار اطرافیان منصرف شد. اما در صحبتهایی تلویحاد اعلام کرد هیچ نقشی در این دولت ندارد و حتی منشی دفترش را نمیتواند خودش منتصب کند.اصلاح طلبان بخاطر حسن روحانی گزینه اصلی خود را فدای او کردند و تمام قد از وی در انتخابات دفاع کردند و پس از انتخابات اینگونه از حسن روحانی سیاستمدار کارکشته ، رو دست خوردند.بزرگترین اشتباه اصلاح طلبان شاید حذف جهانگیری نبوده باشد ، اما قطعا عدم انتقاد از دولت روحانی و چشم بستن به خواسته ها و انتقادات مردم از دولت روحانی و حمایت چشم بسته در طی 4 ساله دوم ریاست جمهوری روحانی را میتوان بزرگترین خطای جبهه اصلاحات دانست.در طی این 4 سال فرصتی که جبهه های سیاسی کشور ( نکته قابل ذکر اینکه ما تحزب واقعی در ایران نداریم و هیچ یک از احزاب ما قادر به معرفی گزینه ای پیروز برای انتخابات ها نیستند ، تمام احزاب کشور در ذیل 2 یا نهایتا 3 جبهه کلی دسته بندی میشوند ، لذا از جبهه های سیاسی به جای احزاب استفاده میکنیم)  داشتند ، اقدام قابل ذکری از سوی جبهه اصلاحات برای نیروسازی و معرفی نیروی توانمند جهت انتخاباتهای پیش رو صورت نگرفته است.هنوز هم در انتخابات ها چشم امید اصلاح طلبان با جهانگیری ، عارف ،  هاشمی ها و هاشمی طبا و امثالهم است.گزینه های همیشگی اصلاح طلبان برای همه انتخابات ها.اما آیا در سطح جامعه دیگر اعتمادی به این افراد وجود دارد؟ قطعا خیر.با توجه به عملکرد ها و گسترش فضای مجازی که دیگر چیزی را پوشیده و مخفی نمیگذارد ، مردم عملا اعتماد خود را به این نسل از سیاسیون از دست داده است.از دیگر سو ، جبهه مقابل که حالا عملا قدرت را در دست دارد و با توجه به عملکرد دولت و حجم نارضایتی ( به حق و تلقین شده ) در جامعه ، شمشیر را برای رقیب از رو بسته ، و از هر تریبونی به هرکسی که به نوعی احتمال میدهند گزینه جریان اصلاحات برای 1400 باشد می تازد و به تخریب وی می پردازند.نمونه اش را در همین هفته در مجلس از سوی اقای دهنوی  نماینده محترم تهران شاهد بودیم که از ماجرای برجام تا ضعف های عملکردی دولت در صنعت هسته ای و صنعت فضایی را از گناهان کبیره اذری جهرمی وزیر ارتباطات می دانست. گویی هنوز خیلی از این نمایندگان محترم با وظایف وزارتخانه ها اشنایی ندارند ، اما در واقع شاید هدف چیز دیگریست...بهرحال باید منتظر ماند و دید در چندماه آینده ، در فضای سیاسی کشور چه اتفاقاتی  رقم خواهد خورد . بی شک میتوان اولین انتخابات سده جدید را یکی از مهمترین وقایع پیشروی ایران عزیز دانست که در شرایط خاص فعلی کشور ، بسیار حایز اهمیت خواهد بود.