وای بر کم فروشان
■ محمد رضا ایزد
دو تعبیر می توان از کم فروشی بیان کرد یکی همانی است که در متن آیه آمده است .آیه یکم سوره مطففین رفتار کم فروشان را اینگونه ترسیم میکند ؛
آنها وقتی از مردم چیزی می ستانند آن را کامل می ستانند ولی چون به دیگران پیمانه میدهند از آن میکاهند .
از حضرت علی علیه السلام روایت شده که می فرماید ؛
ای تاجران اول فقه بیاموزید سپس تجارت کنید زیرا تاجر فاجر است و فاجر در آتش مگر آنکه به اندازه ی حق خویش از دیگران بگیرد و حق مردم رو را به درستی بپردازد.دوم اینکه کمفروشی مصداقی از بیعدالتی است . یعنی در معامله کم فروشی نکنید و عدالت را اجرا کنید بنابراین مصداق بیعدالتی در جامعه فقط کامل پول گرفتن و کم دادن جنس نیست . هر چیزی که مصداق بی عدالتی باشد کمفروشی تلقی میشود و هر کمفروشی هم مصداقی از بیعدالتی میباشد.از کارمندی که در وقت اداری به امور شخصی می پردازد تا کارخانه بیسکویت ای که از تعداد بیسکویت ها می کاهد یا کارخانه ماستی که در همان قوطی های یک نفره ماست کمتری را جای میدهد تا آن وامی که رئیس فلان شعبه بانک به دم کلفتی وام میلیاردی بدون وثیقه می دهد تا واعظی که پس از منبر ، پاکت میگیرد ولی برای سخنرانی مطالعه نمی کند و مطالب تکراری و خرافی را مطرح میکند تا مسئولان فلان موسسه اعتباری بواسطه سپرده مردم ، خودشان وام های کلان با سود کم میگیرند تا روسای سه قوه به وظیفه قانونی شان عمل نمی کنند همه و همه مصادیق کمفروشی و بی عدالتی در جامعه است.کم فروشی یک آفت و نشانه ناسلامتی جامعه است . یعنی روابط انسانها در یک جامعه آفت زده مبتنی بر سود انگاری است . کسانی که متاسفانه تصور می کنند با کم فروشی می توانند بهره مندی بیشتری از معامله داشته باشند و این حرام خواری را زرنگی تلقی می کنند و دارا شدن و زندگی اشرافی داشتن را یک امتیاز طبقاتی و مایه تبختر و غرور می دانند. انسان ها چه به صورت فردی و چه در قالب یک جامعه در حال تغییرند . تغییرات مثبت و منفی . و در این تغییرات ، نقش الگو ها و نخبه های حکومتی بسیار مهم است مردم بیشتر تابع امرا و علمای خویش اند تا والدین خود.نقش حاکمان در نوع تغییر بسیار مهم است الناس علی دین ملوکهم نظر به همین معنا دارد . نبض و جهت و نوع تغییر ، منوط به نحوه کارکرد جامعه و اراده نافذ حاکمان دارد. مردمی که کم فروشی میکنند آینهای از مسئولان کم فروش هستند که به جای خدمت و نوکری مردم ، اربابی می کنند و پول ملت را خرج ملت نمی کنند و یا به جیب خود و یا به جیب اقوام و هم باندان خود میریزند و بدیهی است ملت نیز نوع روابط خود را مبتنی بر سود انگاری و کمفروشی قرار میدهد ، وقتی میبیند وابستگان و آویزان از قدرت چطور با ولع و حرص ، چون علف بهاری بر بیتالمال چنگ انداخته و می خورند و می برند.
در این حال نه به ملت می توان به تنهایی ایراد گرفت و نه به دولتمردان و حاکمیت . هر دو آینه و جفت هم اند . در چنین شرایطی که نامها و راهها پویایی ندارد و آب به باغ نمیرود ، باید جوی ها را تمیز کرد و علف های هرز را زدود و طرحی نو در انداخت و نامها و راهها را اصلاح کرد . در این راستا باید از خود بپرسیم که ؛
آیا سیستم ، قدرت توانایی اصلاح خود را دارد ؟ .
آیا میتواند جلوی کمفروشی و بی عدالتی را بگیرد ؟ .
آیا میتواند جلوی علفهای هرز رانتخوار دزد را بگیرد و اعتماد عمومی را ترمیم و ارتقاء دهد ؟ .
باید امید داشت و منتظر روزهای آتی بود. امید است این چنین باشد و دیر نگردد تا مبادا مصداق سنت الهی گردد ! .
■ فعال فرهنگی ، سیاسی